درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

Alternative content


خبرنامه وبلاگ:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید


ابزار وبلاگنویسان اس ام اس جدید ابزار وبلاگنویسی

بازی آنلاین



مشاهده جدول کامل ليگ برتر ايران

آمار سایت

تعبیر خواب آنلاین


فال حافظ


فال امروز


فال انبیاء

فال انبیاء


استخاره آنلاین با قرآن کریم

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت




Pichak go Up

.

تماس با ما
جدید ترین ها
دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, :: 16:17 ::  نويسنده : عرفان دهقان

  

دهه فجر

 

آیت‌الله خمینی در فرودگاه مهرآباد از هواپیما پیاده می‌شود

دههٔ فجر به روزهای ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ گفته می‌شود که طی آن سید روح‌الله خمینی بعد از تبعید پانزده ساله در دوازدهم بهمن سال ۱۳۵۷ یه ایران وارد و در نهایت با اعلام بی‌طرفی ارتش شاهنشاهی، سلطنت پهلوی در بیست و دوم بهمن ماه منقرض شد.

۱۲ بهمن روز ورود روح‌الله خمینی به ایران

در این روز بزرگترین استقبال تاریخ در تهران برگزار شد؛ بطوری که طول جمعیت استقبال کننده از آیت‌الله خمینی به ۳۳ کیلومتر رسیده بود. در ساعت ۹:۵۰ دقیقه بامداد روز دوازدهم بهمن هواپیمای حامل خمینی در میان تدابیر شدید امنیتی در فرودگاه مهرآباد برزمین نشست. خمینی پس از ورود به فرودگاه و ایراد سخنرانی طبق برنامه‌ای که از قبل تنظیم شده بود عازم  شد. خمینی در میان استقبال گسترده مردم تهران در ساعت یک بعد از ظهر وارد قطعه ۱۷ که مدفن شهدای انقلاب بود شد و سخنرانی خود را ایراد نمود.[۱]

وقایع ۱۴ بهمن

ساعت ۹ بامداد روز شنبه ۱۴ بهمن در محل مدرسه شماره ۲ علوی یک مصاحبه مطبوعاتی با حضور قریب به سیصد خبرنگار ایرانی و خارجی برگزار شد که در آن ابتدا خلاصه‌ای از نظریات آیت‌الله خمینی خوانده شد؛ سپس سوالات خبرنگاران آغاز گردید که کاری نکنند که مردم را به جهاد دعوت کنم، اگر موقع جهاد شد می‌توانیم اسلحه تهیه کنیم. دولت را بزودی معرفی خواهیم کرد. اعضای شورای انقلاب تعیین شده‌اند. از ارتش می‌خواهم هر چه زودتر به ما متصل شود. ارتشیان فرزندان ما هستند، ما به آنها محبت داریم باید به دامان ملت بیایند. قانون اساسی که تدوین شده به آراء عمومی گذاشته می‌شود تمام اتباع خارجی بطور آزاد در ایران زندگی خواهند کرد.[۲]

خلاصه‌ای از پاسخ خمینی به این شرح بود:

تعیین دولت موقت

خمینی در روز ۱۶ بهمن طی فرمانی مهدی بازرگان را به عنوان نخست وزیر موقت تعیین و معرفی کرد. عصر همان روز در سالن سخنرانی مدرسه علوی یک مصاحبه مطبوعاتی بین‌المللی ترتیب داده شد، در این جلسه بازرگان برنامه و وظایف دولت موقت را تشریح کرد و افزود برگزاری همه پرسی درباره تغییر رژیم، برگزاری انتخابات مجلس موسسان و انجام انتخابات مجلس از وظایف این دولت است.[۳]

راه‌پیمایی ۱۹ بهمن

روز نوزدهم بهمن ماه بزرگ‌ترین راه پیمایی انقلاب صورت گرفت.[۴] در قطعنامه پایانی راه پیمایی نخست وزیری مهدی بازرگان توسط تظاهرکنندگان تایید شد.[۵]

وقایع ۲۰ بهمن

در روز ۲۰ بهمن ماه که مصادف با روز جمعه بود، مردم در دانشگاه تهران اجتماع کرده بودند تا سخنرانی رییس دولت موقت را استماع نمایند. در همین هنگام در غرب تهران درگیری شدیدی صورت گرفت؛ عده زیادی از افراد گارد شاهنشاهی به پادگان همافران نیروی هوایی حمله بردند و به محض آغاز درگیری آنان عده زیادی از جوانان وابسته به جناح‌های مختلف به نفع همافران وارد صحنه درگیری شدند. این درگیری خونین ده‌ها نفر کشته و مجروح بر جای گذاشت ولی در نهایت همافران توانستند حلقه محاصره نیروهای گارد را بشکنند.[۶]

وقایع ۲۱ بهمن

روز بیست و یکم بهمن ماه روز نبرد مسلحانه همه جانبه مردم و نیروهای دولتی بود. درگیری خونین مردم و لشکر گارد در این روز به اوج خود رسید؛ و جنگ تانک‌ها با مردم مسلح باعث کشته و زخمی شدن صدها نفر شد. آیت‌الله خمینی تهدید کرد در صورت عدم جلوگیری از کشتار لشکر گارد حکم جهاد خواهد داد.[۷] در اینروز چندین کلانتری توسط گروههای مسلح مردمی تسخیر شدند که در نتیجه آن مقادیر زیادی اسلحه به دست مردم افتاد. در همین روز فرمانداری نظامی تهران اعلامیه شماره ۴۰ را انتشار داد؛ بموجب این اعلامیه رفت و آمد مردم از ساعت ۱۶:۳۰ تا ۵ بامداد ممنوع اعلام شد. در پی اعلامیه مزبور اعلامیه دیگری صادر و منع عبور و مرور تا ساعت ۱۲ بامداد تمدید شد. مردم عملاً مقررات حکومت نظامی را باطل ساختند و تا صبح در خیابان‌ها با ایجاد حریق و راه بندان‌های متعدد مانع حرکت قوای نظامی می‌شدند.[۸]

وقایع ۲۲ بهمن

در این روز به ترتیب زندان اوین، ساواک، سلطنت آباد، مجلسین سنا و شورای ملی، شهربانی، ژاندارمری و ساختمان زندان کمیته مشترک به تصرف مردم در آمد.[۹] در تسخیر شهربانی سپهبد رحیمی فرماندار نظامی تهران به دست انقلابیون مسلح افتاد. پادگان باغشاه و دانشکده افسری، دبیرستان نظام، زندان جمشیدیه، پادگان عشرت آباد و پادگان عباس آباد یکی پس از دیگری تسلیم شدند و آخرین مرکزی که به تصرف درآمد رادیو و تلویزیون بود.[۱۰]

تصمیم شورای عالی ارتش

ساعت ۱۰ بامداد روز ۲۲ بهمن شورای فرماندهان نیروهای مسلح در ستاد مشترک تشکیل گردید. نظامیان حاضر در جلسه عبارت بودند از: عباس قره باغی، جعفر شفقت، حسین فردوست، هوشنگ حاتم، ناصر مقدم، عبدالعلی نجیمی، احمدعلی محققی، عبدالعلی بدره‌ای، امیرحسین ربیعی، کمال حبیب‌اللهی، عبدالمجید معصومی، جعفر صانعی، اسدالله محسن زاده، حسین جهانبانی، محمد کاظمی، خلیل بخشی آذر، علی محمد خواجه نوری، پرویز امینی افشار، امیر فرهنگ خلعتبری، محمد فرزام، جلال پژمان، منوچهر خسروداد، ناصر فیروزمند، موسی رحیمی لاریجانی، محمد رحیمی آبکناری و رضا وکیلی طباطبایی.[۱۱] ریاست شورای عالی ارتش بر عهده عباس قره باغی بود. پس از گزارش فرماندهان نیروها از وضعیت موجود بحث پیرامون همبستگی ارتش با مردم آغاز شد؛ اکثرا موافقت خود را اعلام نمودند و سرانجام اعلامیه‌ای مبنی بر بی طرفی ارتش تهیه و بامضا رسید.[۱۲] پس از تصمیم شورای عالی، ساعت یک بعد از ظهر خبر تصمیم شورای عالی ارتش در اختیار رادیو و تلویزیون گذاشته شد. رادیو ایران برنامه عادی خود را قطع و اعلامیه را قرائت کرد. لحظه‌ای بعد نیروهای انقلاب محوطه صدا و سیما را تصرف نمودند و خبر سقوط رژیم سلطنتی پهلوی از صدا و سیما اعلام شد.[۱۳]

مراسم دهه فجر

هر ساله در طول دهه فجر مراسم و یادبودهای زیادی توسط طرفداران نظام جمهوری اسلامی ایران انجام می‌گیرد. همچنین در سازمان‌ها، ادارات دولتی اقدام به برگزاری سمینارها و همایش‌ها می شود. صدا و سیمای ایران نیز غالباً به پخش نماهنگ‌ها و تصاویر مربوط به روزهای مبارزات و تظاهرات می‌پردازد.

همچنین جشنواره فجر که بزرگترین جشنواره دولتی فیلم، تئاتر و موسیقی ایران است معمولاً در طول دهه فجر برگزار می‌شود.

در روز ۱۲ بهمن زنگ مدارس به مناسبت سالگرد ورود هواپیمای آیت‌الله خمینی به ایران، در ساعت ۹ و ۳۳ دقیقه نواخته می‌شود. در روز ۲۲ بهمن، آخرین روز از دهه فجر نیز که به عنوان تعطیل رسمی در تقویم رسمی ایران ثبت شده است، راهپیمایی حامیان حکومت ایران در شهرهای مختلف ایران برگزار می‌شود.

 

 



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:19 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

(شهادت امام رضا(ع

كتاب: زندگى سياسى هشتمين امام، ص 202

مؤلف: سيد جعفر شهيدى

حكمرانان از نظر برخى فرقه‏هانكته مهمى در اينجاست كه بايد حتما خاطرنشان كنيم اسلامى معتقدند كه اطاعت از حكام واجب است و بهيچوجه نمى‏توان با آنان از در مخالفت درآمد و يا بر ضدشان قيام كرد. ديگر فرق نمى‏كند كه ماهيت‏حاكم چه باشد، حتى اگر مرتكب بزرگترين گناهان شود و يا هتك مقدسات كند.

معناى اين عقيده آن است كه حاكم هر چند بيگناهان را كه از اولاد رسول خدا هم باشند بكشد، باز اطاعتش واجب و تمرد از وى حرام است.

اين مساله جزء معتقدات برخى از فرقه‏هاى اسلامى است مانند: اهل حديث، عامه اهل سنت، چه پيش و چه بعد از امام اشعرى كه خود او نيز به همين مطلب عقيده‏مند بود.

براى تاييد اين عقيده احاديثى هم به پيغمبر(ص) نسبت داده‏اند، ولى متوجه نبودند كه اين بر خلاف نص صريح قرآن و حكم عقلى و وجدان مى‏باشد.

بازتاب اين اعتقاداين باورداشت‏بازتاب گسترده‏اى بر انديشه‏هاى نويسندگان، مورخان و حتى علما و فقهايشان بر جاى نهاده كه به موجب آن خود را مجبور مى‏ديدند كه لغزشها و جنايات حكام را بپوشانند و يا توجيه و تاويل نمايند.

يكى از خواستهاى اين حكام آن بود كه حقايق مربوط به ائمه عليهم السلام را از نظر مردم پنهان نگه داشته و يا آنها را به گونه بدى بازگو كنند. در اين باره علما، نويسندگان و مورخان از هيچ كوششى فروگذار نمى‏كردند و براى اجراى اراده حاكم كه - بر حسب عقيده جبرى كه خود آنها جعل كرده بودند - اراده خداست، نهايت امكانات خود را به كار مى‏گرفتند. از اينرو مى‏بينيم كه در بسيارى از كتابهاى تاريخى نه تنها زندگى امامان ما نوشته نشده بلكه حتى نامشان هم برده نشده است.

دليل اين رويداد نه آن بود كه امامان(ع) افرادى گمنام و ناشناخته بودند يا آنكه كسى به آنها توجهى نمى‏نمود. زيرا هر چه بود مردم يا از روى دوستى و تشيع و يا از روى دشمنى و مبارزه با آنان سر و كار داشتند. با اينوصف، حتى نام آنان را در بسيارى از كتب تاريخى نمى‏يابيم. در حالى كه آنها حتى از ذكر داستانهايى مربوط به آوازخوانها، رقاصه‏ها و حتى قطاع طريق خوددارى نمى‏كردند.

اينها خيانت نسبت‏به حقيقت‏به شمار مى‏رود، يعنى اين نويسندگان در برابر نسلهاى آينده خود مرتكب خيانت‏شدند و امانتى را كه لازم بود بعنوان نويسنده رعايت كنند، هرگز نپاييدند.

در چنين شرايطى شيعيان اهلبيت از امكانات كمى براى ذكر حقايق مربوط به امامان خويش برخوردار بودند. آنان همواره تحت تعقيب حكام قرار گرفته و جانشان هميشه در مخاطره بود.

اكنون مى‏پرسيد پس چرا خلفا آنهمه علما را ارج مى‏نهادند. چرا آنها را از دورترين نقاط نزد خود فرا مى‏خواندند. آيا اين شيوه با موضع خصمانه‏اى كه آنان در برابر اهلبيت اتخاذ كرده بودند منافات نداشت؟

پاسخ اين سؤال روشن است. نخست علت‏سوء رفتارشان با ائمه اين بود كه اولا چون مى‏دانستند كه حق حكمرانى از آن آنهاست پس مى‏كوشيدند تا با از بين بردنشان اين حق نيز پايمال شود.

ثانيا ائمه هرگز حكام مزبور را تاييد نمى‏كردند و هيچگاه از كردارشان ابراز خشنودى نمى‏داشتند.

ثالثا ائمه با رفتار نمونه و شخصيت نافذ خود بزرگترين عامل خطر براى جان خلفا و دستگاه قدرتشان به شمار مى‏رفتند.

اما اينكه چگونه علما را آنهمه تشويق مى‏كردند، براى تحقق بخشيدن به هدفها سياسى معينى بود. البته اين حمايت تا حدودى رعايت مى‏شد كه زيانى براى حكومتشان در بر نداشته و علم و عالم يكى از ابزار خدمت‏به آنان مى‏بود. آنها مى‏خواستند از اين مجرا هدفهاى زير را تامين كنند:

1 - دانشمندان كه طبقه آگاه جامعه را تشكيل مى‏دادند زير مراقبت و سلطه آنها قرار گيرند.

2 - به دست اين دانشمندان بسيارى از نقشه‏هاى خود را به شهادت تاريخ عملى سازند.

3 - خود را در نظر مردم دوستدار علم و عالم جلوه مى‏دادند تا بدينوسيله جلب اطمينان بيشترى كنند و طرد اهلبيت‏با استقبال از علما به نحوى جبران مى‏شد.

4 - تشويق علما وسيله‏اى براى پوشاندن چهره ائمه و به فراموشى سپردن ياد آنها بود.

پس مقام علم و عالم در حدود همين هدفها براى خلفا محترم بود. و گر نه هر بار كه از سوى شخصيتى احساس خطر مى‏كردند در رهايى از چنگش به هر وسيله ممكن دست مى‏يازيدند.

احمد امين درباره منصور مى‏نويسد: «معتزليان را هر بار كه لازم مى‏ديد فرا مى‏خواند و محدثان و علما را نزد خويش دعوت مى‏كرد، البته اين تا وقتى بود كه آنان برخوردى با سلطه‏اش پيدا نمى‏كردند، و گرنه دستگاه كيفرى عليه‏شان به كار مى‏افتاد» (1) .

آرى، همين منصور بود كه «ابوحنيفه‏» را مسموم كرد و بر امام صادق كه از بيعت‏با محمد بن عبدالله علوى سرباز زده بود، همراه با خانواده و شاگردانش، بسيار تنگ مى‏گرفت.

بهرحال، اكنون برگرديم و كلام خود را از آنجا دنبال كنيم كه گفتيم حكام بسيار مى‏كوشيدند تا حقايق مربوط به ائمه(ع) باز گفته نشود و يا آنكه بگونه نادرستى آنها را به مردم عرضه مى‏كردند و در اين باره از كسانى كه عنوان «دانشمند» داشتند نيز كمك مى‏گرفتند.

بنابراين، اين راست است اگر بگوييم ابن اثير، طبرى، ابوالفداء، ابن العبرى، يافعى و ابن خلكان از آن دسته از دانشمندانى بودند كه به حقيقت و تاريخ خيانت كردند و در نگارش وقايع انصاف و بيطرفى لازم را نداشتند.

مثلا يكى از موارد لغزش اينان كه بوضوح حاكى از تعصب آنان و اطاعت كوركورانه‏شان از حكام است مطلبى است كه درباره نحوه درگذشت امام رضا(ع) نوشته‏اند. طبق نوشته ايشان امام انگور خورد و آنقدر زياد خورد كه به مرگش منتهى گرديد. (2)

ظاهرا ابن خلدون هم كه شخصى اموى مشرب بود مى‏خواسته از اينان پيروى كند كه در تاريخ خود چنين آورده: «چون مامون به طوس وارد شد، امام رضا بر اثر انگورى كه خورده بود بطور ناگهانى در گذشت. . . » (3)

براستى كه اين حرفها عجيب است. آخر چگونه انسان مى‏تواند چنان پرخورى را درباره يك آدم معمولى بپذيرد تا چه رسد به امامى كه همه به دانش، حكمت، زهد و پارسائيش اعتراف داشتند.

آيا انسان عاقل هيچ به خود اجازه چنين پندارى مى‏دهد كه شخصى عاقل و حكيم همچون امام با پرخورى دست‏به خودكشى زده باشد؟

آيا كسى در طول زندگى امام به ياد دارد كه وى شخصى پرخور و شكم‏پرست‏بوده باشد؟ يا بر عكس، علم و زهد و تقوا، با صرفنظر از عقل و حكمت، هرگز به انسان اجازه نمى‏دهد تا بدان حد شكم خود را انباشته از خوردنى كند.

اينها تمام ناشى از تعصب مذهبى و پيروى از تمايلات كوركورانه است كه به امام چنين نسبتى را مى‏دهند و گر نه كجا عقل و وجدان آدمى چنين رويدادى را مى‏تواند تصديق كند!

اكنون ببينيم ديگران درباره درگذشت امام(ع) چه گفته‏اند.

نظر برخى ديگر از مورخان‏با نگرشى سريع بر اقوال مورخان درباره درگذشت امام(ع) به بررسى ناهماهنگى گفته‏ها و نقطه نظرهايشان خواهيم رسيد.

عده‏اى در اين باره فقط خود حادثه را گزارش كرده‏اند ولى هيچگونه ذكرى از علت آن ننموده‏اند و فقط بر سبيل ترديد چنين آورده‏اند: «گفته مى‏شود كه او مسموم شد و درگذشت‏» (مانند يعقوبى در جلد دوم ص 80 از تاريخش).

نظر دسته سوم‏عده‏اى ديگر مسموم شدن امام را پذيرفته‏اند ولى معتقدند كه اين جنايت‏به دست عباسيان صورت گرفت. سيد امير على داراى همين عقيده بود كه احمد امين نيز بدان اشاره كرده. (4)

براى اين نظر سند تاريخى جز آنچه كه «اربلى‏» نقل كرده، وجود ندارد. وى عبارتى مبهم در اين باره نوشته: «چون ديدند كه خلافت‏به اولاد على انتقال يافته على بن موسى را سم دادند و او در رمضان به طوس درگذشت‏» (5) .

نظر چهارم‏برخى نيز گفته‏اند امام به دست مامون مسموم گرديد ولى اين به رهنمود و تشويق فضل بود.

به نظر ما مامون هرگز نيازى به تشويق يا راهنمايى براى انجام اين كار نداشت، چه خود موقعيت امام را بخوبى احساس مى‏كرد. روشن است كه اين نظريه براى تبرئه مامون ابراز شده، چه فضل مدتها پيش از امام به دست مامون كشته شده بود. از اين گذشته، چگونه مى‏توان باور كرد كه مامون اين جنايت را تنها به خاطر خوشايند فضل انجام داده و خودش هيچگونه تمايلى بدان نداشته است!

نظر پنجم‏برخى ديگر گفته‏اند كه امام به مرگ طبيعى درگذشت و هرگز مسموميتى در كار نبود. براى اثبات اين موضوع دلايلى ذكر كرده‏اند.

يكى از اين افراد «ابن جوزى‏» است كه پس از نقل قول از ديگران كه نوشته‏اند پس از يك استحمام در برابر امام(ع) بشقابى از انگور كه بوسيله سوزن زهرآلود مسموم شده بود، نهادند و او با تناول انگورها مسموم شده بدرود حيات گفت، ابن جوزى مى‏نويسد كه اين درست نيست كه بگوييم مامون عامل مسموم كردن وى بوده باشد. چه اگر اينطور بود پس چرا آنهمه در مرگ امام ابراز حزن و اندوه مى‏كرد. اين حادثه چنان بر مامون گران آمد كه از شدت اندوه چند روز از خوردن و آشاميدن و هر گونه لذتى چشم پوشيده بود. (6)

البته عبارت ابن جوزى حاكى از آن است كه مسموم شدن امام را پذيرفته ولى منكر آنست كه مامون عامل اين جنايت‏بوده باشد.

«اربلى‏» نيز به پيروى از ابن جوزى همين عقيده را ابراز كرده و همانگونه بر گفته خويش دليل آورده است.

احمد امين نيز از كسانى است كه معتقدند كسى غير از مامون بود كه سم را به امام خورانيده، چه او حتى پس از مرگ امام و ورودش به بغداد هنوز جامه سبز مى‏پوشيد و بعلاوه، مامون با علما درباره برترى حضرت على(ع) مباحثه مى‏كرد (7)

دكتر احمد محمود صبحى نيز چنين پنداشته كه داستان مسموميت امام رضا(ع) از مطالب ساختگى شيعه است كه هرگز بين موقعيت امام در نزد مامون كه از آن همه ارجمندى برخوردار بود با خورانيدن سم به او، تناقضى احساس نمى‏كنند. (8)

دلايل كسانى كه در تبرئه مامون از جنايت‏سم خورانى سعى كرده‏اند، به شرح زير خلاصه مى‏گردد:

1 - پيمان وليعهدى كه به موجب آن امام پس از مامون به خلافت مى‏رسيد.

2 - بزرگداشت‏شان امام و تاييد شرف و علم و فضيلت وى و ارجمندى خانواده‏اش.

3 - به همسرى وى در آوردن دخترش كه خود عامل تحكيم دوستى ميان آن دو بود.

4 - استدلال مامون بر برترى على(ع) در برابر علما.

5 - ابراز اندوه فراوان پس از درگذشت امام بطورى كه از خوردن و آشاميدن و ديگر لذتها روى گردانده بود.

6 - دفن كردن امام در كنار قبر پدرش رشيد، و اينكه او خود بر جسد وى نماز گزارد.

7 - پس از درگذشت امام، او همچنان لباس سبز مى‏پوشيد حتى پس از ورودش به بغداد.

8 - پيوسته با علويان به رغم اقدامهاى مكرر بر ضدش، مهربانى مى‏نمود.

9 - خلق و خوى مامون به او اجازه چنين جنايتى نمى‏داد.

10 - مسموميت امام از جعليات شيعه است.

اين خلاصه همه دلايلى بود كه تبرئه كنندگان مامون آورده‏اند. ولى بنظر ما اينان يا به تمام حقايق، علم كافى نداشتند و در نتيجه نتوانستند نظر درستى درباره اين مساله تاريخى ابراز كنند، و يا آنكه حقيقت را مى‏دانستند ولى به داب پيشينيان خود بر ضد ائمه تعصب ورزيده به پيروى از هواى خويش و خلفايشان، حقايق مضر به احوالشان را لوث كرده‏اند.

واقع امر اينست كه تمام چيزهايى كه اينان ذكر كرده‏اند هيچكدام مانع از آن نبود كه مامون براى دفع خطر وجود امام(ع) دست‏به توطئه بزند، همانگونه كه قبلا هم همين بلا را بر سر وزيرش فضل بن‏سهل آورده بود. فضل نيز مقامى شامخ نزد مامون داشت و حتى اصرار داشت كه دخترش را هم به وى تزويج كند.

او همچنين فرمانده خود «هرثمة بن اعين‏» را نيز به مجرد ورود به مرو سر به نيست كرد، بى‏آنكه كوچكترين مجالى براى دفاع به وى بدهد و يا شكايتش را استماع كند. توطئه‏هاى مامون گريبانگير طاهر و فرزندانش و ديگران و ديگران نيز شد. اينان وزرا و فرماندهانش بودند كه براى مامون و تحكيم پايه‏هاى قدرتش آنهمه خدمت كرده و ديگران را با زور و شمشير به اطاعتش در آورده بودند.

با اينوصف مى‏بينيم كه چگونه همه را يكى پس از ديگرى به ديار عدم فرستاد در حالى كه نسبت‏به همه نيز ابراز محبت و سپاسگزارى مى‏نمود. مامون كسى بود كه بخاطر سلطنت و حكومت، برادر خود را بكشت، حال چگونه به همين انگيزه از كشتن امام رضا دست‏باز دارد. آيا اين معقول است كه بگوييم به نظر وى امام رضا از تمام اين خدمتگزاران صديقش و حتى از برادرش محبوبتر مى‏نمود؟

اما اينكه بر مرگ امام ابراز حزن و سوگوارى نمود قضيه روشن است. مگر در آن شرايط از چنان افعى مكار و سياست‏بازى مى‏شد انتظار شادمانى و سرور برد؟

مگر هم او نبود كه فضل را كشت و سپس بر مرگش اندوه فراوان ابراز داشت (9) و قاتلانش را هم كه به دستور خود او بودند، از دم تيغ گذرانيد. بعد هم سر آنان را نزد حسن - برادر فضل - فرستاد و دخترش هم را به عقد وى درآورد. اما پس از پيروزى بر ابن شكله، حسن را نيز از مقامش سرنگون ساخت. (10)

طاهر را نيز خود او كشت ولى بيدرنگ يحيى بن اكثم را از سوى خود نزد فرزندانش گسيل داشت تا مراتب تسليت‏خليفه را به ايشان ابراز كند. سپس فرزندان طاهر را بر جاى پدر بنشاند ولى بتدريج همه را يكى پس از ديگرى سرنگون نمود.

از اين قبيل جنايات، مامون بسيار كرده كه اكنون مجال ذكر همه آنها نيست. به همين قياس، عكس‏العملها و گفته‏هايش در مرگ امام رضا(ع) نيز كوچكترين ارزشى نداشت. چه اگر راست مى‏گفت پس چگونه دست‏به خون هفت تن از برادران امام بيالود و علويان را تحت‏شكنجه و آزار درآورد و به كارگزار خود در مصر نوشت كه منبرها را شستشو دهد، چه بر فرازشان نام امام رضا(ع) در خطبه‏ها رانده شده بود.

مامون از چه شرافتى برخوردار بود كه بگوييم كشتن امام با خلق و خوى وى ناسازگار بود. آيا كشتن آن همه افراد مگر منافاتى با مهر و محبتش داشت كه پيوسته نسبت‏به آنان ابراز مى‏داشت. بنابراين، مهر ورزيش نسبت‏به امام نيز هيچگونه منافاتى با قتلش نمى‏توانست داشته باشد.

اما اينكه علويان را بزرگ مى‏داشت علت را خودش در نامه‏اى كه به عباسيان نوشته، چنين بيان مى‏دارد كه اين بزرگداشت جزئى از سياست وى به شمار مى‏رود. لذا پس از درگذشت امام رضا(ع) ديگر لباس سبز را - كه ويژه علويان بود - نپوشيد، هفت تن از برادران امام را به قتل رسانيد و به فرمانروايان خود در هر نقطه‏اى دستور داد كه به دستگيرى علويان بپردازند.

اما سخن احمد امين كه نوشته علويان بر ضد مامون بسيار قيام كرده بودند، ادعايى است كه هرگز صحت ندارد. زيرا در تاريخ حتى نام يك قيام پس از درگذشت امام رضا(ع) ثبت نشده، بجز قيام «عبدالرحمن بن احمد» در يمن كه انگيزه‏اش را همه مورخان ظلم كارگزاران خليفه نوشته‏اند، و همچنين شورش برادران امام(ع) كه به خونخواهى وى برخاسته بودند.

اما اينكه گفته‏اند داستان مسموميت امام از ساختگيهاى شيعه است، بايد گفت كه پيش از شيعه خود تاريخنويسان سنى اين جنايت را به مامون نسبت داده بودند و شيعيان نيز شرح اين داستان را در كتابهاى اهل سنت مى‏خواندند كه منابع بسيارى از آنان را ما در همين كتاب ذكر كرده‏ايم.

با اينهمه اگر كسى باز در تبرئه مامون و حسن نيتش اصرار دارد به اين سؤال پاسخ دهد كه چرا پس از درگذشت امام، مقام وليعهدى را به فرزندش حضرت جواد(ع) عرضه نكرد، در حالى كه او نيز دامادش بود و به فضل و علم و كمالاتش نيز اعتراف مى‏كرد. حضرت جواد به رغم خردساليش تحسين عباسيان را نسبت‏به فضل و كمال خويش برانگيخته بود. مناظره وى با «يحيى بن اكثم‏» معروف است كه با چه مهارتى به سؤالهاى وى پاسخ مى‏داد (11) به علاوه، صغر سن نمى‏توانست‏بهانه عدم واگذارى مقام وليعهدى به امام جواد(ع) باشد، چه وليعهدى معنايش تصدى عملى امور مملكتى نيست و تازه خلفا و حتى رشيد، پدر مامون، براى كسانى بيعت وليعهدى گرفته بودند كه بمراتب خردسالتر از امام جواد بودند.

نظر ششم كه نظرى درست است!

طبق اين نظر امام(ع) بدون شك مسموم گرديد. كسانى كه بر اين عقيده‏اند گروه بزرگى را تشكيل مى‏دهند كه ابن جوزى نيز بدانها اشاره كرده است.

شيعيان بطور كلى اين نظر را تاييد كرده‏اند مگر مرحوم اربلى در كشف الغمة كه خود را همعقيده با ابن طاوس و شيخ مفيد دانسته است. ولى ظاهر امر چنين است كه شيخ مفيد نيز قايل به مسموميت امام بوده، چه نوشته است: آن دو - يعنى مامون و رضا - با همديگر انگورى را تناول كردند سپس امام(ع) بيمار شد و مامون نيز خود را به بيمارى زد!!. .

يكى از امورى كه بهترين دليل بر شهادت امام(ع) به شمار مى‏رود اتفاق شيعه بر اين مطلب است. چه آنان بهتر و عميق‏تر به احوال امامان خود مى‏پرداختند و دليلى هم براى تحريف يا كتمان حقايق در اين زمينه نداشتند.

از اهل سنت و ديگران نيز گروه بسيارى از دانشمندان و مورخان هستند كه منكر مرگ طبيعى امام(ع) بوده و يا لااقل مسموميت وى را قولى مرحج دانسته‏اند. مانند اين افراد:

- ابن حجر در صواعق ص 122 - ابن صباغ مالكى در فصول المهمة ص 250.

- مسعودى در اثبات الوصية ص 208، التنبيه و الاشراف ص 203، مروج الذهب / 3 / ص 417.

- قلقشندى در مآثر الانافة فى معالم الخلافه / 1 / ص 211.

- قندوزى حنفى در ينابيع المودة ص 263 و 385.

- جرجى زيدان در تاريخ تمدن اسلامى / 2 / بخش 4 / ص 440، و در صفحه آخر از كتاب امين و مامون.

- ابوبكر خوارزمى در رساله خود - احمد شلبى در تاريخ اسلامى و تمدن اسلامى / 3 / ص 107.

- ابوالفرج اصفهانى در مقاتل الطالبين - ابوزكريا موصلى در تاريخ موصل 171 / 352 - ابن طباطبا در الآداب السلطانية ص 218 - شبلنجى، در نور الابصار ص 176 و 177 چاپ سال 1948.

سمعانى در انسابش / 6 / ص 139.

- در سنن ابن ماجه به نقل تهذيب تهذيب الكمال فى اسماء الرجال ص 278 - عارف تامر در الامامة في الاسلام ص 125.

- دكتر كامل مصطفى شيبى در الصلة بين التصوف و التشيع ص 226.

و بسيارى ديگر. . .

بازتاب قتل امام(ع) در زمان مامون

چون به كتابهاى تاريخى مراجعه مى‏كنيم درمى‏يابيم كه شهادت امام رضا(ع) به دست مامون به وسيله سم، حتى در زمان مامون نيز امرى معروف و بر سر زبانهاى مردم بود. بطورى كه مامون خود شكوه از اين اتهام مى‏كرد كه چرا مردم او را عامل مسموم كردن امام مى‏پنداشتند!

در روايت آمده كه هنگام مرگ امام(ع) مردم اجتماع كرده و پيوسته مى‏گفتند كه اين مرد - يعنى مامون - وى را ترور كرده است. در اين باره آنقدر صدا به اعتراض برخاست كه مامون مجبور شد محمد بن جعفر، عموى امام، را به سويشان بفرستد و براى متفرق كردنشان بگويد كه امام(ع) امروز براى احتراز از آشوب از منزل خارج نمى‏شود. (12)

ابن خلدون علت قيام ابراهيم فرزند امام موسى(ع) را آن دانسته كه وى مامون را متهم به قتل برادرش مى‏نمود. (13) ابراهيم نيز به اتفاق مورخان به دست مامون مسموم گرديد. برادرش نيز زيد بن موسى كه در مصر شورش كرده بود به دست همين خليفه مسموم شد. اينكه يعقوبى نوشته كه مامون ابراهيم و زيد را مورد عفو قرار داد (14) منافاتى با آن ندارد كه مدتى بعد با نيرنگ به ايشان سم خورانيده باشد. چه آنان به خونخواهى برادر خود برخاسته بودند و عفو مامون يك ژست ظاهرى مى‏بود.

طبق نقل برخى از منابع تاريخى يكى ديگر از برادران امام رضا(ع) به نام احمد بن موسى چون از حيله مامون آگاه شد. همراه سه هزار تن - و به روايتى دوازده هزار - از بغداد قيام كرد. كارگزار مامون در شيراز به نام «قتلغ خان‏» به امر خليفه با او به مقابله برخاست و پس از كشمكشهايى هم او هم برادرش «محمد عابد» و يارانشان را به شهادت رسانيد. (15)

در آن ايام برادر ديگر امام رضا(ع) به نام هارون بن موسى همراه با بيست و دو تن از علويان به سوى خراسان مى‏آمد. بزرگ اين قافله خواهر امام رضا يعنى حضرت فاطمه(ع) بود (16) . مامون ماموران انتظامى خود را دستور داد تا بر قافله بتازند. آنها نيز همه را مجروح و پراكنده كردند. هارون نيز در اين نبرد مجروح شد ولى سپس او را در حالى كه بر سر سفره غذا نشسته بود غافلگير كرده بقتل رساندند. (17)

مى‏گويند حتى به حضرت فاطمه(ع) نيز در ساوه زهر خورانيدند كه پس از چند روزى او هم به شهادت رسيد. (18)

ديگر از قربانيان مامون، برادر ديگر امام(ع) به نام حمزة بن موسى بود.

با توجه به اين وقايع درمى‏يابيم كه مساله شهادت امام به دست مامون در همان ايام نيز امرى شايع ميان مردم گرديده بود.

پيشگويى امام(ع) و اجدادش

افزون بر تمام آنچه كه گذشت‏ياد اين نكته نيز لازم است كه امام رضا(ع) شهادتش را بوسيله زهر خود بارها پيشگويى كرده بود. به علاوه، اجداد پاكش نيز سالها پيش از وى رويداد شهادت امام رضا(ع) را خبر داده بودند.

مى‏توان روايات وارد شده در اين زمينه را به سه طبقه تقسيم كرد:

1 - آن دسته از روايات كه از زبان پيغمبر(ص) يا ائمه(ع) نقل شده و حاكى از به شهادت رسانيدن امام رضا در طوس است. در اين باره پنج‏حديث وارد شده.

2 - آن دسته از روايات كه از خود امام رضا(ع) نقل شده كه شهادتش به دست مامون و دفنش را در طوس كنار قبر هارون، پيشگويى نموده است.

پى‏نوشت‏ها:

(1) ضحى الاسلام / 3 / ص 202 و نيز جلد 2 / ص 46 و 47.

(2) الكامل / 5 / ص 150 - طبرى / 11 / ص 1030 - تاريخ ابوالفداء / 2 / ص 23 - مختصر تاريخ الدول / ص 134 - مرآة الجنان / 2 / ص 12 - وفيات الاعيان / 1 / ص 321 (چاپ 1310 هجرى) - برخى از اينان داستان مسموم شدن را با تعبير «گفته مى‏شود. . . » بيان كرده‏اند.

(3) تاريخ ابن خلدون / 3 / ص 250.

(4) روح الاسلام، سيد امير على / ص 311 و 312 - احمد امين چنين نگاشته: «اگر براستى او را مسموم كرده باشند، حتما اين سم را كسى غير از مامون به او خورانيده، يعنى يكى از مدعيان حكومت‏براى خاندان عباسى‏».

(5) الامام الرضا ولى عهد المامون / ص 102 به نقل از خلاصة الذهب المسبوك / ص 142.

(6) تذكرة الخواص / ص 355.

(7) ضحى الاسلام / 3 / ص 295 و 296.

(8) نظرية الامامة / ص 387.

(9) التاريخ الاسلامى و الحضارة الاسلامية / 3 / ص 322 - ماثر الانافة / 1 / ص 211. درباره چگونگى قتل فضل سخن گفتيم و ديگر آن را تكرار نمى‏كنيم.

(10) لطف التدبير / ص 166.

(11) الصواعق المحرقة، فصول المهمة، ينابيع المودة، اثبات الوصية، بحار، اعيان الشيعة، احقاق الحق جلد 2 به نقل از: اخبار الدول قرمانى، نور الابصار، ائمة الهدى هاشمى، الاتحاف بحب الاشراف، مفتاح النجا فى مناقب اهل العبا. . .

(12) مسند الامام الرضا / 1 / ص 130 - بحار / 49 / ص 299 - عيون اخبار الرضا / 2 / ص 242.

(13) تاريخ ابن خلدون / 3 / ص 115.

(14) مشاكلة الناس لزمانهم / ص 29.

(15) قيام سادات علوى / ص 169 - اعيان الشيعة / 10 از مجلد 11 / ص 286 و 287 به نقل از كتاب الانساب از محمد بن هارون موسوى نيشابورى - مدينة الحسين (سرى دوم) ص 91 - بحار / 8 / ص 308 - حياة الامام موسى بن جعفر / 2 / ص 413 - فرق الشيعة / حاشيه ص 97 به نقل از بحر الانساب (چاپ بمبئى) و ساير منابع.

(16) قيام سادات علوى / ص 168.

(17) جامع الانساب / ص 56 - قيام سادات علوى / ص 161 - حياة الامام موسى بن جعفر / 2.

(18) قيام سادات علوى / ص 168.

 



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:18 ::  نويسنده : عرفان دهقان

دانستنی های علمی کوتاه و جالب   


پروانه ها با پای خود مزه را احساس میکنند .
ـ شتر در هنگام تشنگی میتواند ۹۵ لیتر آب را در کمتر از ۳ دقیقه بنوشد .
ـ تعداد افرادی که سالانه از نیش زنبور میمیرند بیشتر از کسانی است که سالانه از نیش مار میمیرند.
ـ وزن اسکلت انسان بالغ ۱۳ تا ۱۵ کیلوگرم است .
ـ اولین اتوموبیل را مظفرالدین شاه قاجار وارد ایران کرد .
ـ اولین آدامس را جان کورتیس در سال ۱۲۲۷ شمسی ساخت .
ـ تنها قسمت بدن که خون ندارد قرنیة چشم است .
ـ با ۳۰ گرم طلا میتوان نخی به طول ۸۱ کیلومتر درست کرد .
ـ سومریها در قرن چهارم قبل از میلاد خط را اختراع کردند .
ـ یک دهم مردم جهان در جزیره ها زندگی می کنند .
ـ اولین تمبر جهان در سال ۱۸۴۰ در انگلستان به چاپ رسید .
ـ فیل بالغ در روز ۲۲۰ کیلوگرم غذا و۲۰۰ لیتر آب مصرف میکند .
ـ تعداد حشرات موجود در ۵/۲ کیلومترمربع زمین کشاورزی از انسانهای موجود در کل دنیا بیشتر است.
ـ هرفرد عادی درسرخود ۹۰ تا ۱۲۰ هزار رشته مو دارد.
ـ ریش انسان بالغ بر ۵ تا ۱۵ هزار و یک ابرو ۴۵۰ تا ۶۰۰ تار مو دارد.
ـ گربه وسگ هر کدام ۵ گروه خونی دارند و انسان ۴ گروه.
ـ زنبور عسل دو معده دارد: یکی برای انبار کردن عسل ویکی برای غذا.
ـ سریع ترین عضله بدن انسان زبان است.

ـ در سال ۱۹۸۰ بوتان تنها کشور جهان بود که تلفن نداشت.
ـ طول قد هر انسان سالم برابر ۸ وجب دست خود اوست.
ـ طول رگهای بدن انسان ۵۶۰ هزار کیلومتر است.
ـ در برج ایفل ۲۵۰۰۰۰۰ پیچ به کار رفته است.
ـ میزان انرزی که خورشید در یک ثانیه تولید میکند؛ برای تولید برق مورد نیاز تمام کشورهای جهان در مدت یک میلیون سال کافی است.
ـ خنده آسانتر از اخم کردن است؛ برای خندیدن انسان از ۱۷ عضله صورت وگردن استفاده می کند در حالی که برای اخم کردن از ۴۰ عضله.
ـ گربه در گوشش ۳۲ عضله دارد.
ـ خرسها موجوداتی چپ دست هستند.
ـ مورچه به هنگام مسموم شدن همیشه روی پهلوی راست می افتد.
ـ در فصل پائیز ۷۰۰ تا ۹۰۰ هزار برگ درخت بلوط میریزد.
ـ درصورتی که زنی به کوررنگی مبتلا باشد ؛ فرزندان پسر اوکوررنگ میشوند.
ـ مغز انسان بیش از سایر اعضای بدن کار میکند وبیش از۲۰% از انرژی بدن را مصرف می کند.
ـ هر یک لیتر بنزین معادل ۵/۲۳ تن گیاهان مدفون شده در قرنها پیش است.
ـ ۹۰% یخ دنیا در سرزمین های قطبی است.
ـ متوسط وزن مردان در کره زمین بیش از وزن زنان است.
ـ نیاز مردان به صحبت کردن در هر روز دوازده هزار واژه، و نیاز زنان ۲۳ هزار واژه است.
ـ اگر تکثیر باکتری تا ۲۴ ساعت ادامه یابد ، توده ۲ تنی از یک باکتری بوجود می آید.
ـ وسعت و عرض کهکشان راه شیری حدود ۷۰ هزار سال نوری است.
ـ سرعت گردباد گاهی به۳۰۰ تا ۴۵۰ کیلومتر در ساعت می رسد.
ـ عمیق ترین دریاچه جهان دریا چه بایکال در روسیه است که ۱۹۴۰ متر عمق دارد.
ـ حدود ۷ هزار نوع برنج مختلف در دنیا وجود دارد.
ـ یک میلیون کره به اندازه زمین در خورشید جای می گیرد.
ـ ۱۳۰۰ کره زمین در سیاره مشتری جای می گیرد.
ـ فنلاند از ۱۷۹ هزار و ۵۸۵ جزیره تشکیل شده است.
ـ زنبورها از بوی عرق بدشان می‌آید و به کسی که به نوعی بدنش بو دهد یا عطر و ادکلن زده باشد حمله می‌کند.
ـ‌ از بین رنگها رنگ سفید برای زنبور عسل آرامش دهنده و رنگ قهوه ای ناراحت کننده است.
ـ انسان با خوردن ۲۰ نیش از زنبور عسل در آن واحد خواهد مرد.
ـ
بدن زنبور داران در برابر نیش زنبورها مقاوم می‌شود و اغلب می‌توانند بیش
از صد عدد نیش زنبور عسل را تحمل کنند و احساس ناراحتی هم نکنند.
ـ از آنجا که زنبور عسل بی نظمی را دوست ندارد،‌ اگر جلوی کندوی آنها بایستید و مانع رفت و آمد آنها شوید به شما حمله خواهند کرد.
ـ نور خورشید فقط تا عمق ۴۰۰ متری آب دریا نفوذ می‌کند.
ـ سختی آب مشابه سختی بتن است.
ـ رعد و برقی به طول ۶/۱ کیلومتر دارای الکتریسیته کافی برای روشن کردن یک میلیون لامپ است.
ـ‌ هنگام صحبت برای بیا ن هر کلمه ۷۲ ماهیچه به کار گرفته می‌شود.
ـ لایه پوستی که آرنج را پوشانده است هر ۱۰ روز یکبار عوض می‌شود.
ـ خون میگوها آبی رنگ است، عنکبوتها خونی روشن و شفاف دارند.
ـ دانه نوعی درخت غول پیکر از خانواده کاج فقط ۰۰۵/۰ گرم وزن دارد.
ـ ۸۵% گیاهان در اقیانوسها رشد میکنند.
ـ تنها چیزی که در اسید حل نمی‌شود الماس است و فقط خیلی زیاد آن را از بین می‌برد.
ـ زرافه تازه متولد شده ۲ متر قد دارد.
ـ مغز فیزیکدان نابغه، آلبرت اینشتین ۱۵ درصد از حجم مغز انسان عادی بزرگتر بود.
ـ مارها گوش ندارند و با زبان می‌شنوند، زیرا زبان آنها به امواج صوتی بسیار حساس است.
ـ عمیق ترین جای اقیانوسهای جهان در اقیانوس آرامو عمق آن ۱۱ کیلومتر است.
ـ اسب ماده ۳۰ دندان و اسب نر ۳۶ دندان دارد.
ـ زمان بارداری فیل به دو سال است.
ـ آمریکا ییها سالانه ۸۵ میلیون تن کاغذ مصرف می‌کنند.
ـ نوعی ماهی وجود دارد که با کمک باله هایش به سطح می‌آید و ۵/۱ دقیقه در هوا پرواز میکند و به شکار طعمه خود میپردازد.
ـ اختاپوس دارای بزرگترین چشمان است که گاهی به ۲۵ سانتیمتر یعنی اندازه یک توپ والیبال میرسد.
ـ مار آناکوندا تنها نمونه افعی است که بچه می‌زاید.
ـ‌ اولین زیر دریایی جهان در سال ۹۵۷ هجری شمسی طراحی شد.
ـ پروانه با پا شیره گلها را می‌چشد نه با زبان.
ـ تا قرن پنجم میلادی متوسط عمر مردم اروپا از ۳۰ سال فراتر نمی‌رفت.
ـ خورشید روزانه معادل ۱۲۶ هزار میلیارد اسب بخارانرژی به زمین می‌فرستد.
ـ نمک بسیار بالای دریای بحرالمیت از زیست هرگونه ماهی در این دریا جلوگیری می‌کند.
ـ ۲۰ درصد آب شیرین جهان میان آمریکا و کانادا قرار دارد.
ـ بهترین شکارچی در خشکی خرس قطبی است.
ـ‌ خرس قطبی هنگامی که روی دو پا می‌ایستد حدود ۳ متر است.
ـ در بین انواع خرس ، خرس پاندا بزرگترین جمجمه را دارد.
ـ خرس با تمام سنگینی خود میتواند با سرعت ۵۰ کیلومتر در ساعت بدود.
ـ حس بویایی خرس تقریبا ۱۰۰ برابرقوی تر از انسان است.
ـ خرس نوزاد ۶۰۰ بار از مادر خود کوچکتر است.
ـ خرس کوالا هر گز آب نمی‌نوشد و آب مورد نیاز خود را با خوردن برگ گیاهان تامین می‌کند.
ـ کوههای آلپ در سال حدود یک سانتیمتر بلند میشوند.
ـ بیماری قند اولین عامل کوری در مردم جهان است.
ـ یکی از رودهای کامبوج ۶ ماه سال ازشمال به جنوب و۶ماه دیگر از جنوب به شمال جریان دارد.
ـ اگر در یک سال هیچ یک از نسلهای یک جفت مگس نر وماده از بین نروند ، حجم مگسهای متولد شده با حجم کره زمین برابر میشود.
ـ ظروف پلاستیکی تقریبا ۵۰ هزار سال در برابر تجزیه وفساد مقاومند.
ـ در خط استوا ، دمای هوا در تمام فصول سال تقریبا یکسان است.
ـ قاره کوچک استرالیا دارای بزرگترین منبع بوکسیت یا هیدروکسیدآلومینیوم در جهان است.
ـ هر قفل شماره‌دار ممکن است یک میلیون رمز داشته باشد.
ـ یک قطره آب دارای یک‌ صد میلیارد اتم است.
ـ برج کج پیزا ۲۹۳ پله و برج ایفل ۱۷۹۲ پله دارد.
ـ رشد کودک در بهار بیشتر است.
ـ جعبه سیاه هواپیمای تجاری نارنجی است.
ـ یک چهارم خاک روسیه در طول سال پوشیده از برف است.
ـ حس بویایی مورچه با حس بویاییسگ برابری می‌کند.
ـ چشم شتر برای محفوظ ماندن در برابر شنهای صحرا ۳ پلک دارد.
ـ تپش قلب گربه ۲ برابر قلب انسان است. قلب گربه در یک دقیقه بین ۱۱۰ تا ۱۴۰ بار می‌تپد.
ـ گرده گل هرگز فاسد نمی شود و از محدود مواد طبیعی است که تا زمان نا محدودی باقی می ماند.
ـ قدرت بینایی جغد ۸۲ برابر قدرت دید انسان است.
ـ اگر همه یخهای قطب جنوب آب شود بر سطح آب اقیانوسها ۷۰ متر اضافه می شود و در این صورت یک چهارم خشکیها زیر آب میرود.
ـ مار میتواند تا نیم ساعت بعد از قطع سرش نیش بزند.
ـ همه سیاره های منظومه شمسی دور محور خود از غرب به شرق میچرخند به جز سیاره ناهید که از شرق به غرب میچرخد.
ـ دانشمندان دریافته اند که مورچه همچون انسان صبح به هنگام بیدار شدن خمیازه میکشند.
ـ
در سال ۸۵۰ ه.ش. در شهر بازل سویس یک مرغ به سبب گذاردن تخم رنگی به طور
رسمی به اعدام محکوم شد زیرا او را شیطانی می دانستند که به شکل مرغ
درآمده است.
ـ تجربه نشان داده است که مرغ با شنیدن موسیقی تخم بزرگتری میگذارد.
ـ ویروس عامل آنفلوآنزا بیش از ۲۰۰ نوع دارد.
ـ هیتلر از مکانهای بسته بسیار وحشت داشت.
ـ انسان بالغ روزانه به هنگام کارهای سخت ممکن است تا ۱۵ لیتر عرق کنند.
ـ وزن کوه یخی متوسط الحجم ۲۰ میلیون تن است.
ـ بیشترین حرف مورد استفاده در انگلیسی E و کمترین آن Q است.A را کشف کردوآن را برای چشم مفید دانست.
ـ مردم فیلیپین به بیش از هزار لهجه سخن میگویند.
ـ زرافه همواره ایستاده وضع حمل می‌کند و نوزادش از فاصله ۱۸۰ سانتیمتری به زمین میافتد.
ـ کره زمین سالانه شاهد بیش از ۵۰ هزار زمین لرزه است.
ـ تا سه هزار سال پبش عمر متوسط مردم مصر ۳۰ سال بود.
ـ قدرت سیب در تحریک دستگاه عصبی از کافئین بیشتر است.
ـ پنگوئن تنها شناگری است که نمیتواند پرواز کند.
ـ دندان انسان چندین برابر از صخره محکمتر و سخت تر است.
ـ ادیسون ۱۰۹۷ اختراع داشته است.
ـ در هر قطره آب ۳۳۰۰ میلیون اتم وجود دارد.
ـ قلب فیل در هر دقیقه ۲۰۰ بار می‌تپد.
ـ تنها موجودی که میتواند به پشت بخوابد انسان است.
ـ ابوعلی سینادرحدود۲۳۸جلدکتاب نوشته است.
ـ ارسطو۲۰۰۰سال پیش ویتامین
ـ وزن جشم زرافه دو برابرمغزآن است.
ـ کره مریخ با سرعت۲۴۰کیلومتردر ساعت به دور خورشید می گردد.
ـ حروف ابجداز الفبای مردم فنیقیه اقتباس شده است.
ـ نخستین تقویم شمسی که شناخته شدتقویم مصریان است.
ـ کرمهای ابریشم در ۵۶ روز۸۶ هزار برابر وزن خود غذا می خورند.
ـ نوعی قورباغه وجود دارد که می‌تواند چندین ماه یخ بزند ودوباره به زندگی طبیعی باز‌گردد.
ـ پژوهشها ثابت کرده است که پشه بیشتر به سراغ کودکان وافراد بور میرود.
ـ هر عنکبوت تار ویژه خود را دارد و هیچگاه دو تار عنکبوت به هم شبیه نیستند.
ـ مجسمه آزادی نیویورک ۲۲۵ تن وزن دارد.
ـ مردم اندونزی به ۳۶۵ زبان صحبت می‌کنند.
ـ تعداد سلولهای بدن انسان ۱۰ برابر آدمهاست.
ـ مینای دندان محکم ترین جسم بدن است.
ـ ۶۴۰ ماهیچه در بدن وجود دارد.
ـ ماهیچه ها پرقدرت ترین جسم بدن هستند.
ـ آرواره ها فشاری به قدرت kg ۲۵۰ را بوجود می‌آورند.
ـ نازکترین پوست بدن ، پوست پلک وکلفت‌ترین پوست بدن را کف پا دارد.
ـ در یک ماه ۲۰ کیلو پوست از بین میرود .
ـ رشد ناخن نصف رشد مو می‌باشد.
ـ میانگین رشد ناخن دست ۴ برابر ناخن پا است.
ـ خون بعضی سخت تنان آبی است.
ـ خون به دلیل وجود آهن سرخ است.
ـ بدن انسان روزی یک لیتر بزاق ولید میکند.
ـ بدن ما ۵۰ هزار کیلومتر رشته عصبی دارد.
ـ دو سوم اطلاعات مغز از بینایی است.
ـ سرعت نور یک میلیون بار سریعتر از صوت است.
ـ چشم ماهی مرکب بزرگترین چشم نسبت به جثه است.
ـ به طور متوسط روزی ۱۷۰۰۰ بار پلک میزنیم.
ـ از آنجا که آب رنگ قرمز را جذب می‌کند ، رنگ آب را سبز مایل به آبی میبینیم.
ـ چشم سالم میتواند ۱۰ میلیون رنگ را ببیند.
ـ خون به دلیل وجود آهن سرخ است.
ـ بدن انسان روزی یک لیتر بزاق تولید میکند.
ـ بدن ما ۵۰ هزار کیلومتر رشته عصبی دارد.
ـ دو سوم اطلاعات مغز از بینایی است.
ـ سرعت نور یک میلیون بار سریعتر از صوت است.
ـ چشم ماهی مرکب بزرگترین چشم نسبت به جثه است.
ـ به طور متوسط روزی ۱۷۰۰۰ بار پلک میزنیم.
ـ از آنجا که آب رنگ قرمز را جذب می‌کند ، رنگ آب را سبز مایل به آبی میبینیم.
ـ چشم سالم میتواند ۱۰ میلیون رنگ را ببیند.
ـ ارتفاع ابر تا زمین در روز بیشتر از شب است .
ـ مار کبری تنها ماری است که قادر است فیلی را از پا در آورد .
ـ آب تا زمانی که حرکت دارد منجمد نمی‌شود.
ـ خرگوش و طوطی تنها حیواناتی هستند که می‌توانند بدون برگشتن اشیاء پشت سر خود را ببینند .
ـ قطب جنوب از طبقات یخ تشکیل شده است وتنها نقطة جهان است که درآن زمین خشکی وجود ندارد.
ـ جنین در شکم مادر گاهی دچار ***که میشود .
ـ کوچکترین استخوان بدن در داخل گوش قرار دارد .
ـ کراوات از نام مردم کراوات گرفته شده است که برای اولین آن را بر گردن آویختند .
ـ غورباقة قابیل با لیس زدن انسان ، او را دچار هذیان گویی میکند .
ـ وطن اصلی اسفناج ایران است و ۱۵۰۰ سال پیش استفاده از آن در دنیا رایج شد .
ـ مورچه تنها موجودی است که در مقایسه با بدنش بزرگترین مغز را دارد .
ـ خودرو در سرعت ۴۰ تا ۵۵ کیلومتر در ساعت کمترین سوخت را مصرف میکند.
ـ متخصصان تغذیه به این نتیجه رسیده اند که ‌ر‌و‌ز‌ه بهترین بهترین رژیم برای کاهش دائمی وزن است .
ـ وزن جگر انسان حدود ۱/۳ کیلوگرم است وبزرگترین غده در بدن است .
ـ خرس بالغ میتواند همچون اسب بدود.
ـ
زنبور عسل برای تولید ۴۰۰ گرم عسل که به دست ما میرسد دست کم ۸۰ هزاربار
از کندو به صحرا میرود که اگر هر بار معادل یک کیلومتر مسافت طی کند برای
به دست آوردن این مقدار عسل باید دو برابر محیط زمین را بپیماید .
ـ
قلب در هر دقیقه ۷/۴ لیتر خون در بدن پمپاژ میکند به این ترتیب در یک روز
حدود ۷۶۰۰ لیتر خون در بدن پمپاژ میشود . اگر شخصی ۷۰ سال عمر کند قلب او
در این مدت در حدود ۱۹۳ میلیون لیتر خون پمپاژ میکند وحدود ۵/۲ میلیارد
بار میزند .



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:17 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

زندگی نامه مسی مارادونای جدید


لیونل آندره مسی ۲۴ ژوئن سال ۱۹۸۷ در شهر روساریو آرژانتین دیده به جهان گشود.‌‌‌وی عضو تیم ملی بزرگسالان آرژانتین و تیم بارسلونا اسپانیا است. بسیاری از مطبوعات به وی لقب مارادونای جدید داده‌اند. لقب وی که توسط خودش انتخاب شده \"جانشین\" است.‌‌لیونل در سن ۵سالگی بازی را در تیم گراندولی آغاز کرد. تیمی که پدرش به عنوان مربی در آن جا مشغول به کار بود. در سال ۱۹۹۵ مسی به تیم نیوولز اولدبویز آرژانتین پیوست.

وی ۱۱‌‌سال داشت که پزشکان تشخیص دادند دچار کمبود هورمون رشد است.‌‌‌باشگاه ریور پلاته علاقه خود را برای به خدمت گرفتن مسی نشان داد اما آنها پول کافی برای خرج معالجه وی نداشتند. کارلوس ریساچ مدیر ورزشی باشگاه بارسلونا اسپانیا، از استعداد بی‌ظیر مسی آگاه شد. ریساچ پس از تماشای بازی وی به نمایندگی از باشگاه بارسلونا با مسی قراردادی امضا کرد.‌‌آنها پیشنهاد کردند تمام مخارج پزشکی لیونل را قبول می‌کنند به شرطی که وی برای شروع زندگی جدید به اسپانیا نقل مکان کند. خانواده مسی نیز به همراه این بازیکن جوان به اروپا منتقل شدند و لیونل کارش را در تیم جوانان بارسلونا آغاز کرد.‌‌

جانشین به زودی توانست در ترکیب تیم دوم بارسلونا جایگاه ثابتی به دست آورد. در آن فصل وی رکورد جالبی برجای گذاشت. میانگین بیش از یک گل در هر بازی. مسی در آن فصل توانست در ۳۰ بازی ۳۷ گل به ثمر برساند.‌‌‌‌ ‌لیونل مسی در اکتبر ۲۰۰۴ توانست اولین بازی رسمی‌اش را برای بارسلونا برابر اسپانیول انجام دهد. با این بازی وی عنوان سومین بازیکن جوان تاریخ باشگاه بارسلونا را به خود اختصاص داد.

‌‌زمانی که در تاریخ ۱‌‌می ۲۰۰۵ مسی توانست اولین گل رسمی‌اش را برای بارسا در مقابل تیم الباسته بالومپایه به ثمر برساند تنها ۱۷ سال و ۱۰ ماه و ۷ روز سن داشت. وی با این گل توانست خود را به عنوان جوان‌ترین گلزن بارسلونا در لا لیگا مطرح کند.‌‌‌‌به مسی این شانس را دادند تا بتواند به عضویت تیم ملی اسپانیا دربیاید اما وی این پیشنهاد را رد کرد. در‌‌‌‌ژوئن سال ۲۰۰۴ مسی در بازی دوستانه بین دو تیم فوتبال زیر ۲۰‌‌ساله‌هایآرژانتین و پاراگوئه به میدان رفت.‌‌‌در ژوئن ۲۰۰۵ توانست همراه با تیم زیر ۲۰ ساله‌های آرژانتین به مقام قهرمانی مسابقات جام جهانی جوانان دست یابد.‌‌لیونل با زدن ۶ گل کفش طلایی مسابقات و توپ طلایی بهترین بازیکن تورنمنت را نیز تصاحب کرد. با وجود این که لیونل بسیار جوان بود همیشه وی را با دیگو مارادونا مقایسه می‌کردند.

‌‌در تاریخ ۲۷ ژوئن باشگاه بارسلونا قرارداد جدیدی با مسی تا سال ۲۰۱۰ منعقد کرد. در این قرارداد یک ماده وجود دارد که در آن آمده است هر تیمی می‌تواند با پرداخت مبلغ ۱۵۰ میلیون یورو، مسی را به خدمت بگیرد. این مبلغ ۳۰ میلیون یورو بیشتر از مبلغ فروش رونالدینیو است.‌‌در سال ۲۰۰۵ خوزه پکرمن، لیونل مسی را به تیم ملی بزرگسالان آرژانتین دعوت کرد. وی اولین بازی‌اش را برابر مجارستان انجام داد. مسی در دقیقه ۶۳ وارد میدان شد اما به فاصله ۴۰ ثانیه از زمین مسابقه اخراج شد. پس از این مسابقه، مسی اولین بازی واقعی خود را برای تیم ملی آرژانتین برابر پاراگوئه انجام داد.‌‌

وی اولین بازی خود را در جام باشگاه‌های اروپا در تاریخ ۲۷ سپتامبر و در برابر اودینسه انجام دهد. در دسامبر همان سال روزنامه ایتالیایی توتو اسپورت جایزه پسر طلایی ۲۰۰۵ را که به بهترین بازیکن زیر ۲۱ سال اروپا داده می‌شود، به لیونل مسی داد. جانشین توانست بالاتر از وین رونی، لوکاس پودولسکی و کریستیانو رونالدو قرار بگیرد.‌‌مصدومیت شدید باعث شد مسی به‌‌‌مدت دو‌‌‌ماه از کلیه فعالیت‌های ورزشی دور بماند. به‌‌‌خاطر این مصدومیت حضور وی در جام جهانی ۲۰۰۶ در هاله‌ای از ابهام فرو‌‌رفت. با این وجود نام لیونل مسی را به عنوان بازیکن تیم‌‌‌ملی آرژانتین برای حضور در جام جهانی تحویل مقامات برگزاری مسابقات دادند. ‌‌مسی پس از روماریو (فصل ۹۳-۹۴) اولین بازیکن بارسلونا بود که توانست در معروف‌ترین دربی اسپانیا هت تریک کند.

در این فصل مسی گلی به ثمر رساند که همگان دوباره وی را با مارادونا مقایسه کردند. جانشین همانند مارادونا در بازی با انگلستان توپ را دریافت کرد، ۶۲ متر با توپ حرکت کرده ۶ نفر از بازیکنان حــریــف را پـشــت ســر گــذاشــت و دروازه خـتافه را گـشود.‌ ‌‌تمام‌‌‌کارشناسان ورزشی جهان این گل را مشابه گل قرن مارادونا دانسته و پس از این گل، مطبوعات اسپانیا به وی لقب \"مسیدونا\" دادند.‌‌لیونل مسی در فصل ۲۰۰۷ -۲۰۰۸ توانست در یک هفته ۵ گل به ثمر برساند تا تیم بارسا به صدر جدول رده‌بندی صعود کرده و خودش نیز یک شروع رویایی را تجربه کند. فرانتس بکن بائر و یوهان کرایف ستارگان سابق جهان فوتبال، از لئو به عنوان بهترین بازیکن جهان نام برده‌اند



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:16 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

 

           

                       باسمه تعالی

 

 زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (س)

فاطمه (علیها السلام) در نزد مسلمانان برترین و والامقام ترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار می‌باشد. این عقیده بر گرفته از مضامین احادیث نبوی است. این طایفه از احادیث، اگر چه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند، اما دارای مضمونی واحد می‌باشند. در یکی از این گفتارها (که البته مورد اتفاق مسلمانان، اعم از شیعه و سنی است)، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: "فاطمه سرور زنان جهانیان است". اگر چه بنابر نص آیه شریفه قرآن، حضرت مریم برگزیده زنان جهانیان معرفی گردیده و در نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاکدامنی مثال‌زدنی می‌باشد و از زنان برتر جهان معرفی گشته است، اما او برگزیده‌ی زنان عصر خویش بوده است. ولی علو مقام حضرت زهرا (علیها السلام) تنها محدود به عصر حیات آن بزرگوار نمی‌باشد و در تمامی اعصار جریان دارد. لذا است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در کلامی دیگر صراحتاً فاطمه (علیها السلام) را سرور زنان اولین و آخرین ذکر می‌نمایند. اما نکته‌ای دیگر نیز در این دو حدیث نبوی و احادیث مشابه دریافت می‌شود و آن اینست که اگر فاطمه (علیها السلام) برترین بانوی جهانیان است و در بین زنان از هر جهت، کسی دارای مقامی والاتر از او نیست، پس شناخت سراسر زندگانی و تمامی لحظات حیات او، از ارزش فوق العاده برخوردار می‌باشد. چرا که آدمی با دقت و تأمل در آن می‌تواند به عالیترین رتبه‌های روحانی نائل گردد. از سوی دیگر با مراجعه به قرآن کریم درمی‌یابیم که آیات متعددی در بیان شأن و مقام حضرتش نازل گردیده است که از آن جمله می‌توان به آیه‌ی تطهیر، آیه مباهله، آیات آغازین سوره دهر، سوره کوثر، آیه اعطای حق ذی القربی و... اشاره نمود که خود تأکیدی بر مقام عمیق آن حضرت در نزد خداوند است. این آیات با تکیه بر توفیق الهی، در مقالات دیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ما در این قسمت به طور مختصر و با رعایت اختصار، به مطالعه شخصیت و زندگانی آن بزرگوار خواهیم پرداخت.

 

نام، القاب، کنیه‌ها

 

 نام مبارک آن حضرت، فاطمه (علیها السلام) است و از برای ایشان القاب و صفات متعددی همچون زهرا، صدیقه، طاهره، مبارکه، بتول، راضیه، مرضیه، نیز ذکر شده است.

 

فاطمه، در لغت به معنی بریده شده و جدا شده می‌باشد و علت این نامگذاری بر طبق احادیث نبوی، آنست که: پیروان فاطمه (علیها السلام) به سبب او از آتش دوزخ بریده، جدا شده و برکنارند.

 

زهرا به معنای درخشنده است و از امام ششم، امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که: "چون دخت پیامبر در محرابش می‌ایستاد (مشغول عبادت می‌شد)، نورش برای اهل آسمان می‌درخشید؛ همانطور که نور ستارگان برای اهل زمین می‌درخشد."

 

صدّیقه به معنی کسی است که به جز راستی چیزی از او صادر نمی شود. طاهره به معنای پاک و پاکیزه، مبارکه به معنای با خیر و برکت، بتول به معنای بریده و دور از ناپاکی، راضیه به معنای راضی به قضا و قدر الهی و مرضیه یعنی مورد رضایت الهی.(1)

 

کنیه‌های فاطمه (علیها السلام) نیز عبارتند از ام الحسین، ام الحسن، ام الائمه، ام ابیها و...

 

ام ابیها به معنای مادر پدر می‌باشد و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دخترش را با این وصف می‌ستود؛ این امر حکایت از آن دارد که فاطمه (علیها السلام) بسان مادری برای رسول خدا بوده است. تاریخ نیز گواه خوبی بر این معناست؛ چه هنگامی که فاطمه در خانه پدر حضور داشت و پس از وفات خدیجه (سلام الله علیها) غمخوار پدر و مایه پشت گرمی و آرامش رسول خدا بود و در این راه از هیچ اقدامی مضایقه نمی‌نمود، چه در جنگها که فاطمه بر جراحات پدر مرهم می‌گذاشت و چه در تمامی مواقف دیگر حیات رسول خدا.

 

مادر و پدر

 

همانگونه که می‌دانیم، نام پدر فاطمه (علیها السلام) محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) است که او رسول گرامی اسلام، خاتم پیامبران الهی و برترین مخلوق خداوند می‌باشد. مادر حضرتش خدیجه دختر خویلد، از زنان بزرگ و شریف قریش بوده است. او نخستین بانویی است که به اسلام گرویده است و پس از پذیرش اسلام، تمامی ثروت و دارایی خود را در خدمت به اسلام و مسلمانان مصرف نمود. خدیجه در دوران جاهلیت و دوران پیش از ظهور اسلام نیز به پاکدامنی مشهور بود؛ تا جایی که از او به طاهره (پاکیزه) یاد می‌شد و او را بزرگ زنان قریش می‌نامیدند.

 

 

ولادت

 

 فاطمه (علیها السلام) در سال پنجم پس از بعثت(2) و در روز 20 جمادی الثانی در مکه به دنیا آمد. چون به دنیا پانهاد، به قدرت الهی لب به سخن گشود و گفت: "شهادت می‌دهم که جز خدا، الهی نیست و پدرم رسول خدا و آقای پیامبران است و شوهرم سرور اوصیاء و فرزندانم (دو فرزندم) سرور نوادگان می‌باشند." اکثر مفسران شیعی و عده‌ای از مفسران بزرگ اهل تسنن نظیر فخر رازی، آیه آغازین سوره کوثر را به فاطمه (علیها السلام) تطبیق نموده‌اند و او را خیر کثیر و باعث بقا و گسترش نسل و ذریه پیامبر اکرم ذکر نموده‌اند. شایان ذکر است که آیه انتهایی این سوره نیز قرینه خوبی براین مدعاست که در آن خداوند به پیامبر خطاب می‌کند و می‌فرماید همانا دشمن تو ابتر و بدون نسل است.

 

 

مکارم اخلاق

 

 سراسر زندگانی صدیقه طاهره (علیها السلام)، مملو از مکارم اخلاق و رفتارهای نمونه و انسانی است. ما در این مجال جهت رعایت اختصار تنها به سه مورد اشاره می‌نماییم. اما دوباره تأکید می‌کنیم که این موارد، تنها بخش کوچکی از مکارم اخلاقی آن حضرت است.

 

1-   از جابر بن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) منقول است که: مردی از اعراب مهاجر که فردی فقیر مستمند بود، پس از نماز عصر از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) طلب کمک و مساعدت نمود. حضرت فرمود که من چیزی ندارم. سپس او را به خانه فاطمه (سلام الله علیها) که در کنار مسجد و در نزدیکی خانه رسول خدا قرار داشت، راهنمایی نمودند. آن شخص به همراه بلال (صحابی و مؤذن رسول خدا) به در خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) آمد و بر اهل بیت رسول خدا سلام گفت و سپس عرض حال نمود. حضرت فاطمه (علیها السلام) با وجود اینکه سه روز بود خود و پدر و همسرش در نهایت گرسنگی به سر می‌بردند، چون از حال فقیر آگاه شد، گردن‌بندی را که فرزند حمزه، دختر عموی حضرت به ایشان هدیه داده بود و در نزد آن بزرگوار یادگاری ارزشمند محسوب می‌شد، از گردن باز نمود و به اعرابی فرمود: این را بگیر و بفروش؛ امید است که خداوند بهتر از آن را نصیب تو نماید. اعرابی گردن‌بند را گرفت و به نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بازگشت و شرح حال را گفت. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از شنیدن ماجرا، متأثر گشت و اشک از چشمان مبارکش فرو ریخت و به حال اعرابی دعا فرمود. عمار یاسر (از اصحاب پیامبر) برخاست و اجازه گرفت و در برابر اعطای غذا، لباس، مرکب و هزینه سفر به اعرابی، آن گردن‌بند را از او خریداری نمود. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از اعرابی پرسید: آیا راضی شدی؟ او در مقابل، اظهار شرمندگی و تشکر نمود. عمار گردن‌بند را در پارچه ای یمانی پیچیده و آنرا معطر نمود و به همراه غلامش به پیامبر هدیه داد. غلام به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و جریان را باز گفت. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) غلام و گردن‌بند را به فاطمه (علیها السلام) بخشید. غلام به خانه‌ی صدیقه اطهر آمد. زهرا (علیها السلام)، گردن‌بند را گرفت و غلام را در راه خدا آزاد نمود.

 

گویند غلام در این هنگام تبسم نمود. هنگامی که علت را جویا شدند، گفت: چه گردن‌بند با برکتی بود، گرسنه‌ای را سیر کرد و برهنه‌ای را پوشانید، پیاده‌ای را صاحب مرکب و فقیری را بی‌نیاز کرد و غلامی را آزاد نمود و سرانجام به نزد صاحب خویش بازگشت.

 

2-   رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در شب زفاف پیراهن نویی را برای دختر خویش تهیه نمود. فاطمه (علیها السلام) پیراهن وصله‌داری نیز داشت. سائلی بر در خانه حاضر شد و گفت: من از خاندان نبوت پیراهن کهنه می‌خواهم. حضرت زهرا (علیها السلام) خواست پیراهن وصله‌دار را مطابق خواست سائل به او بدهد که به یاد آیه شریفه "هرگز به نیکی دست نمی‌یابید مگر آنکه از آنچه دوست دارید انفاق نمایید"، افتاد. در این هنگام فاطمه (علیها السلام) پیراهن نو را در راه خدا انفاق نمود.

 

3-   امام حسن مجتبی در ضمن بیانی، عبادت فاطمه (علیها السلام)، توجه او به مردم و مقدم داشتن آنان بر خویشتن، در عالیترین ساعات راز و نیاز با پروردگار را این گونه توصیف می‌نمایند: "مادرم فاطمه را دیدم که در شب جمعه‌ای در محراب عبادت خویش ایستاده بود و تا صبحگاهان، پیوسته به رکوع و سجود می‌پرداخت. و شنیدم که بر مردان و زنان مؤمن دعا می‌کرد، آنان را نام می‌برد و بسیار برایشان دعا می‌نمود اما برای خویشتن هیچ دعایی نکرد. پس به او گفتم: ای مادر، چرا برای خویش همانگونه که برای غیر، دعا می‌نمودی، دعا نکردی؟ فاطمه (علیها السلام) گفت: پسرم ! اول همسایه و سپس خانه."

 

 

ازدواج و فرزندان آن حضرت

 

 صدیقه کبری خواستگاران فراوانی داشت. نقل است که عده‌ای از نامداران صحابه از او خواستگاری کردند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به آنها فرمود که اختیار فاطمه در دست خداست. بنا بر آنچه که انس بن مالک نقل نموده است، عده‌ای دیگر از میان نامداران مهاجرین، برای خواستگاری فاطمه (علیها السلام) به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتند و گفتند حاضریم برای این وصلت، مهر سنگینی را تقبل نماییم. رسول خدا همچنان مسأله را به نظر خداوند موکول می‌نمود تا سرانجام جبرئیل بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد و گفت: "ای محمد! خدا بر تو سلام می‌رساند و می‌فرماید فاطمه را به عقد علی درآور، خداوند علی را برای فاطمه و فاطمه را برای علی پسندیده است." امام علی (علیه السلام) نیز از خواستگاران فاطمه (علیها السلام) بود و حضرت رسول بنا بر آنچه که ذکر گردید، به امر الهی با این وصلت موافقت نمود. در روایات متعددی نقل گشته است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اگر علی نبود، فاطمه همتایی نداشت. بدین ترتیب بود که مقدمات زفاف فراهم شد. حضرت فاطمه (علیها السلام) با مهری اندک (بر خلاف رسوم جاهلی که مهر بزرگان بسیار بود) به خانه امام علی (علیه السلام) قدم گذارد.(3) ثمره این ازدواج مبارک، 5 فرزند به نامهای حسن، حسین، زینب، ام کلثوم و محسن (که در جریان وقایع پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سقط شد)، بود. امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) از امامان 12 گانه می‌باشند که در دامان چنین مادری تربیت یافته‌اند و 9 امام دیگر (به غیر از امام علی (علیه السلام) و امام حسن (علیه السلام)) از ذریه امام حسین (علیه السلام) می‌باشند و بدین ترتیب و از طریق فاطمه (علیها السلام) به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) منتسب می‌گردند و از ذریه ایشان به شمار می‌روند.(4) و به خاطر منسوب بودن ائمه طاهرین (به غیر از امیر مؤمنان (علیه السلام)) به آن حضرت، فاطمه (علیها السلام) را "ام الائمه" (مادر امامان) گویند.

 

زینب (سلام الله علیها) که بزرگترین دختر فاطمه (علیها السلام) به شمار می‌آید، بانویی عابد و پاکدامن و عالم بود. او پس از واقعه عاشورا، و در امتداد حرکت امام حسین (علیه السلام)، آن چنان قیام حسینی را نیکو تبیین نمود، که پایه‌های حکومت فاسق اموی به لرزه افتاد و صدای اعتراض مردم نسبت به ظلم و جور یزید بارها و بارها بلند شد. تا جایی که حرکتهای گسترده‌ای بر ضد ظلم و ستم او سازمان گرفت. آنچه از جای جای تاریخ درباره عبادت زینب کبری (علیها السلام) بدست می‌آید، آنست که حتی در سخت‌ترین شرایط و طاقت‌فرساترین لحظات نیز راز و نیاز خویش با پروردگار خود را ترک ننمود و این عبادت و راز و نیاز او نیز ریشه در شناخت و معرفت او نسبت به ذات مقدس ربوبی داشت.

 

ام کلثوم نیز که در دامان چنین مادری پرورش یافته بود، بانویی جلیل القدر و خردمند و سخنور بود که او نیز پس از عاشورا به همراه زینب (سلام الله علیها) حضور داشت و نقشی عمده در آگاهی دادن به مردم ایفا نمود.

 

 

فاطمه (علیها السلام) در خانه

 

 فاطمه (علیها السلام) با آن همه فضیلت، همسری نیکو برای امیر مؤمنان بود. تا جایی که روایت شده هنگامی که علی (علیه السلام) به فاطمه (علیها السلام) می‌نگریست، غم و اندوهش زدوده می‌شد. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه حتی اموری را که می‌پنداشت امام علی (علیه السلام) قادر به تدارک آنها نیست، از او طلب نمی نمود. اگر بخواهیم هر چه بهتر رابطه زناشویی آن دو نور آسمان فضیلت را بررسی نماییم، نیکوست از امام علی (علیه السلام) بشنویم؛ چه آن هنگام که در ذیل خطبه‌ای به فاطمه (علیها السلام) با عنوان بهترین بانوی جهانیان مباهات می‌نماید و او را از افتخارات خویش بر می‌شمرد و یا آن هنگام که می‌فرماید: "بخدا سوگند که او را به خشم در نیاوردم و تا هنگامی که زنده بود، او را وادار به کاری که خوشش نیاید ننمودم؛ او نیز مرا به خشم نیاورد و نافرمانی هم ننمود."

 

 

مقام حضرت زهرا (علیها السلام) و جایگاه علمی

 

 فاطمه زهرا (علیها السلام) در نزد شیعیان اگر چه امام نیست، اما مقام و منزلت او در نزد خداوند و در بین مسلمانان به خصوص شیعیان، نه تنها کمتر از سایر ائمه نیست، بلکه آن حضرت همتای امیر المؤمنین و دارای منزلتی عظیم‌تر از سایر ائمه طاهرین (علیهم السلام) می‌باشد.

 

اگر بخواهیم مقام علمی فاطمه (علیها السلام) را درک کنیم و به گوشه‌ای از آن پی ببریم، شایسته است به گفتار او در خطبه فدکیه بنگریم؛ چه آنجا که استوارترین جملات را در توحید ذات اقدس ربوبی بر زبان جاری می‌کند، یا آن هنگام که معرفت و بینش خود را نسبت به رسول اکرم آشکار می‌سازد و یا در مجالی که در آن خطبه، امامت را شرح مختصری می‌دهد. جای جای این خطبه و احتجاجات این بانوی بزرگوار به قرآن کریم و بیان علت تشریع احکام، خود سندی محکم بر اقیانوس بی‌کران علم اوست که متصل به مجرای وحی است (قسمتی از این خطبه در فراز آخر مقاله خواهد آمد). از دیگر شواهدی که به آن وسیله می‌توان گوشه‌ای از علو مقام فاطمه (علیها السلام) را درک نمود، مراجعه زنان و یا حتی مردان مدینه در مسائل دینی و اعتقادی به آن بزرگوار می‌باشد که در فرازهای گوناگون تاریخ نقل شده است. همچنین استدلالهای عمیق فقهی فاطمه (علیها السلام) در جریان فدک (که مقداری از آن در ادامه ذکر خواهد گردید)، به روشنی بر احاطه فاطمه (علیها السلام) بر سراسر قرآن کریم و شرایع اسلامی دلالت می‌نماید.

 

 

مقام عصمت

 

 در بیان عصمت فاطمه (علیها السلام) و مصونیت او نه تنها از گناه و لغزش بلکه از سهو و خطا، استدلال به آیه تطهیر ما را بی‌نیاز می‌کند. ما در این قسمت جهت جلوگیری از طولانی شدن بحث، تنها اشاره می‌نماییم که عصمت فاطمه (علیها السلام) از لحاظ کیفیت و ادله اثبات همانند عصمت سایر ائمه و پیامبر است که در قسمت مربوطه در سایت بحث خواهد شد.

 

 

 

بیان عظمت فاطمه از زبان پیامبر (ص)

 

 رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، بارها و بارها فاطمه (علیها السلام) را ستود و از او تجلیل نمود. در مواقع بسیاری می‌فرمود: "پدرش به فدایش باد" و گاه خم می‌شد و دست او را می‌بوسید. به هنگام سفر از آخرین کسی که خداحافظی می‌نمود، فاطمه (علیها السلام) بود و به هنگام بازگشت به اولین محلی که وارد می‌شد، خانه او بود.

 

عامه محدثین و مسلمانان از هر مذهب و با هر عقیده‌ای، این کلام را نقل نموده‌اند که حضرت رسول می‌فرمود: "فاطمه پاره تن من است هر کس او را بیازارد مرا آزرده است." از طرفی دیگر، قرآن کریم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را از هر سخنی که منشأ آن هوای نفسانی باشد، بدور دانسته و صراحتاً بیان می‌دارد که هر چه پیامبر می‌فرماید، سخن وحی است. پس می‌توان دریافت که این همه تجلیل و ستایش از فاطمه (علیها السلام)، علتی ماورای روابط عاطفی مابین پدر و فرزند دارد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز خود به این مطلب اشاره می‌فرمود. گاه در جواب خرده‌گیران، لب به سخن می‌گشود که خداوند مرا به این کار امر نموده و یا می‌فرمود: "من بوی بهشت را از او استشمام می‌کنم."

 

اما اگر از زوایای دیگر به بحث بنگریم و حدیث نبوی را در کنار آیات شریفه قرآن کریم قرار دهیم، مشاهده می‌نماییم قرآن کریم عقوبت کسانی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را اذیت نمایند، عذابی دردناک ذکر می‌کند. و یا می‌فرماید کسانی که خدا و رسول را اذیت نمایند، خدا آنان را در دنیا از رحمت خویش دور می‌دارد و برای آنان عذابی خوار کننده آماده می‌نماید. پس به نیکی مشخص می‌شود که رضا و خشنودی فاطمه (علیها السلام)، رضا و خشنودی خداوند است و غضب او نیز باعث غضب خداست. به بیانی دقیق‌تر، او مظهر رضا و غضب الهی است. چرا که نمی‌توان فرض نمود، شخصی عملی را انجام دهد و بدان وسیله فاطمه (علیها السلام) را بیازارد و موجب آزردگی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گردد و بدین سبب مستوجب عقوبت الهی شود، اما خداوند از آن شخص راضی و به عمل او خشنود باشد و در عین رضایت، او را مورد عقوبتی سنگین قرار دهد.

 

نکته‌ای دیگر که از قرار دادن این حدیث در کنار آیات قرآن کریم بدست می‌آید، آنست که رضای فاطمه (علیها السلام)، تنها در مسیر حق بدست می‌آید و غضب او فقط در انحراف از حق و عدول از اوامر الهی حاصل می‌شود و در این امر حتی ذره‌ای تمایلات نفسانی و یا انگیزه‌های احساسی مؤثر نیست. چرا که از مقام عدل الهی، بدور است شخصی را به خاطر غضب دیگری که برخواسته از تمایل نفسانی و یا عوامل احساسی مؤثر بر اراده اوست، عقوبت نماید.

 

 

فاطمه (علیها السلام) پس از پیامبر

 

 با وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، فاطمه (علیها السلام) غرق در سوگ و ماتم شد. از یک طرف نه تنها پدر او بلکه آخرین فرستاده خداوند و ممتازترین مخلوق او، از میان بندگان به سوی خداوند، بار سفر بسته بود. هم او که در وجود خویش برترین مکارم اخلاقی را جمع نموده و با وصف صاحب خلق عظیم، توسط خداوند ستوده شده بود. هم او که با وفاتش باب وحی تشریعی بسته شد؛ از طرفی دیگر حق وصی او غصب گشته بود. و بدین ترتیب دین از مجرای صحیح خود، در حال انحراف بود. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه غم و اندوه خویش را در این زمینه کتمان نمی‌نمود. گاه بر مزار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حاضر می‌شد و به سوگواری می‌پرداخت و گاه تربت شهیدان احد و مزار حمزه عموی پیامبر را برمی‌گزید و درد دل خویش را در آنجا بازگو می‌نمود. حتی آن هنگام که زنان مدینه علت غم و اندوه او را جویا شدند، در جواب آنان صراحتاً اعلام نمود که محزون فقدان رسول خدا و مغموم غصب حق وصی اوست.

 

هنوز چیزی از وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نگذشته بود که سفارش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ابلاغ فرمان الهی توسط ایشان در روز غدیر، مبنی بر نصب امام علی (علیه السلام) به عنوان حاکم و ولی مسلمین پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، توسط عده ای نادیده گرفته شد و آنان در محلی به نام سقیفه جمع گشتند و از میان خود فردی را به عنوان حاکم برگزیدند و شروع به جمع‌آوری بیعت از سایرین برای او نمودند. به همین منظور بود که عده‌ای از مسلمانان به نشانه اعتراض به غصب حکومت و نادیده گرفتن فرمان الهی در نصب امام علی (علیه السلام) به عنوان ولی و حاکم اسلامی پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در خانه فاطمه (علیها السلام) جمع گشتند. هنگامی که ابوبکر - منتخب سقیفه - که تنها توسط حاضرین در سقیفه انتخاب شده بود، از اجتماع آنان و عدم بیعت با وی مطلع شد؛ عمر را روانه خانه فاطمه (علیها السلام) نمود تا امام علی (علیه السلام) و سایرین را به زور برای بیعت در مسجد حاضر نماید. عمر نیز با عده‌ای به همراه پاره آتش، روانه خانه فاطمه (علیها السلام) شد. هنگامی که بر در خانه حاضر شد، فاطمه (علیها السلام) به پشت در آمد و علت حضور آنان را جویا شد. عمر علت را حاضر نمودن امام علی (علیه السلام) و دیگران در مسجد برای بیعت با ابوبکر عنوان نمود. فاطمه (علیها السلام) آنان را از این امر منع نمود و آنان را مورد توبیخ قرار داد. در نتیجه عده‌ای از همراهیان او متفرق گشتند. اما در این هنگام او که از عدم خروج معترضین آگاهی یافت، تهدید نمود در صورتی که امام علی (علیه السلام) و سایرین برای بیعت از خانه خارج نشوند، خانه را با اهلش به آتش خواهد کشید. و این در حالی بود که می‌دانست حضرت فاطمه (علیها السلام) در خانه حضور دارد. در این موقع عده‌ای از معترضین از خانه خارج شدند که مورد برخورد شدید عمر قرار گرفتند و شمشیر برخی از آنان نیز توسط او شکسته شد. اما همچنان امیر مومنان، فاطمه و کودکان آنان در خانه حضور داشتند. بدین ترتیب عمر دستور داد تا هیزم حاضر کنند و به وسیله هیزمهاي گردآوری شده و پاره آتشی که با خود همراه داشت، درب خانه را به آتش کشیدند و به زور وارد خانه شدند و به همراه عده‌ای از همراهانش خانه را مورد تفتیش قرار داده و امام علی را به زور و با اکراه به سمت مسجد کشان کشان بردند. در حین این عمل، فاطمه (علیها السلام) بسیار صدمه دید و لطمات فراوانی را تحمل نمود اما باز از پا ننشست و بنا بر احساس وظیفه و تکلیف الهی خویش در دفاع از ولی زمان و امام خود به مسجد آمد. عمر و ابوبکر و همراهان آنان را در مسجد رسول خدا مورد خطاب قرار داد و آنان را از غضب الهی و نزول عذاب بر حذر داشت. اما آنان اعمال خویش را ادامه دادند.

 

 

فاطمه (علیها السلام) و فدک

 

از دیگر ستمهایی که پس از ارتحال پیامبر در حق فاطمه (علیها السلام) روا داشته شد، مسأله فدک بود. فدک قریه‌ای است که تا مدینه حدود 165 کیلومتر فاصله دارد و دارای چشمه جوشان و نخلهای فراوان خرماست و خطه‌ای حاصلخیز می‌باشد. این قریه متعلق به یهودیان بود و آن را بدون هیچ جنگی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بخشیدند؛ لذا مشمول اصطلاح انفال می‌گردد و بر طبق صریح قرآن، تنها اختصاص به خداوند و پیامبر اسلام دارد. پس از این جریان و با نزول آیه «و ات ذا القربی حقه»، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر طبق دستور الهی آن را به فاطمه (علیها السلام) بخشید. فاطمه (علیها السلام) و امیر مومنان (علیه السلام) در فدک عاملانی داشتند که در آبادانی آن می‌کوشیدند و پس از برداشت محصول، درآمد آن را برای فاطمه (علیها السلام) می‌فرستادند. فاطمه (علیها السلام) نیز ابتدا حقوق عاملان خویش را می‌پرداخت و سپس مابقی را در میان فقرا تقسیم می‌نمود؛ و این در حالی بود که وضع معیشت آن حضرت و امام علی (علیه السلام) در ساده‌ترین وضع به سر می‌برد. گاه آنان قوت روز خویش را هم در راه خدا انفاق می‌نمودند و در نتیجه گرسنه سر به بالین می‌نهادند. اما در عین حال فقرا را بر خویش مقدم می‌داشتند و در این عمل خویش، تنها خدا را منظور نظر قرار می‌دادند. (چنانچه در آیات آغازین سوره دهر آمده است). پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، ابابکر با منتسب نمودن حدیثی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با این مضمون که ما انبیا از خویش ارثی باقی نمی‌گذاریم، ادعا نمود آنچه از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) باقی مانده، متعلق به تمامی مسلمین است.

 

فاطمه در مقام دفاع از حق مسلم خویش دو گونه عمل نمود. ابتدا افرادی را به عنوان شاهد معرفی نمود که گواهی دهند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در زمان حیات خویش فدک را به او بخشیده است و در نتیجه فدک چیزی نبوده که به صورت ارث به او رسیده باشد. در مرحله بعد حضرت خطبه‌ای را در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ایراد نمود که همانگونه که قبلاً نیز ذکر شد، حاوی مطالب عمیق در توحید و رسالت و امامت است. در این خطبه که در نهایت فصاحت و بلاغت ایراد گردیده است، بطلان ادعای ابابکر را ثابت نمود. فاطمه به ابوبکر خطاب نمود که چگونه خلاف کتاب خدا سخن می‌گویی؟! سپس حضرت به شواهدی از آیات قرآن اشاره نمود که در آنها سلیمان، وارث داود ذکر گردیده و یا زکریا از خداوند تقاضای فرزندی را می‌نماید که وارث او و وارث آل یعقوب باشد. از استدلال فاطمه (علیها السلام) به نیکی اثبات می‌گردد بر فرض که فدک در زمان حیات پیامبر به فاطمه (علیها السلام) بخشیده نشده باشد، پس از پیامبر به او به ارث می‌رسد و در این صورت باز هم مالک آن فاطمه است و ادعای اینکه پیامبران از خویش ارث باقی نمی‌گذارند، ادعایی است خلاف حقیقت، و نسبت دادن این کلام به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) امری است دروغ؛ چرا که محال است آن حضرت بر خلاف کلام الهی سخن بگوید و خداوند نیز بارها در قرآن کریم این امر را تایید نموده و بر آن تاکید کرده است. اما با تمام این وجود، همچنان غصب فدک ادامه یافت و به مالک حقیقی‌اش بازگردانده نشد.

 

باید توجه داشت صحت ادعای فاطمه (علیها السلام) چنان واضح و روشن بود و استدلالهای او آنچنان متین و استوار بیان گردید که دیگر برای کسی جای شک باقی نمی‌ماند و بسیاری از منکرین در درون خود به وضوح آن را پذیرفته بودند. دلیل این معنا، آنست که عمر خلیفه دوم هنگامی که فتوحات اسلامی گسترش یافت و نیاز دستگاه خلافت به در آمد حاصل از آن بر طرف گردید، فدک را به امیر مؤمنان (علیه السلام) و اولاد فاطمه (علیها السلام) باز گرداند. اما بار دیگر در زمان عثمان فدک غصب گردید.

 

 

بیماری فاطمه (علیها السلام) و عیادت از او

 

 سرانجام فاطمه بر اثر شدت ضربات و لطماتی که به او بر اثر هجوم به خانه‌اش و وقایع پس از آن وارد گشته بود، بیمار گشت و در بستر بیماری افتاد. گاه به زحمت از بستر برمی‌خاست و کارهای خانه را انجام می‌داد و گاه به سختی و با همراهی اطفال کوچکش، خود را کنار تربت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌رساند و یا کنار مزار حمزه عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و دیگر شهدای احد حاضر می‌گشت و غم و اندوه خود را بازگو می‌نمود.

 

در همین ایام بود که روزی زنان مهاجر و انصار که از بیماری او آگاهی یافته بودند، جهت عیادت به دیدارش آمدند. فاطمه (علیها السلام) در این دیدار بار دیگر اعتراض و نارضایتی خویش را از اقدام گروهی که خلافت را به ناحق از آن خویش نموده بودند، اعلام نمود و از آنان و عده‌ای که در مقابل آن سکوت نموده بودند، به علت عدم انجام وظیفه الهی و نادیده گرفتن فرمان نبوی درباره وصایت امام علی (علیه السلام) انتقاد کرد و نسبت به عواقب این اقدام و خروج اسلام از مجرای صحیح خود به آنان هشدار داد. همچنین برکاتی را که در اثر عمل به تکلیف الهی و اطاعت از جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از جانب خداوند بر آنان نائل خواهد شد، خاطر نشان نمود.

 

در چنین روزهایی بود که ابابکر و عمر به عیادت حضرت آمدند. هر چند در ابتدا فاطمه (علیها السلام) از آنان رویگردان بود و به آنان اذن عیادت نمی‌داد، اما سرانجام آنان بر بستر فاطمه (علیها السلام) حاضر گشتند. فاطمه (علیها السلام) در این هنگام، این کلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را که فرموده بود: "هر کس فاطمه را به غصب در آورد من را آزرده و هر که او را راضی نماید مرا راضی نموده"، به آنان یادآوری نمود. ابابکر و عمر نیز صدق این کلام و انتساب آن به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را تأیید نمودند. سرانجام فاطمه (علیها السلام)، خدا و ملائکه را شاهد گرفت فرمود: "شما من را به غضب آوردید و هرگز من را راضی ننمودید؛ در نزد پیامبر، شکایت شما دو نفر را خواهم نمود."

 

 

وصیت

 

 در ایام بیماری، فاطمه (علیها السلام) روزی امام علی (علیه السلام) را فراخواند و آن حضرت را وصی خویش قرار داد و به آن حضرت وصیت نمود که پس از وفاتش، فاطمه (علیها السلام) را شبانه غسل دهد و شبانه کفن نماید و شبانه دفن کند و احدی از کسانی که در حق او ستم روا داشته‌اند، در مراسم تدفین و نماز خواندن بر جنازه او حاضر نباشند.

 

شهادت

 

 سرانجام روز سوم جمادی الثانی سال یازدهم هجری فرا رسید. فاطمه (علیها السلام) آب طلب نموده و بوسیله آن بدن مطهر خویش را شستشو داد و غسل نمود. سپس جامه‌ای نو پوشید و در بستر خوابید و پارچه‌ای سفید به روی خود کشید؛ چیزی نگذشت که دخت پیامبر، بر اثر حوادث ناشی از هجوم به خانه ایشان، دنیا را ترک نموده و به شهادت رسید؛ در حالیکه از عمر مبارکش بنا بر مشهور، 18 سال بیشتر نمی‌گذشت و بنا بر مشهور تنها 95 روز پس از رسول خدا در این دنیا زندگی نمود.

 

فاطمه (علیها السلام) در حالی از این دنیا سفر نمود که بنا بر گفته معتبرترین کتب در نزد اهل تسنن و همچنین برترین کتب شیعیان، از ابابکر و عمر خشمگین بود و در اواخر عمر هرگز با آنان سخن نگفت؛ و طبیعی است که دیگر حتی تأسف ابی‌بکر در هنگام مرگ از تعرض به خانه فاطمه (علیها السلام) سودی نخواهد بخشید.

 

 

تغسیل و تدفین

 

 مردم مدینه پس از آگاهی از شهادت فاطمه (علیها السلام)، در اطراف خانه آن بزرگوار جمع گشتند و منتظر تشییع و تدفین فاطمه (علیها السلام) بودند؛ اما اعلام شد که تدفین فاطمه (علیها السلام) به تأخیر افتاده است. لذا مردم پراکنده شدند. هنگامی که شب فرا رسید و چشمان مردم به خواب رفت، امام علی (علیه السلام) بنا بر وصیت فاطمه (علیها السلام) و بدور از حضور افراد، به غسل بدن مطهر و رنج دیده همسر خویش پرداخت و سپس او را کفن نمود. هنگامی که از غسل دادن او فارغ شد، به امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) (در حالی که در زمان شهادت مادر هر دو کودک بودند.) امر فرمود: تا عده‌ای از صحابه راستین رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را که البته مورد رضایت فاطمه (علیها السلام) بودند، خبر نمایند تا در مراسم تدفین آن بزرگوار شرکت کنند. (و اینان از 7 نفر تجاوز نمی‌کرده‌اند). پس از حضور آنان، امیر مؤمنان بر فاطمه (علیها السلام) نماز گزارد و سپس در میان حزن و اندوه کودکان خردسالش که مخفیانه در فراق مادر جوان خویش گریه می‌نمودند، به تدفین فاطمه (علیها السلام) پرداخت. هنگامی که تدفین فاطمه (علیها السلام) به پایان رسید، رو به سمت مزار رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نمود و گفت:

 

"سلام بر تو ای رسول خدا، از جانب من و از دخترت؛ آن دختری که بر تو و در کنار تو آرمیده است و در زمانی اندک به تو ملحق شده. ای رسول خدا، صبر و شکیبایی‌ام از فراق حبیبه‌ات کم شده، خودداریم در فراق او از بین رفت... ما از خداییم و بسوی او باز می‌گردیم... به زودی دخترت، تو را خبر دهد که چه سان امتت فراهم گردیدند و بر او ستم ورزیدند. سرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه که دیری نگذشته و یاد تو فراموش نگشته..."

 

امروزه پس از گذشت سالیان متمادی همچنان مزار سرور بانوان جهان مخفی است و کسی از محل آن آگاه نیست. مسلمانان و بخصوص شیعیان در انتظار ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بزرگترین منجی الهی و یازدهمین فرزند از نسل فاطمه (علیها السلام) در میان ائمه می‌باشند تا او مزار مخفی شده مادر خویش را بر جهانیان آشکار سازد و به ظلم و بی عدالتی در سراسر گیتی، پایان دهد.

 

 

سخنان فاطمه

 

 از فاطمه (علیها السلام) سخنان فراوانی بر جای مانده، که پاره‌ای از آنان مستقیماً از او نقل شده است و به نیکی می‌توان گوشه‌ای از علو مقام و ژرفای علم و معرفت او را در این کلمات دریافت و پاره‌ای دیگر نیز بواسطه او، از وجود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت گشته است که به نوبه خود بیانگر ارتباط نزدیک او با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و عمق درک و فهم فاطمه (علیها السلام) می‌باشد. در این مجال، جهت رعایت اختصار تنها به دو مورد از کلماتی که مستقیماً از فاطمه (علیها السلام) نقل شده اشاره می‌نماییم:

 

1-  قال مولاتنا فاطمة الزهرا (علیها السلام): "من اصعد الی الله خالص عبادته، اهبط الله عزوجل الیه افضل مصلحته"

 

فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود: "هر کس عبادت خالص خود را به سوی پروردگار بالا بفرستد، خداوند برترین مصلحت خود را به سوی او می‌فرستد."

 

2-   قال مولاتنا فاطمة الزهرا (علیها السلام) فی قسم من خطبة الفدکیة: "فجعل الله الایمان تطهیراً لکم من الشرک، و الصلوه تنزیها لکم عن الکبر، و الزکاه تزکیه للنفس و نماًء فی الرزق، و الصیام تثبیتاً للإ خلاص، و الحج تشییداً للدین، و العدل تنسیقاً للقلوب، و طاعتنا نظاماً للملة، و اما متنا اماناً من الفرقه، و الجهاد عزا للإسلام، و الصبر معونة علی استیجاب الأجر، و الأمر بالمعروف مصلحة للعامه، و بر الوالدین وقایه من السخط، وصلة الأرحام منماة للعدد، و القصاص حصناً للدماء، و الوفاء بالندر تعریضاً للمغفره، و توفیة المکائیل و الموازین تغییراً للبخس، و النهی عن شرب الخمر تنزیهاً عن الرجس، و اجتناب القذف حجاباً عن اللعنة، و ترک السرقة ایجاباً للعفة، و حرم الله الشرک اخلاصاً له بالربوبیه، فاتقوا الله حق تقاته و لا تموتن الا و انتم مسلمون و اطیعو الله فیما امرکم به و نهاکم عنه فانه" انما یخشی الله من عباده العلماء."

 

فاطمه زهرا (علیها السلام) در قسمتی از خطبه فدکیه می‌فرمایند: "پس خداوند ایمان را موجب پاکی شما از شرک، نماز را موجب تنزیه و پاکی شما از (آلودگی) تکبر، زکات را باعث تزکیه و طهارت روح و روان و رشد و فزونی در روزی، روزه را موجب پایداری اخلاص، حج را باعث استواری دین، دادگری و عدل را موجب انسجام و تقویت دلها، اطاعت و پیروی از ما را باعث نظم و آسایش ملت، رهبری و پیشوایی ما را موجب امان از جدایی و تفرقه، جهاد را موجب عزت و شکوه اسلام، صبر و پایداری را کمکی بر استحقاق و شایستگی پاداش، امر به معروف را به مصلحت عامه مردم، نیکی به پدر و مادر را سپری از خشم پروردگار، پیوند و پیوستگی با ارحام و خویشاوندان را موجب کثرت جمعیت، قصاص را موجب جلوگیری از خونریزیها، وفا به نذر را موجب قرار گرفتن در معرض آمرزش، پرهیز از کم فروشی را موجب عدم زیان و ورشکستگی، نهی از آشامیدن شراب را به خاطر پاک بودن از پلیدی، دوری جستن از قذف (تهمت ناروای جنسی) را انگیزه‌ای برای جلوگیری از لعن و نفرین، پرهیز از دزدی را موجب حفظ عفت و پاکدامنی قرار داد و خداوند شرک ورزیدن نسبت به خود را از آن جهت حرام فرمود که بندگان در بندگی خود نسبت به ربوبیت او اخلاص پیشه کنند، پس "از خداوند بدان گونه که شایسته است پرهیز داشته باشید و تقوا پیشه کنید و جز درحال مسلمانی از دنیا نروید." و خدا را در آنچه که شما را بدان امر می‌کند و آنچه که نهی می‌کند فرمان برداری کنید. زیرا "تنها بندگان دانا از خداوند خوف و ترس دارند."



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:16 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

زندگینامه حضرت محمد (ص)

زندگینامه  حضرت محمد (ص)نام: محمد بن عبد الله در تورات و برخى كتب آسمانى «احمد» نامیده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پیش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» نامیده بود.كنیه: ابوالقاسم و ابوابراهیم.القاب: رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امین، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذیر، بشیر، مبین، كریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذكّر، یس، طه‏ و... .منصب: آخرین پیامبر الهى، بنیان‏گذار حكومت اسلامى و نخستین معصوم در دین مبین اسلام.تاریخ ولادت: روز جمعه، هفدهم ربیع الاول عام الفیل برابر با سال 570 میلادى (به روایت شیعه). بیشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول آن سال دانسته‏اند.عام الفیل، همان سالى است كه ابرهه، با چندین هزار مرد جنگى از یمن به مكه یورش آورد تا خانه خدا (كعبه) را ویران سازد و همگان را به مذهب مسیحیت وادار سازد؛ اما او و سپاهیانش در مكه با تهاجم پرندگانى به نام ابابیل مواجه شده، به هلاكت رسیدند و به اهداف شوم خویش نایل نیامدند. آنان چون سوار بر فیل بودند، آن سال به سال فیل (عام الفیل) معروف گشت.محل تولد: مكه معظمه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى كنونى).نسب پدرى: عبدالله بن عبدالمطلب (شیبة الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصّى بن كلاب بن مرّة بن كعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالك بن نضر (قریش) بن كنانة بن خزیمة بن مدركة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.از پیامبر اسلام(ص) روایت شده است كه هرگاه نسب من به عدنان رسید، همان جا نگاه دارید و از آن بالاتر نروید. اما در كتاب‏هاى تاریخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم(ع) ثبت و ضبط شده است كه فاصله بین عدنان تا حضرت اسماعیل، فرزند ابراهیم خلیل الرحمن(ع) به هفت پشت مى‏رسد.مادر: آمنه، دختر وهب بن عبد مناف.این بانوى جلیل القدر، در طهارت و تقوا در میان بانوان قریشى، كم‏نظیر و سرآمد همگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد(ص) دو سال و چهارماه و به روایتى شش سال زندگى كرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى كه به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(ص) و خادمه‏اش، ام ایمن جهت دیدار با اقوام خویش عازم یثرب (مدینه) شده بود، در مكانى به نام «ابواء» بدرود حیات گفت و در همان جا مدفون گشت.و چون عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) دو ماه (و به روایتى هفت ماه) پیش از ولادت فرزندش از دنیا رفته بود، كفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وى را به ثویبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا وى را شیر دهد و از او نگه‏دارى كند؛ اما پس از مدتى وى را به حلیمه، دختر عبدالله بن حارث سعدیه واگذار كرد. حلیمه گرچه دایه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى كرد.مدت رسالت و زمامدارى: از 27 رجب سال چهلم عام الفیل (610 میلادى)، كه در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شده بود، تا 28 صفر سال یازدهم هجرى، كه رحلت فرمود، به مدت 23 سال عهده‏دار امر رسالت و نبوت بود. آن حضرت علاوه بر رسالت، به مدت ده سال امر زعامت و زمامدارى مسلمانان را پس از مهاجرت به مدینه طیبه بر عهده داشت.تاریخ و سبب رحلت: دوشنبه 28 صفر، بنا به روایت بیشتر علماى شیعه و دوازدهم ربیع الاول بنا به قول اكثر علماى اهل سنّت، در سال یازدهم هجرى، در سن 63 سالگى، در مدینه بر اثر زهرى كه زنى یهودى به نام زینب در جریان نبرد خیبر به آن حضرت خورانیده بود. معروف است كه پیامبر اسلام(ص) در بیمارىِ وفاتش مى‏فرمود: این بیمارى از آثار غذاى مسمومى است كه آن زن یهودى پس از فتح خیبر براى من آورده بود.محل دفن: مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى كنونى) در همان خانه‏اى كه وفات یافته بود. هم اكنون مرقد مطهر آن حضرت، در مسجد النبى قرار دارد. همسران:1. خدیجه بنت خویلد.

2. سوده بنت زمعه.

3. عایشه بنت ابى بكر.

4. امّ شریك بنت دودان.

5. حفصه بنت عمر.

6. ام حبیبه بنت ابى سفیان.

7. امّ سلمه بنت عاتكه.

8. زینب بنت جحش.

9. زینب بنت خزیمه.

10. میمونه بنت حارث.

11. جویریه بنت حارث.

12. صفیّه بنت حىّ بن اخطب فرزندان: الف) پسران: 1. قاسم. او پیش از بعثت پیامبر اكرم(ص) تولد یافت. از این رو پیامبر(ص) را ابوالقاسم نامیدند.

2. عبدالله. این كودك چون پس از بعثت به دنیا آمده بود، وى را «طیّب» و «طاهر» مى‏گفتند.

3. ابراهیم. او در اواخر سال هشتم هجرى متولد شد و در رجب سال دهم هجرى وفات یافت. عبدالله و قاسم از خدیجه كبرى (س) و ابراهیم از ماریه قبطیه متولد شدند. وهرسه آنان در سنین كودكى از دنیا رفتند.ب) دختران:1. زینب (س). 2. رقیه (س). 3. ام كلثوم (س). 4. فاطمه زهرا (س).دختران پیامبر اسلام (ص) همگى از حضرت خدیجه(س) متولد شدند و تمام فرزندان رسول خدا(ص) جز فاطمه زهرا (س) پیش از رحلت آن حضرت، از دنیا رفته بودند. تنها فرزندى كه از آن حضرت در زمان رحلتش باقى مانده بود، فاطمه زهرا(س)، آخرین دختر وى بود. این بانوى مكرّمه، افتخار بانوان عالم، بلكه همه انسان‏ها و مورد تقدیس و تكریم فرشتگان عرشى است. همو است كه مادر سبطین و امّ الأئمة المعصومین(ع) است.گرچه پیامبر اسلام(ص) به تمام خاندان مؤمن خویش علاقه‏مند بود، اما در میان همسرانش بیش از همه، به خدیجه كبرى (س) و در میان فرزندانش بیش از همه، به فاطمه زهرا (س) علاقه‏مند بوده و اظهار محبت و لطف مى‏فرمود.  برگرفته شده از كتاب " خاندان عصمت علیهم



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:15 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

  زندگینامه حضرت معصومه (س) 

 

            نام شریف آن بزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت، «معصومه» است. پدر بزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسی بن جعفر (ع) و مادر مكرمه اش حضرت نجمه خاتون (س) است . آن بانو مادر امام هشتم نیز هست.نام شریف آن بزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت، «معصومه» است. پدر بزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسی بن جعفر (ع) و مادر مكرمه اش حضرت نجمه خاتون (س) است . آن بانو مادر امام هشتم نیز هست . ولادت آن حضرت در روز اول ذیقعده سال ١٧٣ هجری قمری در مدینه منوره واقع شده است. دیری نپایید كه در همان سنین كودكی مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامی خود در حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت علی بن موسی الرضا (ع) قرارگرفت . در سال ٢٠٠ هجری قمری در پی اصرار و تهدید مأمون عباسی سفر تبعید گونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این كه كسی از بستگان و اهل بیت خود را همراه ببرند راهی خراسان شدند. یك سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه (س) به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت به همراه عده ای از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حركت كرد و در هر شهر و محلی مورد استقبال مردم واقع می شد. این جا بود كه آن حضرت نیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب(س) پیام مظلومیت و غربت برادر گرامیشان را به مردم مؤمن و مسلمان می رساندند و مخالفت خود و اهلبیت (ع) را با حكومت حیله گر بنی عباس اظهار می كرد. بدین جهت تا كاروان حضرت به شهر ساوه رسید عده ای از مخالفان اهلبیت كه از پشتیبانی مأموران حكومت برخوردار بودند،سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان كاروان به شهادت رسیدند، حتی بنابر نقلی حضرت(س) معصومه را نیز مسموم كردند. به هر حال ، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س)بیمار شدند و چون دیگر امكان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسید: از این شهر«ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم كه می فرمود: شهر قم مركز شیعیان ما است. بزرگان شهر قم وقتی از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند; و در حالی كه «موسی بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعری» زمام ناقه آن حضرت را به دوش می كشید و عده فراوانی از مردم پیاده و سواره گرداگرد كجاوه حضرت در حركت بودند، حدوداً در روز ٢٣ ربیع الاول سال ٢٠١ هجری قمری حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلی كه امروز «میدان میر» نامیده می شود شتر آن حضرت در جلو در منزل «موسی بن خزرج» زانو زد و افتخار میزبانی حضرت نصیب او شد. آن بزرگوار به مدت ١٧ روز در این شهر زندگی كرد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود.محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام «بیت النور» هم اكنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است. سرانجام در روز دهم ربیع الثانی و «بنا بر قولی دوازدهم ربیع الثانی» سال ٢٠١ هجری پیش از آن كه دیدگان مباركش به دیدار برادر روشن شود، در دیار غربت و با اندوه فراوان دیده از جهان فروبست و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاند .مردم قم با تجلیل فراوان پیكر پاكش را به سوی محل فعلی كه در آن روز بیرون شهر و به نام «باغ بابلان» معروف بود تشییع نمودند. همین كه قبر مهیا شد دراین كه چه كسی بدن مطهر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد دچار مشكل شدند، كه ناگاه دو تن سواره كه نقاب به صورت داشتند از جانب قبله پیدا شدند و به سرعت نزدیك آمدند و پس از خواندن نماز یكی از آن دو وارد قبر شد و دیگری جسد پاك و مطهر آن حضرت را برداشت و به دست او داد تا در دل خاك نهان سازد. آن دو نفر پس از پایان مراسم بدون آن كه با كسی سخن بگویند بر اسب های خود سوار و از محل دور شدند. بنا به گفته بعضی از علما به نظر می رسد كه آن دو بزرگوار، دو حجت پروردگار: حضرت رضا (ع) و امام جواد (ع) باشند چرا كه معمولاً مراسم دفن بزرگان دین با حضور اولیا الهی انجام شده است.پس از دفن حضرت معصومه(س) موسی بن خزرج سایبانی از بوریا بر فراز قبر شریفش قرار داد تا این كه حضرت زینب فرزند امام جواد(ع) به سال ٢٥٦ هجری قمری اولین گنبد را بر فراز قبر شریف عمه بزرگوارش بنا كرد و بدین سان تربت پاك آن بانوی بزرگوار اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهلبیت (ع). و دارالشفای دلسوختگان عاشق ولایت وامامت شد



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:15 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

زندگي نامه حضرت علي اكبر(ع)

                                                                                                                                                            حضرت علي اكبر (ع) فرزند ابي عبدالله الحسين(ع) بنا به روايتي در يازدهم شعبان،سال43 قمري در مدينه منوره ديده به جهان گشود. پدر گرامي اش امام حسين بن علي بن ابي طالب (ع) و مادر محترمه اش ليلي بنت ابي مرّه بن عروه بن مسعود ثقفي است.او از طايفه خوش نام و شريف بني هاشم بود . و به بزرگاني چون پيامبر اسلام(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س)، امير مؤمنان علي بن ابي طالب(ع) و امام حسين (ع) نسبت دارد.

ابوالفرج اصفهاني از مغيره روايت كرد: روزي معاويه بن ابي سفيان به اطرافيان و هم نشينان خود گفت: به نظر شما سزاوارترين و شايسته ترين فرد امت به امر خلافت كيست؟ اطرافيان گفتند: جز تو كسي را سزاوارتر به امر خلافت نمي شناسيم! معاويه گفت: اين چنين نيست.

بلكه سزاوارترين فرد براي خلافت، علي بن الحسين(ع)است كه جدّش رسول خدا(ص) مي باشد و در وي شجاعت و دليري بني هاشم، سخاوت بني اميه و فخر و فخامت ثفيف تبلور يافته  است.

نقل است روزي علي اكبر(ع) به نزد والي مدينه رفته  و از طرف پدر بزرگوارشان پيغامي را خطاب به او ميبرد، در آخر والي مدينه از علي اكبرسئوال كرد نام تو چيست؟ فرمود: علي سئوال نمود نام برادرت؟ فرمود: علي آن شخص عصباني شد، و چند بار گفت: علي، علي، علي، « ما يُريدُ اَبُوك؟ » پدرت چه مي خواهد، همه اش نام فرزندان را علي مي گذارد، اين پيغام را علي اكبر(ع) نزد اباعبدالله الحسين (ع) برد، ايشان فرمود : والله اگر پروردگار دهها فرزند پسر به  من عنايت كند نام همه ي آنها را علي مي گذارم و اگر دهها فرزند دختر به من عطا، نمايد نام همه ي آنها را نيز فاطمه مي گذارم.

 درباره شخصيت علي اكبر(ع) گفته شد، كه وي جواني خوش چهره، زيبا، خوش زبان و دلير بود و از جهت سيرت و خلق و خوي و صباحت رخسار، شبيه ترين مردم به پيامبر اكرم(ص) بود و شجاعت و رزمندگي را از جدش علي ابن ابي طالب (ع) به ارث برده و جامع كمالات، محامد و محاسن بود. در روايتي به نقل از شيخ جعفر شوشتري در كتاب خصائص الحسينيه آمده است: اباعبدالله الحسين هنگامي كه علي اكبر را به ميدان مي فرستاد، به لشگر خطاب كرد و فرمود:« يا قوم، هولاءِ  قد برز عليهم غلام، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله....... اي قوم، شما شاهد باشيد، پسري را به ميدان مي فرستم، كه شبيه ترين مردم از نظر خلق و خوي و منطق به رسول الله (ص) است بدانيد هر زمان ما دلمان براي رسول الله(ص) تنگ مي شد نگاه به وجه اين پسر مي كرديم.

بنا به نقل ابوالفرج اصفهاني، آن حضرت درعصر خلافت عثمان بن عفان (سومين خليفه راشدين) ديده به جهان گشود.اين قول مبتني بر اين است كه وي به هنگام شهادت بيست و پنج ساله بود. در برخي روايات هم سن ايشان را 28 ساله ذكر كرده اند، وي در مكتب جدش امام علي بن ابي طالب (ع) و در دامن مهرانگيز  پدرش امام حسين(ع) در مدينه و كوفه تربيت و رشد و كمال يافت.

امام حسين (ع) در تربيت وي و آموزش  قرآن ومعارف اسلامي و اطلاعات سياسي و اجتماعي به آن جناب تلاش بليغي به عمل آورد و از وي يك انسان كامل و نمونه ساخت و شگفتي همگان، از جمله دشمنانشان را بر انگيخت.به هر روي علي اكبر(ع) در ماجراي عاشورا حضور فعال داشت و در تمام حالات در كنار پدرش امام حسين(ع)بود و با دشمنانش به سختي مبارزه مي كرد. شيخ جعفر شوشتري در خصائص نقل مي كند: هنگامي كه اباعبد الله الحسين عليه السلام در كاروان خود حركت به سمت كربلا مي كرد، حالتي به حضرت(ع) دست داد بنام نوميه و در آن حالت مكاشفه اي براي حضرت(ع) رخ داد، از آن حالت كه خارج شد استرجاع كرد: و فرمود: «انا لله و انا اليه راجعون » علي اكبر(ع) در كنار پدر بود، و مي دانست امام بيهوده كلامي را به زبان نمي راند، سئوال نمود، پدرجان چرا استرجاع فرمودي؟: حضرت بلادرنگ فرمود: الان ديدم اين كاروان مي رود به سمت قتلگاه و مرگ درانتظار ماست، علي اكبر(ع) سئوال نمود: پدر جان مگر ما بر حق نيستيم؟ حضرت فرمود: آري ما بر حق هستيم. علي اكبر (ع) عرضه داشت: پس از مرگ باكي نداريم،گفتني است، با اين كه حضرت علي اكبر(ع) به سه طايفه معروف عرب پيوند و خويشاوندي داشته است، با اين حال در روز عاشورا و به هنگام نبرد با سپاهيان يزيد، هيچ اشاره اي به انتسابش به بني اميه و ثفيف نكرد، بلكه هاشمي بدون و انتساب به اهل بيت(ع) را افتخار خويش دانست و در رجزي چنين سرود:

 

أنا عَلي بن الحسين بن عَلي نحن  بيت الله آولي يا لنبيّ

 

أضربكَم با لسّيف حتّي يَنثني ضَربَ غُلامٍ هاشميّ عَلَويّ

 

وَ لا يَزالُ الْيَومَ اَحْمي عَن أبي تَاللهِ لا يَحكُمُ فينا ابنُ الدّعي

 

وي نخستين شهيد بني هاشم در روز عاشورا بود و در زيارت شهداي معروفه نيز آمده است:السَّلامُ عليكَ يا اوّل قتيل مِن نَسل خَيْر سليل. علي اكبر(ع) درنبرد روز عاشورا دويست تن از سپاه عمر سعد را در دو مرحله به هلاكت رسانيد و سرانجاممرّه بن منقذ عبدي بر فرق مباركش ضربتي زد و او را به شدت زخمي نمود. آن گاه ساير دشمنان، جرأت و جسارت پيدا كرده  و به آن حضرت هجوم آوردند و وي را آماج تيغ شمشير و نوك نيزه ها نمودند و مظلومانه به شهادتش رسانيدند.

امام حسين(ع) در شهادتش بسيار اندوهناك و متأثر گرديد و در فراقش فراوان گريست و هنگامي كه سر خونين اش را در بغل گرفت، فرمود:ولدي علي عَلَي الدّنيا بعدك العفا (فرزندم علي ،ديگر بعد از تو اف بر اين دنيا

در مورد سنّ شريف وي به هنگام شهادت، اختلاف است. برخي مي گويند هجده ساله، برخي مي گويند نوزده ساله  و عده اي هم مي گويند بيست و پنج ساله بود.اما از اين كه وي از امام زين العابدين(ع)، فرزند ديگر امام حسين(ع) بزرگتر يا كوچك تر بود، اتفاقي ميان مورخان و سيره نگاران نيست. روايتي از امام زين العابدين(ع) نقل شده كه دلالت دارد بر اين كه وي از جهت سن كوچك تر از علي اكبر(ع) بود. آن حضرت فرمود: كان لي اخ يقال له عليّ اكبر منّي قتله الناس ...

مقبره حضرت علي اكبر عليه السلام  در كربلاي معلي پايين پاي اباعبدالله الحسين عليه السلام است و در سلام زيارت عاشورا منظور از وعلي علي ابن الحسين ، آقا علي اكبر عليه السلام مي باشد.



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:14 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

      زندگی نامه حضرت زینب(س) 

ای شکوه حماسه در سراپرده حیرت! ای زخم خوره نینوا! ای بانوی خورشیدهای دربند! ای زینب قهرمان! تو که خود، وسعتی به اندازه همه سوگ های آفرینش داشته ای، تو که خود دریای بی کران اشک را، ساحل بودی، چگونه باید بر تو سوگواری نمود که ما سوگواری را از تو یادگار داریم. تو که آواز سرخ کربلا را از حنجره بردباری اش، به گوش تاریخ رساندی و اگر این حنجره صبوری نبود، و اگر آن نطق آتشین تو در کاخ استبداد یزیدیان نبود، داستان جان سوز آن ظهر عطشناک در هزار توی کوچه های تاریخ به دست فراموشی سپرده می شد.

 

نام مبارك آن بزرگوار زینب، و كنیه گرامیشان ام الحسن و ام كلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: صدّیقة الصغرى، عصمة الصغرى، ولیة اللّه العظمى، ناموس الكبرى، شریكة الحسین علیهالسّلام و عالمه غیر معلّمه، فاضله، كامله و ... پدر بزرگوار آن حضرت، اوّلین پیشواى شیعیان حضرت امیرالمؤمنین على بن ابیطالب علیهماالسّلام، و مادر گرامى آن بزرگوار، حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها می باشد.

 

در آن زمان که صدیقه کبری (علیها السلام) به این گوهر دریای عصمت و طهارت باردار بود، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مدینه حضور نداشتند و به سفری رهسپار بودند. هنگامی که وجود مقدس زینب کبری (سلام الله علیها) متولد گشت، صدیقه طاهره (علیها السلام) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود که چون پدرم در سفر است و در مدینه حضور ندارد، شما این دختر را نام بگذارید. آن حضرت فرمود: من بر پدر شما سبقت نمی گیرم، صبر نما که به این زودی رسول خدا باز خواهد گشت و هر نامی که صلاح داند بر این کودک می نهد.

 

هنگامی که  سه روز گذشت، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مراجعت نمود و و همانگونه که رسم و سیره رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بود، نخست، به منزل حضرت زهرا (علیها سلام ) وارد گشتند.

 

امام علی (علیه السلام) خدمت آن حضرت عرض کرد: یا رسول الله! خداوند متعال دختری به دخترت عطا فرموده است، نامش را معین فرمایید. فرمود: اگر چه فرزندان فاطمه اولاد من می باشند، لکن امر ایشان با پروردگار عالم است و من منتظر وحی میباشم. در این حال جبرییل نازل شد عرض کرد: یا رسول الله! حق تو را سلام می رساند و می فرماید: نام این مولود را " زینب " بگذار، چرا که  این را در لوح محفوظ نوشته ایم.

 

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) قنداقه آن مولود گرامی را طلبید و به سینه چسبانید، ببوسید و نامش را زینب نهاد و فرمود:  به حاضرین و غایبین امت، وصیت می نمایم  که حرمت این دختر را پاس بدارند. همانا که او به خدیجه کبری (علیها سلام) شبیه است.

 

 

 

هوش و ذكاوت:

 

صاحب كتاب اساور من ذهب درباره حافظه و ذكاوت آن بانوى بزرگوار چنین می نویسد:

 

در اهمیت هوش و ذكاوت آن بانوى بزرگوار همین بس كه خطبه طولانى و بلندى را كه حضرت صدیقه كبرى فاطمه زهرا صلوات اللّه و سلامه علیها در دفاع از حق امیرالمؤمنین علیهالسّلام و غصب فدك در حضور اصحاب پیغمبر اكرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ایراد فرمودند، حضرت زینب علیها السلام روایت فرموده است.

 

و ابن عباس با آن جلالت قدر و علو مرتبه در حدیث و علم، از آن حضرت روایت نموده و از آن حضرت به عقیله تعبیر می كند. چنانچه ابوالفرج اصفهانى در مقاتل می نویسد: ابن عباس خطبه حضرت فاطمه سلام اللّه علیها را از حضرت زینب سلام اللّه علیها روایت كرده و می گوید: حدثتنى عقیلتنا زینب بنت على علیهالسّلام..»

 

دقت كنیم كه حضرت زینب علیها السلام با اینكه دخترى خردسال (یعنى هفت ساله و یا كمتر) بود، این خطبه عجیب و غرّاء كه محتوى معارف اسلامى و فسلفه احكام و مطالب زیادى است را با یك مرتبه شنیدن حفظ كرده، و خود یكى از راویان این خطبه بلیغه و غراء می باشد.

 

شهادت آن حضرت:

 

حضرت زينب سلام ا... عليها، شيرزن دشت كربلا سرانجام پس از عمري دفاع از طريق حقه ولايت و امامت در 15 رجب سال 63 هجرى قمرى در ضمن سفرى كه به همراه همسر گراميشان عبداللّه بن جعفر به شام رفته بودند، شهادت رسيده و بدن مطهر آن بانوى بزرگوار در همانجا دفن گرديد.

 

مزار ملكوتى آن حضرت (دمشق/سوریه)، اينك زيارتگاه عاشقان و ارادتمندان اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السّلام مى باشد



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:13 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

مريخ سياره سرخ

مريخ، سياره سرخ، چهارمين سياره از سمت خورشيد و شبيه ترين سياره به زمين است. اندازه آن تقريبا نصف اندازه زمين است، سطح آن خشك و صخره اي بوده و اتمسفر آن بسياركم ضخامت است.

سطح مريخ:

سطح مريخ، خشك، صخره اي و عمدتا پوشيده از گرد و غبار غني از آهن است. در نيمكره شمالي آن حوضه هاي پستي وجود دارد اما نيمكره جنوبي در اثر برخورد شهابسنگها، پوشيده از كراتر است. زمين مريخ يخ زده است. اين يخبندان دائمي تا كيلومترها ادامه دارد.

 

سطح مريخ

طرحي از مريخ كه ازكنار هم قرار دادن چهارعكسي كه تلسكوپ فضايي هابل، در سال 1999 گرفته است، به وجود آمده است. در بالا سمت چپ،‌ نزديك قطب طوفاني قابل مشاهده است

 

قطبهاي شمال و جنوب مريخ، پوشيده از كلاهكهاي يخي هستند كه از دي اكسيد كربن و آب منجمد تشكيل شده است.

 

المپوس مونز، بزرگترين آتشفشان مريخ. احتمالا اين آتشفشان، بزرگترين آتشفشان منظومه شمسي مي باشد. ارتفاع آن 17 مايل(27 كيلومتر) و عرض آن بيش از 320 مايل(520كيلومتر) است. تصور مي شود كه آتشفشان خاموشي باشد

دانشمندان مدتها تصور مي كردند كه در سطح مريخ كنوني، هيچ آب مايعي وجود ندارد، اما عكسهاي جديد مريخ نشان مي دهد كه ممكن است مقداري آب مايع در نزديكي سطح مريخ وجود داشته باشد. سطح مريخ، شواهد بيشتري از اثرات جريانهاي قديمي آب به صورت عوارضي وجود دارد. بر سطح مريخ، رودخانه و درياچه هاي قديمي خشكي وجود دارد كه داراي كانالهاي ورودي و خروجي بزرگي هستند. احتمالا اين كانالها دراثر سيلابهاي ناگهاني به وجود آمده كه به سرعت عوارض را فرسايش داده اند.

دانشمندان تصور مي كنند كه قسمت عمده آب مريخ(به صورت پرمافراست) درون زمين يخ زده است ودركلاهكهاي يخي قطب، منجمد شده است.

جي. شياپارلي، منجم ايتاليايي،‌ اولين كسي بود كه از مريخ نقشه برداري كرد(در سال 1877) و به شبكه كانالي روي سطح مريخ توجه كرد. بعدها، مشخص شد كه اين كانالها خشك هستند و هرگز كانال نبوده اند. از آن به بعد، يكي ازكراترهاي برخوردي مريخ(كراتر شياپارلي،‌ با قطر 461 كيلومتر=277 مايل) و نيمكره مريخ، شياپارلي ناميده شدند.

قطر مريخ، حدود 4222مايل(6790 كيلومتر) بوده و حدود 53%(كمي بيش از نصف) قطر زمين است.

 

تركيب سياره

پوسته و سطح:

سطح مريخ عمدتا از سنگهاي بازالتي(سنگ آذرين) غني از آهن تشكيل شده است. مريخ، پوسته اي نازك، مشابه زمين دارد.

گوشته:

 سنگ سيليكاته،‌احتمالادر اعماق مشابه، داغتر از گوشته زمين  مي باشد.

هسته:

 هسته احتمالا از آهن و سولفيدها تشكيل شده و شعاع آن 1500-800 مايل(2400-1300 كيلومتر) است. هنگامي كه داده هاي آينده ارسال و تفسير شوند، مطالب بيشتري درباره مريخ خواهيم دانست.

 

جرم و گرانش:

جرم مريخ حدود 42/6 در ده به توان بيست و سه، يعني يك نهم جرم زمين است. يك شخص صد پوندي روي مريخ، تنها 38 پوند خواهد بود.

طول روز و سال مريخ:

هر روز مريخ، 03/1 روز زمين(6/24 ساعت)طول مي كشد. هرسال مريخ، 687 روز زمين است. يعني اين مدت طول مي كشد تا مريخ يك دور حول خورشيد بچرخد.

مدار مريخ:

مريخ، نسبت به زمين 524/1 برابر از خورشيد دورتر است. يعني به طور ميانگين، 6/141 ميليون مايل(9/227 ميليون كيلومتر) از خورشيد فاصله دارد. مدار آن، بسيار بيضوي است. مريخ، بعد از پلوتون، بيشترين خروج از مركز را درمنظومه شمسي دارد.

اتمسفر:

اتمسفر مريخ، بسيار كم ضخامت است و شامل 95% دي اكسيد كربن، 3% نيتروژن و 6/1% آرگون است(در اتمسفرمريخ، اكسيژن وجود ندارد). فشار اتمسفر، كسري از فشار اتمسفر زمين است( حدود 1% فشار اتمسفر زمين در سطح دريا) و در طي سال بسيار متغير است.

در قطبهاي شمال و جنوب، قطعات بزرگي از دي اكسيد كربن منجمد وجود دارد. در هر نيمكره، در فصل گرم سال، بخشي از كلاهك قطبي، ذوب مي شود و دي اكسيد كربن آزاد مي كندودر فصل سرد سال، بخشي ازكلاهك يخي منجمد شده و دي اكسيد كربن اتمسفر را تسخير مي كند.

فشار اتمسفر، از فصلي به فصل ديگر تغيير مي كند. اختلاف  فشار اتمسفر مريخ، در تابستان و زمستان(هواي كمتر و دياكسيدكربن بيشتري وجود دارد) 25%است. اين اختلاف به علت مدارعجيب مريخ است. مريخ در تابستان 20% به خورشيد نزديكتر از زمستان است. به همين خاطركلاهك قطب شمال، دي اكسيد كربن بيشتري را نسبت به كلاهك قطب جنوب جذب مي كند.

به علاوه در اتمسفر مريخ، ابرهايي وجود دارد. بيشتر اين ابرهااز بلورهاي يخي دي اكسيدكربن يا بلورهاي يخ زده آب، تشكيل شده اند.

در اتمسفر مريخ، ذرات ريز گرد و غبار هم به صورت معلق وجود دارد. اين ذرات(كه شامل مقادير زيادي اكسيدآهن هستند) نور آبي را جذب مي كنند بنابراين آسمان از روي مريخ آبي روشن و از خارج صورتي/ زرد ديده مي شود.

محدوده حرارتي:

حرارت سطحي مريخ به طور متوسط، 81- درجه فارنهايت(63- درجه سلسيوس) است. دما، از 68 درجه فارنهايت(20درجه سلسيوس) تا 220- درجه فارنهايت(140- درجه سلسيوس) در تغيير است. مريخ از زمين سردتر است.

اقمار مريخ:

مريخ، دو قمر كوچك دارد، فوبوس و ديموس. احتمالا دو قمر مريخ،‌ سياركهايي هستند كه در مدار مريخ به دام افتاده اند.

فضاپيماهايي كه به مريخ فرستاده شده اند:

مارينر4، نخستين فضاپيمايي بود كه (در سال 1965)به مريخ فرستاده شد. دو فضاپيماي وايكينگ در سال 1976 روي مريخ پياده شدند. در 4 جولاي1997، رديابهاي مريخ، روي اين سياره پياده شده و از آن عكسبرداري كردند.

اين عكس، در سال 1998، توسط بخش نقشه برداري ناسا، از منطقه سيدونيا منس مريخ گرفته شده است. سنگها و سازندهاي ديگر زمين شناسي، از اين زاويه، شبيه صورت انسان به نظر مي رسد.

كشف مريخ:

مريخ در زمانهاي بسيار قديم شناخته شده است.

 

نام مريخ:

نام مريخ ازالهه رومي جنگ گرفته شده است. اين نشانه سياره مريخ است.

 

مريخ، دوماه دارد، فوبوس و ديموس. اين اقمار، در سال 1877، توسط منجم آمريكايي آساف هال (1829-1907) كشف شدند.

هر دو قمر كوچك هستند. عرض فوبوس 8/13 مايل(2/22 كيلومتر) و عرض ديموس تنها 8/7 مايل(6/12كيلومتر)است.

اين دو قمر بسيار سنگين هستند و از سنگ و آهن تشكيل شده اند. احتمالا اين دو قمر‌ سياركهايي هستند كه توسط ميدان گرانشي مريخ به دام افتاده اند و هيچ اتمسفري ندارند.

 

فوبوس

فوبوس(به معناي ترس) بزرگتر از قمر ديگر مريخ است. عرض آن تنها 8/13 مايل(2/22 كيلومتر) و جرم آن، 08/1 در ده به توان شانزده مي باشد. فوبوس، در فاصله 5600 مايلي(9000 كيلومتري) مريخ به دور آن مي چرخد. مهمترين عارضه آن، كراتر بزرگي است كه استيكني(نام همسر هال) نام دارد و پهناي آن 2/6 مايل(10 كيلومتر) است. فوبوس، در سال 1877، توسط آساف هال كشف شد.

 

ديموس

ديموس(به معناي وحشت) كوچكتر از قمر ديگر مريخ است. عرض ديموس تنها8/7 مايل(6/12 كيلومتر) و جرم آن 80/1 در ده به توان پانزده مي باشد. ديموس در فاصله 14300مايلي(23000كيلومتري) مريخ به دور آن مي چرخد. اين قمردرسال 1877، توسطآساف هال كشف شد.



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:13 ::  نويسنده : عرفان دهقان

دانستنيهاي كلي درباره تير

تير، نزديكترين سياره به خورشيد است. اين سياره كوچك و صخره اي، اتمسفر ندارد. تير، مداري بيضوي دارد و حرارت آن بسيار متغير است. در طي روز(يك روز تير 56/58 برابر روز زمين طول مي كشد به عبارت ديگر يك سال تير تنها 88 روز است)، تير حتي از فر هم گرمتر است و در طي شب(با طول مشابه) از يخچال هم سردتر مي شود.

تيرآنقدر به خورشيد نزديك است كه مي توان آن را به هنگام طلوع يا غروب خورشيد ديد. تير سنگينترين سياره است. سطح آن مشابه سطح ماه است. كراترهاي تير حاكي از فورانهاي آتشفشاني هستند كه قسمت عمده سطح آن را مي پوشانند. در تير ميدان مغناطيسي وجود دارد(اين ميدان مغناطيسي، احتمالا به علت وجود هسته آهني مايع به وجود آمده است).

 

اندازه

قطر تير حدود 3031 مايل(4878 كيلومتر) است. تير دومين سياره كوچك منظومه شمسي(بعد از پلوتون) است. قطر تير كمي بيشتر از يك سوم قطرزمين است. تير تنها اندكي از ماه بزرگتر است.

 

جرم  گرانش

جرم تير حدود 3/3 در ده به توان بيست و سه كيلوگرم است كه حدود يك بيستم جرم زمين مي باشد. گرانش تير38% گرانش زمين است. يك انسان روي تير 38 پوند وزن خواهد داشت. براي اينكه وزن خود را روي تير محاسبه كنيد، وزن خود را در 38/0 ضرب كنيد.

 

اتمسفر

اتمسفر كم ضخامت تير شاما مقادير اندكي هيدروژن و هليم است. فشار اتمسفر فقط حدود يك در ده به توان منفي نه ميلي بار است كه نسبت به فشار اتمسفر زمين، كسر بسيار كوچكي است(حدود دو تريليونيم).

از آنجايي كه اتمسفر بسيار كم ضخامت است، آسمان حتي در طول روز هم سياه به نظر مي رسد(به استثناي خورشيد، ستاره ها و سيارات ديگر هنگامي كه قابل مشاهده هستند). به علاوه، در تير اثر گلخانه اي وجود ندارد. هنگامي كه خورشيد غروب مي كند، دما بسيار سريع افت مي كند زيرااتمسفري وجود ندارد كه به حفظ دما كمك كند.

مدار تير و فاصله آن از خورشيد

تير نزديكترين سياره به خورشيد است و از همه سيارات منظومه شمسي سريعتر حركت مي كند. فاصله تير از خورشيد،‌يك سوم فاصله زمين از خورشيد بوده و به طور ميانگين AU 387/0مي باشد. مدار تير بيضوي است. در دورترين نقطه مدار(نقطه اي كه در آن، مدار بيشترين فاصله را از خورشيد دارد) تير 70 ميليون كيلومتر از خورشيد فاصله دارد و در نزديكترين نقطه، فاصله تير از خورشيد 46 ميليون كيلومتر است.

در تير فصلي وجود ندارد. فصلها در اثر انحراف محور نسبت به مسير حركت سياره ايجاد مي شوند. از آنجايي كه محور تير بر مسير حركتش كاملا عمود است(مورب نيست) در تير فصلي وجود ندارد. اگر شما روي سطح تير باشيد،‌خورشيد سه برابر بزرگتر از آنچه در سطح زمين ديده مي شود، به نظر خواهد رسيد.

 

محدوده دما

محدوده دماي تير بسيار متغير است. دماي سطح آن از 270 تا 800 درجه فارنهايت(168- تا 427 درجه سلسيوس) در تغيير است. در روزهاي بلند تير(كه 88 روز زمين طول مي كشد) دما بسيار بالاست(دومين سياره داغ منظومه شمسي،‌تنها ناهيد از تير داغتر است). در طي شب، اتمسفر كمضخامت تير باعث مي شود كه حرارت پراكنده شده و دما به سرعت افت كند.

اقمار

تير قمري ندارد

 

بررسيهاي فضاپيماها

تير در سالهاي 1973 و 1974 توسط فضاپيماي ناسا، مارينر10،بررسي شد. كمتر از نصف سطح زمین است. تير، توسط اين فضاپيما نقشه برداري شد.



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:12 ::  نويسنده : عرفان دهقان

مشتري

مشتري، پنجمين و بزرگترين سياره منظومه شمسي است. اين غول گازي،‌اتمسفر ضخيمي دارد، 39 قمر شناخته شده و حلقه اي تيره و آشكار دارد. مهمترين عوارض آن، نوارهاي عرضي و لكه بزرگ قرمز رنگ(كه طوفان است) مي باشند.

مشتري، عمدتا از گاز تشكيل شده است. اين سياره بزرگ، دو برابر گرمايي كه از خورشيد جذب مي كند، از خود نور ساطع مي كند. به علاوه ميدان مغناطيسي بسيار قوي دارد. مشتري در قطبين پهن مي شود و در استوا محدب است.

اندازه

قطر مشتري 88700 مايل(142800 كيلومتر) است كه اندكي بيشتر از 11 برابر قطر زمين است. مشتري آنقدر بزرگ است كه مي توان همه سيارات منظومه شمسي را در آن جاي داد(اگر مشتري خالي و ميان تهي بود)

 

جرم و گرانش

جرم مشتري،‌حدود 9/1 در ده به توان بيست و هفت كيلوگرم است. اگر چه اين جرم 318 برابر جرم زمين است، ‌اما گرانش مشتري تنها 254% گرانش زمين است. اين به علت بزرگي مشتري است(و نيروي گرانشي كه يك سياره در سطح به جسم وارد مي كند،‌ متناسب با جرم آن بوده و با شعاع آن سياره رابطه عكس دارد).

يك انسان 100پوندي روي مشتري، 254 پوند وزن خواهد داشت

 

 

طول روز و سال مشتري

8/9 ساعت زمين طول مي كشد تا مشتري يك دور حول محورش بچرخد(يك روز مشتري). 8/11 سال زمين طول مي كشد تا مشتري يك دور حول خورشيد بچرخد(سال مشتري).

مشتري از گاز و مايع تشكيل شده است، بنابراين همانطور كه مي چرخد، بخشهاي مختلف آن با سرعت يكساني نمي چرخند. چرخش سريع آن، سبب ايجاد تحدب بيش از اندازه در استواي مشتري مي شود. مشتري،‌شبيه كره اي پهن شده به نظر مي رسد(پهن شده است).

مدار مشتري

فاصله مشتري از خورشيد ، 2/5 برابر فاصله زمين از خورشيد است. به طور ميانگين، مشتري 480000000 مايل(778330000 كيلومتر) از خورشيد فاصله دارد.

در آفليان(نقطه اي كه مدار مشتري،‌ بيشترين فاصله را از خورشيد دارد)، فاصله مشتري از خورشيد815700000 كيلومتر است. در پريليان(نقطه اي كه مدار مشتري،‌ كمترين فاصله را از خورشيد دارد)، فاصله مشتري از خورشيد 749900000 كيلومتر است.

در مشتري فصول وجود ندارند. فصلها در اثر انحراف محور چرخش به وجود مي آيندو محور چرخش مشتري،‌فقط 3 درجه انحراف دارد(اين انحراف براي ايجاد فصلها كافي نيست)



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:12 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

ناهيد

دانستنيهاي كلي:

ناهيد دومين سياره نزديك به خورشيد است و داغترين سياره منظومه شمسي مي باشد. اين سياره توسط ابرهايي از اسيدسولفوريك پوشيده شده است كه گرماي خورشيد را جذب مي كنند. اتمسفر ضخيم آن از دي اكسيد كربن تشكيل شده است. ناهيد، هسته اي آهني دارد اما ميدان مغناطيسي آن بسيار ضعيف است.

انسان، در اتمسفرسمي اين سياره، احساس خفگي مي كند و در گرماي فوق العاده بالاي آن مي پزد و ممكن است در اثر فشار بيش از حد اتمسفر متلاشي شود.

ناهيد به نام ستاره سحر يا ستاره شامگاه هم شناخته مي شود زيرا هم به هنگام طلوع و هم غروب خورشيد قابل مشاهده و بسيار درخشان است. اين سياره فقط به هنگام طلوع يا غروب قابل مشاهده است زيرا به هنگام طلوع و غروب، ناهيد به خورشيد نزديكتر است.

همانطور كه ناهيد به دور خورشيد مي چرخد، ظاهر آن از سطح زمين تغيير مي كند مثل ماه. يعني از قرص كامل به صورت محدب و هلالي در مي آيد و سپس دوباره به حالت اول برمي گردد.

اندازه:

قطر ناهيد حدود 7521 مايل(12104 كيلومتر) است. قطر آن حدود 95% قطر زمين است. اندازه و جرم ناهيد بيشتر از سيارات ديگر به زمين نزديك است.

جرم و گرانش:

جرم ناهيد حدود 87/4 در ده به توان بيست و چهار كيلوگرم است. گرانش ناهيد 91% گرانش زمين است، يعني يك شخص صد پوندي روي ناهيد، 91 پوند وزن خواهد داشت.

چگالي ناهيد، 5240كيلوگرم بر مترمكعب است يعني اندكي كم چگالتر از زمين مي باشد و سومين سياره چگال منظومه شمسي است(بعد از زمين و تير).

طول روز و سال در ناهيد:

ناهيد بسيار آهسته مي چرخد. هر روز ناهيد، به اندازه 243 روز زمين طول مي كشد. يك سال ناهيد، 7/224 روز زمين طول مي كشد. يعني 7/224 روز زمين طول مي كشد تا ناهيد يك دور به دور خورشيد بچرخد. هنگامي كه زمين و ناهيد، در كمترين فاصله نسبت به هم قرار دارند، يك سمت ناهيد هميشه به سمت زمين است.

مدار ناهيد و فاصله از خورشيد:

ناهيد، 67230000 مايل(108200000كيلومتر) از خورشيد فاصله دارد. مدار ناهيد تقريبا دايره اي است. ناهيد به طور ميانگين، AU 72/0 يا 67230000 مايل يا 108200000كيلومتر از خورشيد فاصله دارد.

 

ناهيد در جهت مخالف زمين(و سيارات ديگر به استثناي اورانوس) مي چرخد. اگر از شمال نگاه كنيد، ناهيد به صورت ساعتگرد مي چرخد در حاليكه سيارات ديگر پادساعتگرد مي چرخند. در ناهيد، خورشيد از غرب طلوع و از شرق غروب مي كند(برعكس زمين). علت اين چرخش غيرمعمول ناهيد مشخص نيست.

دماي ناهيد:

ناهيد داغترين سياره منظومه شمسي است. ابرهاي آن، گرماي خورشيد را جذب مي كنند(اثرگلخانه اي) در نتيجه دماي ناهيد تا 480درجه سلسيوس بالا مي رود. ميانگين حرارت ناهيد، 726 درجه كلوين(452 درجه سانتيگراد، 870 درجه فارنهايت) است.

اقمار:

ناهيد قمري ندارد.

 

نخستين فضاپيمايي كه به ناهيد فرستاده شد:

ونراي3، )از(U.S.S.R.، اولين فضاپيماي بشرساز بود كه به ناهيد فرستاده شد. اين فضاپيما در 16 نوامبر 1965 به فضا پرتاب شد. در1 مارچ1966، اين فضاپيما به ناهيد رسيد. كپسولهاي كاوشگردرسياره پياده شدند اما قبل از ورود به اتمسفر از بين رفتند.

نام ناهيد:

نام ناهيد از نام الهه عشق روميها گرفته شده است.

ناهيد دومين سياره نزديك به خورشيد است و داغترين سياره منظومه شمسي مي باشد. اين سياره توسط ابرهايي از اسيدسولفوريك پوشيده شده است كه گرماي خورشيد را جذب مي كنند. اتمسفر ضخيم آن از دي اكسيد كربن تشكيل شده است. ناهيد، هسته اي آهني دارد اما ميدان مغناطيسي آن بسيار ضعيف است.



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:11 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

 

اطلاعات جامع درباره نپتون 

نپتون هشتمین سیاره از خورشید در منظومه شمسی می باشد. این سیاره بسیار بزرگ بسیار سرد یک جو مه آلود و بادهای قوی دارد. این گاز بوسیله هشت ماه حلقه های اندکی که در دسته هایی گذاشته شده بودند. مدار را دور می زند. رنگ آبی نپتون به دلیل متان در جو می باشد. این مولکول قرمز را جذب می کند. نپتون را نمی توانیم با استفاده از چشم ها تنها ببینیم نپتون اولین سیاره ای بود که هستی به صورت ریاضی پیش بینی شده بود ( مدار سیاره اورانوس توسط شی نامعلوم مصطوب بود که به گاز دیگری ، نپتون تبدیل می شد ).

اندازه

نپتون حدود 30775 مایل (49528 کیلومتر) می باشد. آن حدود 88/3 برابر از قطر زمین می باشد اگر نپتون گود بود ، آن می توانست تقربیا 60 زمین نگه دارد نپتون چهارمین سیاره بزرگ در منظومه شمسی ما می باشد ( بعد از مشتری ، زحل ، اورانوس).

 

جرم و جاذبه

جرم نپتون حدود 1026*102 کیلوگرم می باشد آن بیشتر از 17 بار جرم زمین است . اما جاذبه در نپتون تنها 19/1 برابر از جاذبه زمین می باشد. این به آن دلیل است که یک سیاره بزرگ می باشد . ( نیروی جاذبه ای در یک سیاره به روی یک ماده در سطح سیاره متناسب با جرمش و عکس شعاعش به کار گرفته می شود )

یک شخص 100 پوندی در نپتون 119 پوندی وزن می شود .

 

 طول روز وسال در نپتون

هر روز در نپتون 19.1 ساعت زمین را  می گیرد . یک سال در نپتون 8/164 سال زمین را می گیرد .آن تقریبا 165 سال زمین برای نپتون را می گیرد که خورشید که یکبار دور می زند.

از زمانی که نپتون در 1846 کشف شده بود و هنوز یک دور انفرادی کامل اطراف خورشید ندارد.

مدار نپتون و فاصله از خورشید

 

نپتون حدود 30 ساعت دورتر از خورشید نسبت به زمین می باشد .آن به طور متوسط 06/30 آی یو از خورشید رسیده است . گاهی اوقات ، مدار نپتون در واقع بیرون از پلوتون می باشد. این به دلیل مدار بسیار غیر عادی پلوتون می باشد.

در طول این مدت ( 20 سال از هر 248 سال زمین ) نپتون در واقع دورترین سیاره از خورشید می باشد ( و پلوتون نیست ) از 21 خبری 1979 تا 11 فبریه 1999 پلوتون داخل مدارد نپتون بود حالا و تا سپتامبر 2226 ، پلوتون بیرون از مدار نپتون است .

در افلاین ( نکته ای در مدارد نپتون دورترین از خورشید ) نپتون 4546000000 کیلومتر از خورشید می باشد در پرلاین نکته ای در مدار نپتون نزدیکترین به خورشید  ) نپتون 4456000000 کیلومتر از خورشید است محور دورانی نپتون 30 درجه به طرف سطح مدارش اطراف خورشید کج می شدند ( این درجه اندک بیشتر از خورشید می باشد). آن به فصلهای نپتون داده می شود. هر فصل 40 سال طول می کشد قطبها در تاریکی یا روشنایی برای 40 سال ثابت هستند .

  درجه حرارت

درجه حرارت 48 کلوین می باشد

کشف نپتون

هستی نپتون در 1846 بعد از اینکه محاسبه ها ، اضطرابها را در مدار اورانوس نشان داد پیش بینی شده بود. محاسبه ها متقلا توسط جی، سی آدام ولی وریر انجام شده بود. نپتون سپس توسط در آرست در 23 سپتامبر 1846 دیده شده بود.

مشاهدات فضاپیما

 

نپتون توسط ویاگر 2 ناسا در آگست 1989 دیده شده بود. بعد از این مشاهده تقریبا هیچ چیزی در مورد نپتون نمی دانستیم.

 

نماد واسم نپتون

نپتون بعد ازخدا رومی اسطوری دریاها نامگذاری شده بود . نماد نپتون نیزه ماهی گیری است.



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:11 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

 

اطلاعات جامع درباره پلوتو 

پلوتن نهمن و دورترین سیاره از خورشید در منظومه شمسی ما می باشد . آن همچنین کوچکترین سیاره در منظومه شمسی ما است که اخیرا کشف شده بود . آن از ماههای سیاره ای دیگر کوچکتر می باشد . شامل ماه ما . پلوتون تنها سیاره ای در منطومه شمسی ما می باشد که هنوز فضا پیما دیده نشده است . ما تنها عکسهای مبهی از سطح  آن داریم . حتی هوبل تلسکوپ فضا که زمین را دوز می زند می تواند عکسهای دانه دانه بگیرد زیرا پلوتون از ما دوز می باشد

اندازه

 پلوتو حدود 1413 مایل ( 2274 کیلومتر) در قطر است. آن حدود 1.5 برابر قطر زمین می باشد. پلوتون کوچکترین سیاره در منظومه شمسی می باشد.

 

جرم و جاذبه

 جرم پلوتون حدود 1022 *1.29 کیلوگرم است .آن حدود 1.500 جرم زمین می باشد جاذبه در پلوتون 8% جاذبه در زمین است پلوتون سیاره حداقل بزرگ در منظومه شمسی می باشد .

 

   طول روز  و سال در پلوتون

هر روزی در پلوتون 39/6 روز در زمین را می گیزد . هر سالی در پلوتون 27707 سال در زمین را می گیرد ( آن 7/247 سال در زمن برای پلوتون را می گیرد که خورشید یکبار دور می زند).

 

مدار پلوتو

پلو تون 39 بار نسب به زمین دورتر از خورشید می باشد. پلوتون 8/2 تا 6/4 بیلیون سال از خورشید گسترش دارد ( 40447 تا 1038 بیلیون کیلومتر ). از پلوتون، خورشید شبیه یک نقطه خیلی کوچک در آسمان می باشد.

گاهی اوقات مدار نپتون در واقع بیرون از پلوتون است. آن به دلیل مدار بسیار غیر عادی پلوتون می باشد . در طول این مدت ( 20سال از هر 248 سال زمین ) نپتون در واقع دورترین سیاره از خورشید است . از 21 جنری 1979 تا 11 فبریه 1999 پلو تون داخل مدار نپتون قرار داشته است . از حالا تا سپتامبر 2226 ، پلوتون بیرون مدار نپتون قرار دارد.

خروج از مرکز دوراني

پلوتون يک مدار خارج از مرکز دارد . اين بدان معني مي باشد که فاصله اش از خورشيد در طول مدار آن اطراف خورشيد نوسان داشته است . گاهي اوقات آن حتي به خورشيد نسبت به سياره نپتون نزديکتر است ( يک راهي از جنري 1979 تا 11 فبريه 1999 بوده ) . پلوتون همچنين حدود محورش در راه مقابل بيشتر سياره هاي ديگر مي چرخد .

شيب مداري

مدار پلوتون از صفحه صاف دايره البروج کج مي شود . اين زاويه شيب مداري اش 15/17 است آن بزرگترين شيب از سياره ها مي ياشد

درجه حرارت پلوتون

پلوتون خيلي سرد مي باشد درجه حرارتش ممکن بين 396- درجه فارنهايت تا 378-  درجه فارنهايت قرار داشته باشد ( 238- درجه سانتي گراد تا228- درجه سانتيگراد ، يا 35 کلوين تا 45 کلوين ) ميانگين درجه حرارت 393 درجه فارنهايت است ( 236- درجه سانتي گراد = 37 کلوين ).

ترکيب سياره اي

ترکيب پلوتون نامعلوم است . آن شايد از حدود 70 درصد سنگ و 30 درصد آب ساخته شده باشد محاسبات چگالي قاطع مي باشد چگالي پلوتون حدود 2000 کيلومتر متر مکعب است .ممکن يخ متان با تنتروژن يخ زده و دي اکسيد کربن روي سطح سنگي و سرد وجود داشته باشد

جو

چيز زيادي در مورد جو پلوتون نمي دانيم . آن شايد از نيتروژن با يک کمي مونو اکسيد کربن و متان تشکيل شده باشد - قطعا انسانها نمي توانند نفس بکشند .فشار جوي شايد خيلي کم است . جو زماني که پلوتن به خورشيد نزديکترين است و متان يخ زده توسط گرماي خورشيد تبخير مي شود تشکيل مي يابد . زماني که از خورشيد دورتر است . متان دوباره يخ مي زند از پلوتون آسمان سياره نمايان مي شود حتي زماني که خورشيد بالا مي باشد ( اندازه يک ستاره ).

ماه پلوتون

پلوتون يک ماه دارد به نام چارون که تقريبا به بزرگي خود پلوتون مي باشد . چارون کوچک است حدود 172/1 کيلومتر ( 728 مايل ) مي باشد . آن حدود نصف پلوتون است . چارون در ميانگين پلوتون را حدود 640/19 کيلومتر دور مي زند . آن توسط آب يخ پوشيده شده و نيز جو ندارد . چارون در يک مدار هم زمان اطراف پلوتون قرار دارد . چارون شبيه لکه اي روي پلوتون مي باشد . مدار چارون کاملا يک روز پلوتون را مي گيرد چارون توسط جيم کرسيتي در 1978 کشف شده بود . چارون بعد از جن اسطوره اي کسي که حمل کرده بود مردم را آن طرف رودخانه اسطوره اي استيکس در هادس نامگذاري شده بود

کشف پلوتون

پلوتون سياره آخري بود که کشف شده بود . سياره ايکس يک نام موقتي بود که به سياره نامعلوم پشت نپتون که مدارهاي اورانوس و نپتون را به هم زده داده شده بود . پرسيوال لاول محل اوليه مدار ايکس را پيش بيني کرده بود اما در 1916 قبل از آنکه آن را پيدا کند درگذشت .

اين سياره در واقع توسط فضانورد آمريکايي کلايد .دبليو تام بگ در 1930 پيدا شد و پلوتون نامگداري شد . او مشاهداتش را در رصد خانه لاول در آريزنا انجام دارد

نام پلوتون

پلوتون بعد از خداي رومي پلوتون نامگذاري شده بود . سمبل آن حروفهاي مشترک پي وال براي پرسيوال لاول يا پلوتون مي باشد . اسم پلوتون توسط ونتيا برني از انگلستان پيشنهاد شده بود کسي که در آن زمان 11 ساله بود . او نام پدر بزرگش را که آزاديخواه در آکسفورد بود پيشنهاد دارد . او نظرش را به فضانوردي که سعي مي کرد سياره کشف شده جديد را نامگذاري کند اظهار کرده بود .

پلوتون = سياره سيارک ، شي نپتوني ترنس ( تي ، ان ،اٌ ) مدار غير معمول پلوتون باعث مي شود که تعدادي دانشمندان فکر کنند که پلوتون يک سياره منظم نيست . اما يک سيارک يا يک شي نپتوني ترنس ( تي ان اٌ ) کوپر بلت از تاسيس منظومه شمسي باقي مانده بودند. در آينده سياره پلوتون ممکن در ليست سيارک باشد .آن به 10000 تعداد سيارک ممکن داده شود ) همچنين يک سياره مهم باقي خواهد ماند هر چند که آن غير معمولي مي باشد .



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:10 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

اطلاعات جامع در مورد اورانوس

اورانوس هفتمين سياره از منظومه شمسي ما مي باشد اين سياره بزرگ يخي با ابر هايي پوشيده شده اند و توسط يک کمر بندي از ١١ حلقه و٢٢ ماه مشخص احاطه شده اند رنگ آبي اورانوس به دليلوجود متان در جو مي باشد اين مولکول رنگ قرمز روشن را جذب مي کند .            

محور  دوراني

محور دوراني اورانوس بسيار مايل روي پهلويش مي باشد به جاي چرخان با محورش تقريباً روي سطح مدار ايستاده ( شبيه همه سياره هاي ديگر منظومه شمسي ) اورانوس روي پهلو چرخش مي کند .                                                                                                                                 

( تنها مسير مدار ش ) اين محور دوراني سر چشمه فصلهايي نهايي اورانوس مي باشد براي اطلاعات بيشتر در مورد فصلهاي نهايي اينجا را کليک کنيد بخاطر جهت يابي محور هاي ايستاده آن يک بحثي از قطبهاي اورانوس که قطب شمال مي باشد وجود دارد اين بحثها هنوز يکي ديگر را راهنمايي نکرده است آيا اورانوس در يک مدار نزولي رسيندگي مي باشد ( مانند ونوس ) يا خير ( مانند سياره هاي ديگر ) ؟                                                                                                         

اندازه

اورانوس حدود ٦٩٠ ، ٣١ مايل در قطر مي باشد آن حدود ٤ برابر زمين است . اين غول گاز سومين سياره بزرگ در منظومه شمسي ما مي باشد ( بعد از مشتري و زحل )

جرم و جاذبه

جرم اورانوس حدود١٠  ×٦٨ ، ٨ کيلو گرم مي باشد آن حدود ١٤ برابر جرم زمين است جاذبه اورانوس تنها ٩١ % جاذبه زمين مي باشد چون که آن يک سياره بزرگ است

 نيروي جاذبه اي يک سياره که روي يک شي از سطح سياره اعمال مي شود متناسب با جرم و عکس شعاع مي باشد يک شخص ١٠٠ پوندي روي اورانوس ٩١ پوند روي زمين وزن دارد

 

طول روز و سال اورانوس

هر روز اورانوس ٩ ، ١٧ ساعت زمين را مي گيرد يک سال اورانوس ٧ ٠ / ٨٤ سال زمين را مي گيرد آن ٧ ٠/٨٤  سال زمين را براي اورانوس که خورشيد را يکبار دور مي زند مي گيرد.

مدار اورانوس و فاصله از خورشيد

اورانوس ١٩ برابر دور تر از خورشيد نسبت به زمين است ميانگينش ١٨ ، ١٩  مي باشد در افلاين ( دور ترين نقطه در مدار شمسي ) حدود ٠٠٠ , ٠٠٠ , ٨٥٠ , ١ مايل از خورشيد است در پرلاين ( نزديکترين نقطه در مدار خورشيد ي ) حدود ٠٠٠ , ٠٠٠ , ٧٠٠ , ١ مايل از خورشيد است.

درجه حرارت

درجه حرارت روي سطح لايه ابر اورانوس ٣٥٠- درجه فارنهايت ( ٥٩ کلوين ) مي باشد . اورانوس در مقايسه با گاز هاي ديگر مشتري ، زحل ، نپتون گرماي کمي بيرون مي دهد .

ترکيب خاکي و جو

اورانوس يک سياره گازي , منجمد با يک هسته مذاب مي باشد جو اورانوس شا مل ٨٣% هيدروژن ، ١٥ % هليم و ٢ % متان است .براي اطلاعات بيشتر در مورد ترکيب و ساخت اينجا را کليک کنيد.

حلقه ها

اورانوس يک کمر بندي از١١  حلقه باريک و ضعيف که تشکيل شده ازسنگ و گرد وغبار دارا مي باشد . اورانوس دايره اي مدارهاي خيلي بيضي شکل است . اين حلقه ها تنها يک قسمتي از حلقه هاي زحل ميباشد و در سال ١٩٧٧ کشف شده است . عکس – اورانوس و حلقه هايش توسط يک دوربين مادون قرمز عکس گرفته شده اند .

ماهها

اورانوس ٥  ماه بزرگ و تعدادي ماه کوچک دارد ( ماه بزرگ ٢  تا توسط دبليوام هرچل در ١٧٨١ کشف شده ، ٢ تا توسط دبليوام لاسل در ١٨٥١ و يکي توسط جي کوپر در ١٩٤٨ ) ( ماه کوچک بعداً کشف شده است ) براي اطلاعات بيشتر درباره ماههاي اورانوس اينجا را کليک کنيد . ابرن بزرگترين ماه اورانوس است عکس توسط هيئت وياگر ناسا در ١٩٨٦  گرفته شده است .

کشف اورانوس

اورانوس توسط اختر شناس انگليسي ويليام هر چل در ١٣ مارچ ١٧٨١ کشف شد هرچل همچنين ٢ ماه اورانوس ( تيتانيا و ابرن ) و تعدادي ماه زهل را کشف شد

نام اورانوس و نماد

اين سياره توسط اختر شناس انگلسي ويليام هرچل نامگذاري شد او آن را     جورجياني ( به معني سياره جورجي ) پادشاه  جورج ٣ انگلستان صدا زد . اسمش بعداً به اورانوس ، خداي اسطوره اي آسمان اورانوس  تغيير يافت اسم اورانوس توسط اختر شناس آلماني جوهان الرت بود پيشنهاد شده است

 اين نمادي از سياره اورانوس مي باشد .

مشاهدات فضا پيما

اورانوس توسط وياگر ٢ ناسا کسي که به آن در ٢٤ جنري ١٩٨٦ نزديکي يافت ديده شد.



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:10 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

ماه

 ماه تنها قمری طبیعی زمین می باشد ماه سرد و خشک است و سطح آن با گودالها تزئین شده و سنگ و گرد و غبار در آن پخش شده است ماه جوندارد اخیراً هفت قمری نشان داده است که ممکن است یخ در قطب وجود داشته باشد طرف مشابه ماه همیشه با زمین روبرو می شود طرف دور ماه اولین بار توسط بشر در 1959 مشاهده شد زمانی که لونا سوویت ماه را دور زده بود و از آن عکس گرفته بود نایل آرم استرانگ و باز آلدرین ( در هیئت آپولو 11 ناسا همچنین شامل مایکل کولین ) اولین افرادی بودند که در 20 جولای 1969 به ماه قدم نهادند اگر شما در ماه بایستید آسمان همیشه تاریک می باشد حتی در طول زمان روز همچنین از نقطه روی ماه ( به جز قسمت دور جایی که شما نمی توانید زمین را ببینید ) زمین همیشه مکان مشابه ای در آسمان دارد . اهله زمین تغییر می کند و زمین می چرخد .
مدار ماه :
 

ماه حدود 900/238 مایل ( کیلو متر 000/ 384 ) از زمین به طور میانگین واقع است نزدیکی آن به ماه 460 / 221 مایل ( کیلو متر 410/ 356 از زمین می باشد پیش رفتن دور ترین محل ماه 700/252 مایل ( کیلومتر 700/406 ) است ماه اطراف زمین حدود یک ماه ( 27 روز از 8 ماه ) دور می زند آن اطراف محور خودش دور می زند طرف متشابه از ماه همیشه روبروی زمین است آن در یک محور با زمین می باشد مدار ماه بیشتر زمان توسعه پیدا م کند ( زمین همچنین انرژی کم یاب را کم تحرک می کند )

برای مثال یک میلیون سال قبل ماه به زمین نزدیک شد ( 000/200 کیلو متر ) و تنها 20 روز زمین را دور زد و همچنین یک روز زمین حدود 18 ساعت بود ( به جای 24 ساعت ) جزر و مد های روی زمی ناز زمانی که ماه نزدیک تر به زمین بود قوی تر بودند .

سارس :


سارس یک دایره ادواری 18 ساله از سیستم خورشید – ماه – زمین می باشد هر 580/6 روز زمین ، ماه و خورشید در واقع در یک جایگاه مشابه هستند زمانی که یک خسوف قمری وجود دارد همچنین در واقع 585/6 روز دیرتر خواهد داشت .

 

اندازه :



قطر ماه 140/2 مایل ( 476/3 کیلو متر ) است و 27% از قطر زمین می باشد ( یک بیت یک چهارم از قطر زمین ) تاثیرات جزرو مدی جاذبه ای ماه روی زمین حدوداً دو برابر قوی تر از تاثیرات جزرو مدی جاذبه ای خورشید است نسبت اندازه زمین به ماه یک چهارم کوچکتر در مقایسه با نسبت سیارات دیگر به سیستمهای ماه می باشد ( برای بیشتر سیارات در منظومه شمسی ، ماهها در مقایسه با سیارات دیگر کوچکترند و تاثیرات کمی روی سیاره دارند )



جرم و جاذبه زمین :
 


جرم ماه ( کیلو گرم22 10×35/7 ) حدود 81/1 از جرم زمین است نیروی جاذبه ای ماه حدود 17% جاذبه زمین می باشد برای مثال 100 پوند ( 45 کیلوگرم ) روی ماه وزن دارد چگالی ماه 3340 کیلو گرم تقسیم بر متر مکعب می باشد آن حدود 5/3 از گنجایش زمین است .



درجه حرارت :
         درجه حرارت در ماه بالا بودن در زمان روز حدود 130 سانتی گراد ، 265 فارنهاید و پایین بودن در زمان شب حدود
C 110 - = F 170 – نشان می دهد
 

اتمسفر :

ماه اتمسفر ندارد روی ماه آسمان همیشه تاریک دیده می شود حتی در قسمتهای روشن ( زیرا جو وجود ندارد ) همچنین از زمانی که صدا امواج به سمت هوا حرکت می کنند ماه ساکت می باشد ، می تواند صدایی به ماه منتقل نشود میر دریا معنی می شود اما ماریا روی ماه دشتها روی ماه می باشند آنها ماریا صدا زد ه می شود زیرا با وجود اختر شناسان نخستین این نواحی روی ماه دریا های بزرگ بودند ، ماه اول در میر ترسکوآلایتز بود ( دریا ترسکولیتی ) ماریا روی طرف ماه که روی زمین جمع شده است طرف دور خیلی کم از این دشتها دارد دانشمندان نمی دانند چرا آن وجود دارد .

گودالها و رایل ها :
سطح ماه توسط میلیونها گودال توسط سیارک ها ، ستاره های دنباله دار و شهاب سنگها پر شده است در روی ماه جوی وجود ندارد از بمباران پتانسیل حمایت کند ( بیشتر مواد فضا در جو ما سوخته می شوند ) همچنین هیچ فرسایشی ( باد یا باران ) و فعالیت زمین شناسی وجود ندارد تا این گودالها را بپوشاند آنها بدون تغییر تا تغییراتتصادفی دیگر جدید باقی مانده اند این گودالها در صد ها هزار کیلو متر سایز بندی شده اند اما تعدادزیادی از گودالها توسط گدازه غرق شده و تنها از بیرون آن قابل دید است پایین تپه ماریا گودالها کمتر از نواحی دیگر می باشد این بدان دلیل است که نواحی اخیراً شکل گرفته اند و زمان کمتری برای ضربه خوردن داشته اند بزرگترین گودال قمری کلاویوس با 100 مایل در قطر می باشد .

رایل یک دره عظیم و پهن و بلند در روی سطح ماه است هادلی رایل یک دره پهن و بلند در روی سطح ماه می باشد این رایل 75 مایل ( 125 کیلو متر ) طول و 1300 فوت ( 400 متر ) عمق و تقریباً 1 مایل ( 1500 متر ) عرض می باشد آن توسط گدازه محکم که در یک پله کانال در طول اساس و پایه آپنین فرانت ریخته شده شکل گرفته است ( توسط فضا پیما 15 آ پولو در 1971 ) گودال قمری آریستارچس گوال بزرگ و دایره ای شکل 25 مایلی در قطر و 2/2 مایل عمق چندین مواد بیرون زده گودال را احاطه کرده است ( مواد روی گودال پرت شده است )

ماه یا سیاره دو گانه :
زمین و ماه نسبتاً در اندازه نزدیک هم هستند ( 4:1 قطر ، 81:1 جرم ) بیشتر سیستمهای ماه و سیاره متفاوت هستند بیشتر مردم بررسی کردند که زمین و ماه سیاره جفت می باشند . ( بیشتر از سیستم ماه ، ستاره ) ماه در واقع اطراف زمین دور نمی زند آن در اطراف خورشید که با زمین هماهنگ است دور می زند ( مانند یک سیستم سیاره جفت )


آزاد سازی :

آزاد سازی یک حرکت سنگی از ماه می باشد آزاد سازی دلیلی می باشد که ما بتوانیم ماهرا از زاویهذ های مختلف در زمانهای مختلف ببینیم واین امکان وجود داشته باشد تا ما حدود 59 درصد از سطح ماه را ببینیم آزاد سازی وجود دارد که میزان ماه را نسبت به مدار سیاره و شیب خط استوا ماه را با توجه به مدار سیاره تغییر می دهد . همچنین آزاد سازی آشکاری وجود دارد که دید زمین نسبت به ماه را در زاویه های مختلف تغییر می دهد ( آزاد سازی روزانه اتفاق می افتد)

دوماه قمری :
ماههای قمری سایند یک و ستاره ای طولانی مختلف دارند ماه ستاره ای اندازه زمانی است که ماه به جایگاه متشابه در آسمان با توجه کردن به ستاره ای حدود 321/27 روز می باشد ماه سایند یک زمانی بین ماه اهله قمری متشابه می باشد ، ماه سایند یک 530/29 روز است.


اکتشاف قمری:


تعدادی هیئت ماه وجود دارد که شامل هیئتهای مدار پیما و ورودی به ماه می باشد هیئت آپولوناسا برای اولین بار بشر را به ماه فرستا آپولو مدایل قمری به ماه می باشد در سال 1969 و 20 جولای بانیل آرم استرانگ و ادوین باز آلدرین ( مایکل کولین مدار پیما بود ) در ماه فرود آمد نایل آرم استرانگ اولین کسی بود که در ماه قدم گذاشت اولین حرف او هنگام قدم نهادن روی نردبان مادیل قمری روی سطح ماه این بود که این پله اول بشر مهبش اول بسیار بزرگ برای انسان می باشدد « آلدرین منظره قمری بزرگنمایی یرانی » را شرح داده بود آپولو 17- 12 از اکتشاف قمری باقی مانده است.


آسترانانت باز روی دریای ماه از ترنکیولیتی از آپولو 11 در 1969



صخره های ماه :

فضانوردان ناسا 842 پوند ( 382 کیلوگرم ) از صخره های ماه ( در تعدادی هیت ) پیدا کرده اند اکتشاف صخره های ماه خیلی شبیه صخره های زمین می باشد بر اساس تاریخ ایزوتوپ پرتزا صخره های ماه حدود 3/4 بیلیون سال قبل پیدا شده است .

مبدأ ماه :
بیشتر دانشمندان متعقدند که ماه از مواد بیرون آمده بهد از به هم خوردنبا اشیا ء مریخ فرم گرفته است این مواد در اخل ماه ادغام شده اند و به طرف مدار زمین رفته اند این برخورد حدود 60 میلیون سال بعد از فرم گرفتن زمین اتفاق افتاده است ( حدود 3/4 بیلیون سال قبل ) مبدأ توسط تاریخ ایزوتزا صخره های معین شده است .

ماه آبی :


زمانی که دو ماه کامل قمری در یک ماه 1 سالی انفرادی روی می دهد دومین ماه کامل «ماه آبی » صدا زده می شود یک توضیح دیگری ازماه کامل آبی این است که ماه سوم ر یک فصلی از سال که چهار ماه دارد رخ می دهد ( معمولاً هر فصل تقربیاً سه ماه کامل دارد ) .

ماه تنها قمر طبیعی زمین می باشد . ماه یک خشک و سرد می باشد و سطح آن با گودال تزئین شده و سنگها و گرد وغبار در آن پخش شده است . ماه جو ندارد قسمت مشابه به ماه همیشه به زمین روی کرده است قسمت دور ماه نیز برای اولین بار توسط میومنس در 1959 مشاهده شد زمانی که سوویت لونا خودکار ماه را دور زد و از آن عکس گرفت نایل آرم استرانگ و باز آلدرین ( در هیئت آپولو 11 ناسا ) اولین افرادی بودند که روی ماه قدم نهادند البته در 20 جولای 1969 ( مایکل کولینس مادیال آپولو 11 را هدایت می کرد )



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:9 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

 

 

اطلاعات جامع در باره زحل

 

زحل ششمين سياره از خورشيد درمنظومه شمسي ما مي باشد . آن دومين سياره بزرگ است . (مشتري بزرگترين مي با شد) آن حلقه هايي زيبا ييدارد كه از تكه هاي يخ (تعدادی سنگ)ساخته شده و به اندازه يك ناخن از اندازه يك ماشين گسترش يافته اند زحل بيشتر از همه از هيدروژن و گاز هليم تشكيل يافته است زحل بدون استفاده از تلسكوپ قابل مشاهده مي باشد اما يك تلسكوپ با توان پايين براي ديدن حلقه هاي آن مورد نياز است.

 

اندازه و شكل

 

زحل حدود 74،898 مايل ( 536 ، 120 كيلو متر ) است ( در خط استوا روي ابر ) آن حدود 4/9 زمان قطر زمين مي باشد 764 زمين مي توانست داخل يك زحل گود جاي شود زحل تخت ترين سياره در منظومه شمسي مي باشد آن يك قطر استوايي 74،898 مايلي ( 536 ، 120 كيلو متري ) و يك قطر قطبي 560 / 67 مايلي ( 728 ، 108 كيلو متري ) دارد ده در صدي شكل تخت زحل شايد توسط چرخش سريع آن و تراكم گازي شكلش به وجود آمده است .

حلقه ها

 

 حلقه هاي زيباي زحل از زمين تنها توسط تلسكوپ قابل ديد مي باشند آنها اولين بار توسط گاليله در قرن هفدهم مشاهده شدند.

 حلقه هاي زحل از تكه هاي يخ ( تعدادي سنگ) ساخته شده است به اندازه ناخن از اندازه يك ماشين گسترش يافته اند بنابراين حلقه ها بسيار وسيع هستند ( تقربياً 185000 مايل = 300000كيلو متر ) آنها خيلي نازك مي باشند ( حدود 6/0 مايل =1 كيلو متر ) .

 

 جرم ، جاذبه و چگالي

جرم زحل حدود 1026*69/5 كيلوگرم است بنا براين آن 95 بار از جرم زمين مي باشد جاذبه زحل تنها 08/1 دفعه از جاذبه زمين است به اين دليل زحل يك سياره بزرگ است .

(نيروي جاذبه اي يك سياره كه بر روي يك سطح سياره به كار گرفته  مي شود متناسب با جرمش و عكس شعاع آن مي باشد ) يك شخص 100 پونديتنها روي زحل 108 پوند وزن دارد زحل تنها سياره اي در منظومه شمسي مي باشد كه چگال كمتري از آب دارا مي باشد زحل اگر يك جرمي از آب به اندازه كافي وجود داشت روي آب شناور بود .

 

                   طول يك روز و يك سال در زحل

 

هر روزي در مريخ 2، 10 ساعت در زمين در بر مي گيرد يك سال مريخ 46،29 سال زمين مي باشد آن در طي 46، 29 سال زمين ، خورشيد را يكبار دور مي زند .

 

مدار و فاصله از خورشيد

 زحل539/9 اي يو در ميانگين از خورشيد مي باشد و حدود 30/9 بار دور از خورشيد از زمين است در اپهليون ( مكاني در مدارش جايي كه زحل نسبت به خورشيد دورتر ين مي باشد ) زحل 000،000،10503 كيلو متر از خورشيد قرار دارد در پريهليون ( مكاني در مدارش جايي كه زحل نسبت به خورشيد نزديكترين مي باشد ) زحل 000،000،348، 1 كيلو متر از خورشيد قرار دارد.

 

درجه حرارت زحل

 

درجه حرارت زحل ( در بالاي ابر ) 88 لكيوين ( 185 درجه سانتي گراد و290 فارنهايت ) مي باشد.

 

ماهها

 

زحل داراي دوجين از ماه مي باشد ( 33كشف شده در آگست 2004 ) آن 18 ماه نامگذاري شده دارد شامل تيتان ( بزرگترين ) هييا ، آي اپتس ، دايون ، تيتس ، سنلادوس ، ميماس ،هي پرين ، فواپ جانوس ، اپي مدس ، پاندورا ، پرامتس هلن ، تلستو ، اطلس ، كاليپسو وپن ( كوچكترين ماه زحل نامگذاري شده است ) مي باشد در ابتدا يك دوجين ديگر هم ملاحظه شده است ( اما هنوز نامگذاري نشده است ) براي اطلاعات بيشتر در مورد ماههاي زحل ، اينجا را كيليك كنيد .

 

بازديد فضا  پيما

 

زحل توسط پيونر 11 ( در 1979 ) و توسط وياگر 1 وياگر  2  كاسيني ديده شده است .يك فضا پيما براي بخش حلقه هاي زحل نامگذاري شده است و آن در اين راه مي باشد و در سال 2004 خواهد رسيد

نام زحل و سمبل

آن براي خداي روحي نامگذاري شده است.



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:8 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

آشنایی با خورشید  

خورشید ستاره ای است که در مرکز منظومه شمسی قرار دارد کره ای بزرگ از گاز های سوزان و واکنش های هسته ای است که زمین را ازنور و گرما بهرمند می سازد .

درخشش مطلق خورشید ( درخشندگی درونی آن ) برابر با 83/4 + است نوع آن می باشد ( نوع مربوط به ستارگانی است که طیف آنها خطوط فلزی قوی را جذی می کند ) یونانی ها خورشید را هلیوس و رومی ها آن راسول می نامیدند .

 

فاصله خورشید از زمین چه قدر است ؟

خورشید ستاره ای زرد رنگ با اندازه متوسط است که فاصله آن از زمین به مقدار 93،026،724 مایل ( 000/680 /149 کیلو متر یا یک واحد نجومی ) است نزدیکترین فاصله زمین تا خورشید ( نزدین ) در حدود 2 ژانویه هر سال است در این هنگام فاصله ای برابر با 4/91 میلیون مایل ( 1/147 میلیون کیلومتر ) بین آنها وجود دارد دورترین فاصله زمین تا خورشید ( اوج ) در حدود 2 جولای هر سال است در این هنگام فاصله ای برابر با 8/94 میلیون مایل ( 6/ 152 میلیون کیلومتر ) بین آنها وجود دارد .

نمودار مدار زمین و خورشید

دمای خورشید

 

دمای مرکز خورشید بین 10 0 تا 0 5/22 میلیون فارنهایت دمای سطح آن حدود 900/9 فارنهایت ( 500/5 سانتیگراد و دمای جو خارجی خورشید ( که در حین کسوف قابل مشاهده است ) بین 5/1 تا 2 میلیون فارنهایت است در مرکز لکه های بزرگ خورشیدی مقدار گرما به 7300 فارنهایت ( 4000 سانتی گراد ) می رسد دمای خورشید به واسطه انرژی گسیل شده از آن (نور و گرما ) تعیین می شود .   

ترکیب خورشید

خورشید درحدود 10×2 کیلو گرم گاز تشکیل شده است 75% از این گاز ها هیدروژن و 25% از آن هلیوم است حدود 1/0 % نیز فلزات ناشی از همچوشی هسته ای هیدروژن هستند این نسبت با گذر زمان که اتمهای کوچک تر با ادامه واکنش های هسته ای تبدیل به اتمهای بزرگتر می شوند تغییر می کند از آنجا که حدود 5/4 میلیارد سال از عمر خورشید می گذرد ، این ستاره حدود نیمی از منابع هیدروژن خود را سوزانده است خورشید متعلق به نسل دوم یا سوم ستاره ها است ستاره های نسل دوم تنها هیدروژن نمی سوزانند بلکه عناصر سنگین تر از هلیوم و فلزات را نیز به عنوان سوخت در اختیار دارند این نوع ستاره ها به واسطه انفجار بزرگ ( آوارهای ناشی از انفجار گروه دوم ستارگان ) به وجود آمدند نام عنصر هلیوم از خورشید ( در یونان هلیوس ) گرفته شد علت این انتخاب این بود که این عنصر اولین بار روی خورشید شناسایی شد گاز هلیوم برروی خورشید فراوان اما برروی زمین اندک است عنصر هلیوم توسط جولیوس جانسون در هنگام کسوف مطلق سال 1868 کشف شد او در آن زمان توانست خط جدیدی را در طیف جذاب خورشید شناسایی کند نورمن لوکیر نام هلیوم را پیشنهاد داد ترکیب خورشید با بهره گیری از طیف نمایی که در آن نور مرئی خورشید ( طیف خورشید ) مورد مطالعه قرار می گیر ، بررسی می شود .

 تولید انرژی هسته ای

همچوشی هسته ای در مرکز خورشید باعث تولید مقادیر عظیم انرژی از طریق فرآیند تبدیل هسته های هیدروژن به هلیوم می شود ( همچوشی هسته ای ) هر چند انرژی هسته ای خروجی خورشید کاملاً منسجم نیست ، در هر ثانیه خورشید حدود 000/000/00 6 میلیون تن هسته هیدروژن را به هلیوم تبدیل می کند این واکنش های همچوشی بخشی از جرم اتمها را ( حدود 4 میلیون تن ) به انرژِ تبدیل کرده و مقدارعظیمی از آن را به صورت گرما و نور در منظومه شمسی آزاد می کند در حین این واکنشهای همچوشی ، خورشید در هر ثانیه 4 میلیون تن از جرم اتم ها را از دست می دهد سوخت خورشید حدوداً 5 میلیارد سال دیگر به پایان می رسد هنگامی که این اتفاق رخ دهد خورشید منفجر شده و به صورت یک سحاب ابر سیاره ای در می آید سحاب سیاره ای پوسته بزرگی از گاز است که سیاره های منظومه شمسی را نابود خواهد کرد .

عمر خورشید

خورشید 5/4 میلیارد سال پیش ، هنگامی که منظومه شمسی با ابری از جنس گاز و گرد و غبار آمیخته شد به وجود آمد.



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:5 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

انرژی تاریک

 مقدمه

حدود 200 میلیارد کهکشان که هر کدام دارای تقریبا 200 میلیارد ستاره است بوسیله تلسکوپها قابل تشخیص است. اما این تعداد فقط 4 درصد از محل گیتی را تشکیل می‌دهد. حدود 73 درصد از جهان از ماده دیگری ساخته شده است که «انرژی تاریک» (dark matter) نامیده می‌شود. هیچ کس نمی‌داند که ماهیت این ماده ناشناخته چیست، اما مقدار این نوع ماده از تمام اتمهای موجود در تمام ستارگان موجود در کل کهکشانهای قابل شناسایی گستره فضا بسیار بیشتر است.

به نظر می‌رسد این نیروی عجیب ، اجزای جهان را با سرعت فزاینده‌ای از یکدیگر دور می‌کند، در حالی که نیروی گرانش با این نیرو مقابله کرده و از سرعت این گسترش می‌کاهد. این اکتشافها بوسیله رصدخانه مداری که کاوشگر ناهمسانگرد ریز موج ویلکینسون (WMAP) نامیده می‌شود، انجام شده است. این کاوشگر افت و خیزهای ناچیز موجود در پرتوهای ریز موج پس زمینه کیهانی را اندازه می‌گیرد که در اثر پژواکهای میرای انفجار بزرگ بوجود آمده است ... .

 انبساط جهان

این یافته‌ها به مشاجرات فراوانی که در مورد جهان ، عمر جهان ، سرعت انبساط آن و ترکیب آن جریان داشت پایان داد. با استفاده از نتایج دو تحقیق ذکر شده ، اخترشناسان امروز بر این باورند که سن جهان 13.7 میلیارد سال با تقریب چند صد هزار سال است. بر اساس اطلاعات موجود ، جهان با سرعت شگفت آور 71 کیلومتر در ثانیه در مگا پارسک در حال انبساط است. (پارسک یک واحد اخترشناسی است و تقریبا برابر 3.26 میلیون سال نوری است).

به نظر می‌رسد که چیزی در فضا نهفته است و همانند نوعی نیروی ضد گرانشی عمل می‌کند.‌ این نیرو باعث می‌شود که بجای آنکه جهان متراکم شود و اجزای آن به یکدیگر نزدیک شود، انبساط می‌یابد. از حدود بیست سال پیش حدس می‌زنند که در جهان ماده تاریک وجود دارد، چرا که در آن زمان دریافتند که جهان به گونه‌ای عمل می‌کند که انگار بسیار سنگینتر از چیزی است که واقعا به نظر می‌رسد.

دانشمندان برای توجیه پدیده مشاهده شده همه احتمالات ممکن را در نظر گرفتند از جمله وجود سیاهچاله‌ها ، کوتوله‌های قهوه‌ای و ذرات غیرقابل شناسایی که از نظر ماهیت با انواع معمولی اتمها تفاوت دارند. اما هیچ کدام از آنها نتوانست جرم بسیار زیاد مشاهده شده را توجیه کند.

 آغاز داستان انرژی تاریک

داستان انرژی تاریک از سال 1998 آغاز شد. در آن زمان دانشمندان دریافتند که بسیاری از کهکشانهای دور دست با سرعتی بسیار بیشتر از آنچه که محاسبات موجود پیش بینی کرده‌اند، از یکدیگر دور می‌شوند. تحقیقاتی که روی انواع ویژه‌ای از ابر نواخترها (Supernova) انجام شد، بیانگر آن بود که محاسبات انجام شده اشتباهی نداشت، به عبارت دیگر محاسبات دقیقا نشان دهنده آن بود که سرعت انبساط جهان لحظه به لحظه در حال افزایش است و از سرعت این انبساط کاسته نمی‌شود.

به نظر می‌رسد کشف بعضی از انواع نیروهای غیرمنتظره غیرقابل شناسایی که باعث می‌شوند ساختار فضا بطور مرتب از یکدیگر فاصله گرفته و از هم دور شوند، موءید مشاهدات هالدین (
JBS Haldane) دانشمند انگلیسی است که سالها پیش صورت گرفته است. وی می‌گوید: «جهان عجیبتر از چیزی است که فکر می‌کنیم، جهان حتی عجیبتر از چیزی است که بتوان فکرش را کرد.»

یک بار دیگر پرسشهای اساسی بسیاری در مورد ماهیت جهان مطرح شده است: ماهیت فضا ، زمان ، انرژی و ماده چیست؟ اکنون یک بار دیگر زمان آن فرا رسیده است که نظریه پردازان تفسیری بر این مشاهدات ارائه دهند و در مرحله بعد آزمایشاتی را طراحی کنند که موید نظریه‌های آنان باشد.

بنابراین دانشمندان یکبار دیگر توجه خود را معطوف همان پدیده‌ای کرده‌اند که برای اولین بار شاهدی بر انفجار بزرگ (
Big Bang) محسوب می‌شد، یعنی تابش پس زمینه ریز موج کیهانی. این تابشها اولین پرتوهای پس از تولد جهان محسوب می‌شوند. دانشمندان در صددند با انجام آزمایشهای متعددی در چند رشته مختلف از جمله آزمایشهای صورت گرفته در جنوبگان و استفاده از بالونهای در ارتفاعهای بسیار بالا تصویر دقیقتری از کیهان بدست آورند. به نظر می رسد جهان باید شامل چیز دیگری به غیر از این اتمهای معمولی باشد و به همین نام ماده تاریک برای آنان انتخاب شد. ماده تاریک بطور یکنواخت در تمام جهان پراکنده شده و در فضاهای خالی مخفی شده است. ماهیت ماده تاریک هنوز بصورت یک راز است.



 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
  • ردیاب خودرو