درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

Alternative content


خبرنامه وبلاگ:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید


ابزار وبلاگنویسان اس ام اس جدید ابزار وبلاگنویسی

بازی آنلاین



مشاهده جدول کامل ليگ برتر ايران

آمار سایت

تعبیر خواب آنلاین


فال حافظ


فال امروز


فال انبیاء

فال انبیاء


استخاره آنلاین با قرآن کریم

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت




Pichak go Up

.

تماس با ما
جدید ترین ها

همه ما همیشه برای ظهور حضرت صاحب الامر دعا می کنیم.

 

از طرف دیگر می دانیم که علت غیبت آن امام بزرگوار، چیزی جز عدم وجود شرایط لازم در ما نیست.

خیلی از امامان بودند که وقتی سال می شد از آنها که چرا قیام نمی کنید، می فرمودند یاور نداریم.
چه تعداد یار مد نظر آنها بود؟
یکی از ائمه معصومین (ع)، در پاسخ به چنین پرسشی، به یک گله گوسفند اشاره می کنند و می فرمایند: اگر این قدر یاور داشتم، قیام می کردم.شخص سئوال کننده می گوید: رفتم و تعداد گوسفندان گله را شمردم،به خدا قسم، فقط 17 گوسفند بود.

آیا ما واقعاً برای ظهور آماده ایم؟
نکند شرایط ما شرایط زمان امام حسن (ع) باشد یا دعاهای ما مثل نامه های مردم کوفه به امام حسین (ع) باشد ...

یکی از شیعیان خدمت یکی از ائمه علیهم السلام رسید و عرض کرد: اینقدر تعداد شیعیان و محبین شما زیاد است چرا قیام نمی کنید؟
امام (ع) به تنوری که در آن اتاق روشن بود اشاره کردند و به آن فرد فرمودند: برو و در تنور بنشین.
آن فرد عرض کرد: اگر حرفی زدم که باعث ناراحتی شد، مرا عفو کنید.
امام فرمودند: تو را عفو کردم.
در این هنگام غلام آن حضرت وارد اتاق شدند. امام به غلام خود فرمودند: برو در تنور بنشین.
غلام بدون کلمه ای حرف در مقابل چشمان میهمان امام، رفت و در تنور آتش نشست.
امام با میهمان خود وارد صحبت شدند و مدتی طولانی از هر دری سخن گفتند.
بعد، امام به میهمانشان فرمودند: برو و در تنور نگاه کن.
آن شیعه بلند شد و رفت در تنور نگاه کرد و دید غلام امام، صحیح و سالم در وسط آتش چهار زانو نشسته است.
غلام بیرون آمد و به آنها سلام کرد.
امام خطاب به میهمانش فرمود: چند نفر شیعه مثل این غلام داریم؟
آن فرد عرض کرد: هیچ. 

مسأله این است که ما شیعه نیستیم. ما فقط « محب ائمه اطهار » هستیم. شیعه، به امثال سلمان فارسی و ابوذر و عمار و مالک اشتر می گویند، نه به ما.

همین الان نائب امام در بین ماست. آمادگی ما برای اجرای فرامین ایشان چقدر است؟
نکند مثل مردم اطراف حضرت مسلم ابن عقیل باشیم. « مسلم ابن عقیل » امام زمان (عج) اکنون در بین ماست.
آیا پیگیر فرمایشات ایشان هستیم؟ آیا خود را « در عمل » سرباز جان بر کف معظم له دانسته ایم؟
اگر چنین بود، اگر ایشان به تعداد یک پنجم مجموع نمازگران صفوف جماعت و جمعه در سراسر کشور، یار واقعی داشتند، وضع کشور ما اکنون اینگونه نبود.

این (یاری امام) حیاتی ترین مسأله در زندگی هر فرد است.
باید این مسأله را بررسی کنیم و اگر آماده نبودیم، دنبال ساختن خودمان برویم.
این یعنی دعای عملی. وگرنه دعای لفظی فایده زیادی ندارد.

لذا باید « مولفه » های آمادگی را بررسی کنیم و برای ایجاد یا تقویت و حفظ آنها برنامه ریزی کنیم. باید علمی کار کرد. اینجا هم به « مدیریت علمی » نیاز داریم.

مثالی را بنده می زنم، دوستان بقیه مصادیق را بفرمایند:
برای یاری یوسف زهرا (عج) ، در آن واقعه بزرگ تاریخی، حتماً لازم است ما از نظر جسمی آماده باشیم. فرد ضعیف نمی تواند یار خوبی در میدان جنگ باشد.
پس یکی از مولفه های آمادگی برای ظهور، ورزش کردن و حفظ آمادگی جسمانی است.

یکی بیاید شیعه بودن را به ما یاد بدهد.
برای هر چیزی کلاس می گذاریم (آموزش اینترنت، فوتوشاپ،...)، چرا برای این امر مهم کلاس نمی گذاریم؟ این مسأله در فرهنگ عمومی ما چه جایگاهی دارد؟ فقط در مناسبتها؟ آنهم فقط چند ساعت؟
نکند بمیریم در حالیکه هنوز شیعه نشده باشیم.

اللهّم ارنا فی آل محمّد علیه السّلام ما یأملون و فی اعدائهم ما یحذرون
اللهّم اجعلنا ممّن تنتصر به لدینک و تعزّ به نصر ولیّک و لا تستبدل بنا غیرنا


زندگينامه حضرت مهدي(ع)

 


ولادت 
ولادت حضرت مهدي صاحب الزمان ( ع ) در شب جمعه ، نيمه شعبان سال 255يا 256هجري بود پس از اينكه دو قرن و اندي از هجرت پيامبر ( ص ) گذشت ، و امامت به امام دهم حضرت هادي ( ع ) و امام يازدهم حضرت عسكري ( ع ) رسيد ، كم كم در بين فرمانروايان و دستگاه حكومت جبار ، نگراني هايي پديد آمد . علت آن اخبار و احاديثي بود كه در آنها نقل شده بود : از امام حسن عسكري ( ع ) فرزندي  تولد خواهد يافت كه تخت و كاخ جباران و ستمگران را واژگون خواهد كرد و عدل و داد را جانشين ظلم و ستم ستمگران خواهد نمود . در احاديثي كه بخصوص از پيغمبر ( ص ) رسيده بود ، اين مطلب زياد گفته شده و به گوش زمامداران رسيده بود   در اين زمان يعني هنگام تولد حضرت مهدي ( ع ) ، معتصم عباسي  ، هشتمين خليفه عباسي   ، كه حكومتش از سال 218هجري آغاز شد ، سامرا ، شهر نوساخته را مركز حكومت عباسي   قرار داد اين انديشه - كه ظهور مصلحي پايه هاي حكومت ستمكاران را متزلزل مي نمايد و بايد از تولد نوزادان جلوگيري كرد ، و حتي مادران بيگناه را كشت ، و يا قابله هايي را پنهاني به خانه ها فرستاد تا از زنان باردار خبر دهند - در تاريخ نظايري دارد . در زمان حضرت ابراهيم ( ع ) نمرود چنين كرد . در زمان حضرت موسي ( ع ) فرعون نيز به همين روش عمل نمود . ولي خدا نخواست . همواره ستمگران مي خواهند مشعل حق را خاموش كنند ، غافل از آنكه ، خداوند نور خود را تمام و كامل مي كند ، اگر چه كافران و ستمگران نخواهند در مورد نوزاد مبارك قدم حضرت امام حسن عسكري ( ع ) نيز داستان تاريخ به گونه اي   شگفت انگيز و معجزه آسا تكرار شد   امام دهم بيست سال - در شهر سامرا - تحت نظر و مراقبت بود ، و سپس امام يازدهم ( ع ) نيز در آنجا زير نظر و نگهباني حكومت به سر مي برد به هنگامي كه ولادت ، اين اختر تابناك ، حضرت مهدي ( ع ) ، نزديك گشت ، و خطر او در نظر جباران قوت گرفت ، در صدد بر آمدند تا از پديد آمدن اين نوزاد جلوگيري كنند ، و اگر پديد آمد و بدين جهان پاي  نهاد ، او را از ميان بردارند   بدين علت بود كه چگونگي احوال مهدي   ، دوران حمل و سپس تولد او ، همه و همه ، از مردم نهان داشته مي شد ، جز چند تن معدود از نزديكان ، يا شاگردان و اصحاب خاص امام حسن عسكري ( ع ) كسي او را نمي ديد . آنان نيز مهدي  را گاه بگاه مي ديدند ، نه هميشه و به صورت عادي.

شيعيان خاص ، مهدي ( ع ) را مشاهده كردند 
در مدت 5 يا 4 سال آغاز عمر حضرت مهدي  كه پدر بزرگوارش حيات داشت ، شيعيان خاص به حضور حضرت مهدي ( ع) مي رسيدند   از جمله چهل تن به محضر امام يازدهم رسيدند و از امام خواستند تا حجت و امام بعد از خود را به آنها بنماياند تا او را بشناسند ، و امام چنان كرد   آنان پسري را ديدند كه بيرون آمد ، همچون پاره ماه ، شبيه به پدر خويش . امام عسكري فرمود : " پس از من ، اين پسر امام شماست ، و خليفه من است در ميان شما ، امراو را اطاعت كنيد ، از گرد رهبري او پراكنده نگرديد ، كه هلاك مي شويد و دينتان تباه مي گردد . اين را هم بدانيد كه شما او را پس از امروز نخواهيد ديد ، تا اينكه زماني دراز بگذرد . بنابراين از نايب او ، عثمان بن سعيد ، اطاعت كنيد " . و بدين گونه ، امام يازدهم ، ضمن تصريح به واقع شدن غيبت كبري ، امام مهدي را به جماعت شيعيان معرفي فرمود ، و استمرار سلسله ولايت را اعلام داشت .يكي  از متفكران و فيلسوفان قرن سوم هجري كه به حضور امام رسيده است ، ابو سهل نوبختي مي باشد باري ، حضرت مهدي ( ع ) پنهان مي زيست تا پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسكري   در روز هشتم ماه ربيع الاول سال 260هجري ديده از جهان فرو بست . در اين روز بنا به سنت اسلامي ، مي بايست حضرت مهدي بر پيكر مقدس پدر بزرگوار خود نماز گزارد ، تا خلفاي ستمگر عباسي جريان امامت را نتوانند تمام شده اعلام كنند ، و يا بد خواهان آن را از مسير اصلي منحرف كنند ، و وراثت معنوي  و رسالت اسلامي و ولايت ديني را به دست ديگران سپارند . بدين سان ، مردم ديدند كودكي همچون خورشيد تابان با شكوه هر چه تمامتر از سراي امام بيرون آمد ، و جعفر كذاب عموي خود را كه آماده نماز گزاردن بر پيكر امام بود به كناري زد ، و بر بدن مطهر پدر نماز گزارد


ضرورت غيبت آخرين امام 
 بيرون آمدن حضرت مهدي ( ع ) و نماز گزاران آن حضرت همه جا منتشر شد كارگزاران و ماموران معتمد عباسي به خانه امام حسن عسكري (ع ) هجوم بردند، اما هر چه بيشتر جستند كمتر يافتند ، و در چنين شرايطي بود كه براي بقاي   حجت حق تعالي ، امر غيبت امام دوازدهم پيش آمد و جز اين راهي براي حفظ جان آن " خليفه خدا درزمين " نبود ، زيرا ظاهر بودن حجت حق و حضورش در بين مردم همان بود و قتلش همان . پس مشيت و حكمت الهي  بر اين تعلق گرفت كه حضرتش را از نظرها پنهان نگهدارد ، تا دست دشمنان از وي  كوتاه گردد ، و واسطه فيوضات رباني ، بر اهل زمين سالم ماند . بدين صورت حجت خدا ، هر چند آشكار نيست ، اما انوار هدايتش از پس پرده غيبت راهنماي مواليان و دوستانش مي باشد . ضمنا اين كيفر كردار امت اسلامي است كه نه تنها از مسير ولايت و اطاعت امير المؤمنين علي   ( ع ) و فرزندان معصومش روي بر تافت ، بلكه به آزار و قتل آنان نيز اقدام كرد ، و لزوم نهان زيستي آخرين امام را براي حفظ جانش سبب شد در اين باب سخن بسيار است و مجال تنگ ، اما براي   اينكه خوانندگان به اهميت وجود امام غايب در جهان بيني تشيع پي برند ، به نقل قول پروفسور هانري كربن - مستشرق فرانسوي - در ملاقاتي كه با علامه طباطبائي داشته ، مي پردازيم :" به عقيده من مذهب تشيع تنها مذهبي است كه رابطه هدايت الهيه را ميان خدا و خلق ، براي هميشه ، نگهداشته و بطور استمرار و پيوستگي  ولايت را زنده و پابر جا مي دارد ... تنها مذهب تشيع است كه نبوت را با حضرت محمد - صلي الله عليه و آله و سلم - ختم شده مي داند ، ولي ولايت راكه همان رابطه هدايت و تكميل مي باشد ، بعد از آن حضرت و براي هميشه زنده مي داند . رابطه اي  كه از اتصال عالم انساني به عالم الوهي كشف نمايد ، بواسطه دعوتهاي ديني قبل از موسي و دعوت ديني موسي و عيسي و محمد - صلوات الله عليهم - و بعد از حضرت محمد ، بواسطه ولايت جانشينان وي ( به عقيده شيعه )زندهبوده وهست وخواهدبود،اوحقيقتي است زنده كه هرگز نظ ر علمي نمي تواند او ر ا از خرافات شمرده از ليست حقايق حذف نمايد آري تنها مذهب تشيع است كه به زندگي اين حقيقت ، لباس دوام و استمرار پوشانيده و معتقد است كه اين حقيقت ميان عالم انساني و الوهي  ، براي هميشه ، باقي و پا برجاست " يعني  با اعتقاد به امام حي غايب


صورت و سيرت مهدي ع 
چهره و شمايل حضرت مهدي ( ع ) را راويان حديث شيعي و سني چنين نوشته اند چهره اش گندمگون ، ابرواني هلالي و كشيده ، چشمانش سياه و درشت و جذاب ، شانه اش پهن ، دندانهايش براق و گشاد ، بيني اش كشيده و زيبا، پيشاني اش بلند و تابنده . استخوان بندي اش استوار و صخره سان ، دستان و انگشتهايش درشت .گونه هايش كم گوشت و اندكي متمايل به زردي  - كه از بيداري شب عارض شده -بر گونه راستش خالي مشكين . عضلاتش پيچيده و محكم ، موي سرش بر لاله گوش ريخته ، اندامش متناسب و زيبا ، هياتش خوش منظر و رباينده ، رخساره اش در هاله اي از شرم بزرگوارانه و شكوهمند غرق . قيافه اش از حشمت و شكوه رهبري سرشار .نگاهش دگرگون كننده ، خروشش درياسان ، و فريادش همه گير " .حضرت مهدي صاحب علم و حكمت بسيار است و دارنده ذخاير پيامبران است . وي   نهمين امام است از نسل امام حسين ( ع ) اكنون از نظرها غايب است . ولي مطلق و خاتم اولياء و وصي اوصياء و قائد جهاني و انقلابي  اكبر است . چون ظاهر شود ، به كعبه تكيه كند ، و پرچم پيامبر ( ص ) را در دست گيرد و دين خدا را زنده و احكام خدا را در سراسر گيتي جاري كند . و جهان را پر از عدل و داد و مهرباني كند .حضرت مهدي ( ع ) در برابر خداوند و جلال خداوند فروتن است . خدا و عظمت خدا در وجود او متجلي است و همه هستي او را فراگرفته است . مهدي ( ع ) عادل است و خجسته و پاكيزه . ذره اي از حق را فرو نگذارد . خداوند دين اسلام را به دست او عزيز گرداند . در حكومت او ، به احدي ناراحتي نرسد مگر آنجا كه حد خدايي جاري گردد .مهدي ( ع ) حق هر حقداري را بگيرد و به او بدهد . حتي  اگر حق كسي زير دندان ديگري   باشد ، از زير دندان انسان بسيار متجاوز و غاصب بيرون كشد و به صاحب حق باز گرداند . به هنگام حكومت مهدي ( ع ) حكومت جباران و مستكبران ، و نفوذ سياسي   منافقان و خائنان ، نابود گردد . شهر مكه - قبله مسلمين - مركز حكومت انقلابي مهدي   شود . نخستين افراد قيام او ، در آن شهر گرد آيند و در آنجا به او بپيوندند ...برخي به او بگروند ، با ديگران جنگ كند ، و هيچ صاحب قدرتي و صاحب مرامي   ، باقي   نماند و ديگر هيچ سياستي و حكومتي ، جز حكومت حقه و سياست عادله قرآني   ، در جهان جريان نيابد . آري ، چون مهدي ( ع ) قيام كند زميني  نماند ، مگر آنكه در آنجا گلبانگ محمدي : اشهد ان لا اله الا الله ، و اشهد ان محمدا رسول الله ، بلند گردد .در زمان حكومت مهدي ( ع ) به همه مردم ، حكمت و علم بياموزند ، تا آنجا كه زنان در خانه ها با كتاب خدا و سنت پيامبر ( ص ) قضاوت كنند . در آن روزگار ، قدرت عقلي توده ها تمركز يابد . مهدي ( ع ) با تاييد الهي   ، خردهاي مردمان را به كمال رساند و فرزانگي  در همگان پديد آورد ... .مهدي ( ع ) فرياد رسي است كه خداوند او را بفرستد تا به فرياد مردم عالم برسد .در روزگار او همگان به رفاه و آسايش و وفور نعمتي  بيمانند دست يابند . حتي   چهارپايان فراوان گردند و با ديگر جانوران ، خوش و آسوده باشند . زمين گياهان بسيار روياند آب نهرها فراوان شود ، گنجها و دفينه هاي  زمين و ديگر معادن استخراج گردد . در زمان مهدي ( ع ) آتش فتنه ها و آشوبها بيفسرد ، رسم ستم و شبيخون و غارتگري برافتد و جنگها از ميان برود .در جهان جاي ويراني نماند ، مگر آنكه مهدي ( ع ) آنجا را آباد سازد .در قضاوتها و احكام مهدي ( ع ) و در حكومت وي ، سر سوزني  ظلم و بيداد بر كسي نرود و رنجي بر دلي ننشيند .مهدي ، عدالت را ، همچنان كه سرما و گرما وارد خانه ها شود ، وارد خانه هاي مردمان كند و دادگري او همه جا را بگيرد .


شمشير حضرت مهدي ع

شمشير مهدي ، سيف الله و سيف الله المنتقم است . شمشيري است خدائي   ،شمشيري است انتقام گيرنده از ستمگران و مستكبران . شمشير مهدي شمشير انتقام از همه جانيان در طول تاريخ است . درندگان متمدن آدمكش را مي كشد ، اما بر سر ضعيفان و مستضعفان رحمت مي بارد و آنها را مي نوازد . 
روزگار موعظه و نصيحت در زمان او ديگر نيست . پيامبران و امامان و اولياء حق آمدند و آنچه لازمه پند دادن بود بجاي آوردند . بسياري  از مردم نشنيدند و راه باطل خود را رفتند و حتي اولياء حق را زهر خوراندند و كشتند . اما در زمان حضرت مهدي   بايد از آنها انتقام گرفته شود . مهدي ع   آن قدر از ستمگران را بكشد كه بعضي گويند : اين مرد از آل محمد ص نيست . اما او از آل محمد ( ص ) است يعني از آل حق ، آل عدالت ، آل عصمت و آل انسانيت است . از روايات شگفت انگيزي كه در مورد حضرت مهدي ع   آمده است ، خبري است كه از حضرت امام محمد باقر ع نقل شده و مربوط است به 1290 سال قبل . در اين روايت 
حضرت باقر   ع   مي گويند : " مهدي ، بر مركبهاي پر صدايي ، كه آتش و نور در آنها تعبيه شده است ، سوار مي شود و به آسمانها ، همه آسمانها سفر مي كند " . و نيز در روايت امام محمد باقر   ع   گفته شده است كه بيشتر آسمانها ، آباد و محل سكونت است . البته اين آسمان شناسي اسلامي ، كه از مكتب ائمه طاهرين   ع استفاده مي شود ، ربطي به آسمان شناسي يوناني و هيئت بطلميوسي ندارد ... و هر چه در آسمان شناسي يوناني ، محدود بودن فلك ها و آسمانها و ستارگان مطرح است ، در آسمان شناسي اسلامي ، سخن از وسعت و ابعاد بزرگ است و ستارگان بيشمار و قمرها و منظومه هاي فراوان . و گفتن چنين مطالبي از طرف پيامبر اكرم   ص و امام باقر ع جز از راه ارتباط با عالم غيب و علم خدائي امكان نداشته است


غيبت كوتاه مدت يا غيبت صغري 
مدت غيبت صغري بيش از هفتاد سال بطول نينجاميد   از سال 260ه. تا سال 329ه كه در اين مدت نايبان خاص ، به محضر حضرت مهدي ( ع ) مي رسيدند ، و پاسخ نامه ها سؤالات را به مردم مي رساندند . نايبان خاص كه افتخار رسيدن به محضر امام ع را داشته اند ، چهار تن مي باشند كه به " نواب خاص " يا " نايبان ويژه " معروفند . نخستين نايب خاص مهدي ( ع ) عثمان بن سعيد اسدي است . كه ظاهرا بعد از سال 260 هجري وفات كرد ، و در بغداد به خاك سپرده شد . عثمان بن سعيد از ياران و شاگردان مورد اعتماد امام دهم و امام يازدهم بود و خود در زير سايه امامت پرورش يافته بود . محمد بن عثمان : دومين سفير و نايب امام ع   محمد بن عثمان بن سعيد فرزند عثمان بن سعيد است كه در سال 305هجري وفات كرد و در بغداد بخاك سپرده شد .نيابت و سفارت محمد بن سعيد نزديك چهل سال بطول انجاميد . حسين بن روح نوبختي : سومين سفير ، حسين بن روح نوبختي بود كه در سال 326هجري فوت كرد . علي بن محمد سمري : چهارمين سفير و نايب امام حجه بن الحسن ( ع ) است كه در سال 329هجري قمري در گذشت و در بغداد دفن شد . مدفن وي نزديك آرامگاه عالم و محدثبزرگ ثقه الاسلام محمد بن يعقوب كليني است .همين بزرگان و عالمان و روحانيون برجسته و پرهيزگار و زاهد و آگاه در دوره غيبت صغري واسطه ارتباط مردم با امام غايب و حل مشكلات آنها بوسيله حضرت مهدي  ع بودند .


غيبت دراز مدت يا غيبت كبري و نيابت عامه 
اين دوره بعد از زمان غيبت صغري آغاز شد ، و تاكنون ادامه دارد .اين مدت دوران امتحان و سنجش ايمان و عمل مردم است . در زمان نيابت عامه ، امام ( ع ) ضابطه و قاعده اي  به دست داده است تا در هر عصر ، فرد شاخصي كه آن ضابطه و قاعده ، در همه ابعاد بر او صدق كند ، نايب عام امام ع باشد و به نيابت از سوي امام ، ولي  جامعه باشد در امر دين و دنيا . بنابراين ، در هيچ دوره اي پيوند امام ( ع ) با مردم گسيخته نشده و نبوده است . اكنون نيز ، كه دوران نيابت عامه است ، عالم بزرگي  كه داراي همه شرايط فقيه و داناي دين بوده است و نيز شرايط رهبري را دارد ، در راس جامعه قرار مي گيرد و مردم به او مراجعه مي كنند و او صاحب " ولايت شرعيه " است به نيابت از حضرت مهدي ( ع ) . بنابراين ، اگر نايب امام ( ع ) در اين دوره ، حكومتي را درست و صالح نداند آن حكومت طاغوتي است ، زيرا رابطه اي با خدا و دين خدا و امامت و نظارت شرعي اسلامي ندارد . بنابر راهنمايي امام زمان   عجل الله فرجه   براي حفظ انتقال موجوديت تشيع و دين خدا ، بايد هميشه عالم و فقيهي در راس جامعه شيعه قرار گيرد كه شايسته و اهل باشد ، و چون كسي  - با اعلميت و اولويت - در راس جامعه ديني و اسلامي قرار گرفت بايد مجتهدان و علماي  ديگر مقام او را پاس دارند ، و براي نگهداري وحدت اسلامي و تمركز قدرت ديني  او را كمك رسانند ، تا قدرتهاي   فاسد نتوانند آن را متلاشي و متزلزل كنند . گر چه دوري ما از پناهگاه مظلومان و محرومان و مشتاقان - حضرت مهدي ( ع ) - بسيار درد آور است ، ولي بهر حال - در اين دوره آزمايش - اعتقاد ما اينست كه حضرت مهدي ( ع ) به قدرت خدا و حفظ او ، زنده است و نهان از مردم جهان زندگي مي كند ، روزي  كه " اقتضاي تام " حاصل شود ، ظاهر خواهد شد ، و ضمن انقلابي پر شور و حركتي   خونين و پردامنه ، بشريت مظلوم را از چنگ ظالمان نجات خواهد داد ، و رسم توحيد و آيين اسلامي  را عزت دوباره خواهد بخشيد .


اعتقاد به مهدويت در دوره هاي گذشته 
اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجي در دينهاي ديگر مانند : يهودي ، زردشتي ، مسيحي و مدعيان نبوت عموما ، و دين مقدس اسلام ، خصوصا ، به عنوان يك اصل مسلم مورد قبول همه بوده است .


اعتقاد به حضرت مهدي  ( ع ) منحصر به شيعه نيست 
عقيده به ظهور حضرت مهدي ( ع ) فقط مربوط به شيعيان و عالم تشيع نيست ،بلكه بسياري از مذاهب اهل سنت( مالكي ، حنفي  ، شافعي و حنبلي و ... ) به اين اصل اعتقاد دارند و دانشمندان آنها ، اين موضوع را در كتابهاي فراوان خود آورده اند و احاديث پيغمبر ( ص ) را درباره مهدي ( ع ) از حديثهاي متواتر و صحيح مي دانند.

 

دعاى عَظُمَ الْبَلاَءُ 
اين دعاء حضرت صاحب الا مرعليه السلام است كه تعليم فرمود آنرا به شخصى كه محبوس بود پس خلاص شد

اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَف اَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِط اَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّج اَّءُ

خدايا بلاء عظيم گشته و درون آشكار شد و پرده از كارها برداشته شد و اميد قطع شد

وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ

و زمين تنگ شد و از ريزش رحمت آسمان جلوگيرى شد و تويى ياور و شكوه بسوى تو است

الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى

و اعتماد و تكيه ما چه در سختى و چه در آسانى بر تو است خدايا درود فرست بر

مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ

محمد و آل محمد آن زمامدارانى كه پيرويشان را بر ما واجب كردى و بدين سبب مقام

وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ

و منزلتشان را به ما شناساندى به حق ايشان به ما گشايشى ده فورى و نزديك مانند

الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى

چشم بر هم زدن يا نزديكتر اى محمد اى على اى على اى محمد مرا كفايت كنيد

فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ

كه شماييد كفايت كننده ام و مرا يارى كنيد كه شماييد ياور من اى سرور ما اى صاحب

الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ

الزمان فرياد، فرياد، فرياد، درياب مرا درياب مرا درياب مرا همين ساعت

السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ

همين ساعت هم اكنون زود زود زود اى خدا اى مهربانترين مهربانان به حق

مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرينَ

محمد و آل پاكيزه اش

 

دعاى امام زمان عجَّ اللّه تعالى فرجه 
كفعمى در مصباح فرموده اين دعاء حضرت مهدى صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِ است

  اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفيقَ الطّاعَةِ وَبُعْدَ الْمَعْصِيَةِ

خدايا روزى ما كن توفيق اطاعت و دورى از گناه

وَصِدْقَ النِّيَّةِ وَعِرْفانَ الْحُرْمَةِ وَاَكْرِمْنا بِالْهُدى وَالاِْسْتِقامَةِ وَسَدِّدْ

و صدق و صفاى در نيت و شناختن آنچه حرمتش لازم است و گرامى دار ما را بوسيله هدايت شدن و استقامت و استوار كن

اَلْسِنَتَنا بِالصَّوابِ وَالْحِكْمَةِ وَامْلاَْ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَالْمَعْرِفَةِ وَطَهِّرْ

زبانهاى ما را به درستگويى و حكمت و لبريز كن دلهاى ما را از دانش و معرفت و پاك كن

بُطُونَنا مِنَ الْحَرامِ وَالشُّبْهَةِ وَاكْفُفْ اَيْدِيَنا عَنِ الظُّلْمِ وَالسَّرِقَةِ

اندرون ما را از غذاهاى حرام و شبهه ناك و بازدار دستهاى ما را از ستم و دزدى

وَاغْضُضْ اَبْصارَنا عَنِ الْفُجُورِ وَالْخِيانَةِ وَاسْدُدْ اَسْماعَنا عَنِ اللَّغْوِ

و بپوشان چشمان ما را از هرزگى و خيانت و ببند گوشهاى ما را از شنيدن سخنان بيهوده

وَالْغيبَةِ وَتَفَضَّلْ عَلى عُلَماَّئِنا بِالزُّهْدِ وَالنَّصيحَةِ وَعَلَى الْمُتَعَلِّمينَ

و غيبت و تفضل فرما بر علماى ما به پارسايى و خيرخواهى كردن و بر دانش آموزان

بِالْجُهْدِ وَالرَّغْبَةِ وَعَلَى الْمُسْتَمِعينَ بِالاِْتِّباعِ وَالْمَوْعِظَةِ وَعَلى

به كوشش داشتن و شوق و بر شنوندگان به پيروى كردن و پند گرفتن و بر

مَرْضَى الْمُسْلِمينَ بِالشِّفاَّءِ وَالرّاحَةِ وَعَلى مَوْتاهُمْ بِالرَّاْفَةِ

بيماران مسلمان به بهبودى يافتن و آسودگى و بر مردگان آنها به عطوفت

وَالرَّحْمَةِ وَعَلى مَشايِخِنا بِالْوَقارِ وَالسَّكينَةِ وَعَلَى الشَّبابِ

و مهربانى كردن و بر پيرانمان به وقار و سنگينى و بر جوانان

بِالاِْنابَةِ وَالتَّوْبَةِ وَعَلَى النِّساَّءِ بِالْحَياَّءِ وَالْعِفَّةِ وَعَلَى الاْغْنِياَّءِ

به بازگشت و توبه و بر زنان به شرم و عفت و بر توانگران

بِالتَّواضُعِ وَالسَّعَةِ وَعَلَى الْفُقَراَّءِ بِالصَّبْرِ وَالْقَناعَةِ وَعَلَى الْغُزاةِ

به فروتنى و بخشش كردن و بر مستمندان به شكيبائى و قناعت و بر پيكار كنندگان

بِالنَّصْرِ وَالْغَلَبَةِ وَعَلَى الاُْسَراَّءِ بِالْخَلاصِ وَالرّاحَةِ وَعَلَى الاُْمَراَّءِ

به يارى و پيروزى و بر اسيران به رهايى يافتن و آسودگى و بر زمامداران

بِالْعَدْلِ وَالشَّفَقَةِ وَعَلَى الرَّعِيَّةِ بِالاِْنْصافِ وَحُسْنِ السّيرَةِ وَبارِكْ

به عدالت داشتن و دلسوزى و بر ملت به انصاف و خوش رفتارى و بركت ده

لِلْحُجّاجِ وَالزُّوّارِ فِى الزّادِ وَالنَّفَقَةِ وَاقْضِ ما اَوْجَبْتَ عَلَيْهِمْ مِنَ

براى حاجيان و زائران در توشه و خرجى و به انجام رسان آنچه را بر ايشان واجب كردى از

الْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ بِفَضْلِكَ وَرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَالرّاحِمينَ  

اعمال حج و عمرة بوسيله فضل و رحمت خودت اى مهربانترين مهربانان

 

دعاى الهِى بِحَقِّ مَنْ نَاجَاكَ

درمهج ذكر شده كه اين دعاء حضرت حجّة عليه السلام است

اِلهى بِحَقِّ مَنْ ناجاكَ وَبِحَقِّ مَنْ

خدايا به حق هركه با تو راز گويد و به حق هر كه

دَعاكَ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَفَضَّلْ عَلى فُقَراَّءِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ

تو را در صحرا و دريا بخواند تفضل فرما بر فقيران مؤ منين و مؤ منات

باِلْغَناَّءِ وَالثَّرْوَةِ وَعَلى مَرْضَى الْمُؤْمِنينَ والْمُؤْمِناتِ بِالشِّفاَّءِ

به توانگرى و ثروت و بر بيماران مؤ منين و مؤ منات به بهبودى يافتن

وَالصِّحَةِ وَعَلى اَحْياَّءِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ بِاللُّطْفِ وَالْكَرامَةِ

و تندرستى و بر زندگان مؤ منين و مؤ منات به لطف و بزرگوارى

وَعَلى اَمْواتُ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ بِالْمَغْفِرَةِ وَالرَّحْمَةِ وَعَلى

و بر مردگان مؤ منين و مؤ منات به آمرزش و مهربانى و بر

غُرَباَّءِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ بِالرَّدِّ اِلى اَوْطانِهِمْ سالِمينَ غانِمينَ

غريبان مؤ منين و مؤ منات به بازگرداندن آنها به وطنشان بسلامتى و بهره مندى به حق

بِمُحَمَّدٍ وَآلِهِ اَجْمَعينَ

محمد و آل او همگى

 

استغاثه به امام زمان عجَّ اللّه تعالى فرجه 
سيّد عليخان در كلم طيّب فرموده اين استغاثه ايست بحضرت صاحب الزّمان صلوات الله عليه هر جا كه باشى دو ركعت نماز بحمد و هر سوره كه خواهى بگذار پس رو بقبله زير آسمان بايست و بگو:

سَلامُ اللّهِ الْكامِلُ التّاَّمُّ

سلام خدا بطور كامل

الشّامِلُ الْعاَّمُّ وَصَلَواتُهُ الدّاَّئِمَةُ وَبَرَكاتُهُ الْقاَّئِمَةُ التّاَّمَّةُ عَلى حُجَّةِ

و تمام و همه جانبه و عمومى و درودهاى ممتد و پيوسته و بركتهاى پابرجا و تام و تمامش بر حجت

اللّهِ وَوَلِيِّهِ فى اَرْضِهِ وَبِلادِهِ وَخَليفَتِهِ عَلى خَلْقِهِ وَعِبادِهِ وَسُلالَةِ

خدا و ولى او در زمين و ساير كشورهايش و جانشين او بر خلق و بندگانش و نژاد پاك

النُّبُوَّةِ وَبَقِيَّةِ الْعِتْرَةِ وَالصَّفْوَةِ صاحِبِ الزَّمانِ وَمُظْهِرِ الاْ يمانِ

نبوت و باقيمانده عترت و (آن سرور) برگزيده يعنى حضرت صاحب الزمان و آشكاركننده ايمان

وَمُلَقِّنِ اَحْكامِ الْقُرْآنِ وَمُطَهِّرِ الاْرْضِ وَناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ

و ياددهنده احكام قرآن و پاك كننده زمين و گسترنده عدالت در درازا و پهناى

وَالْعَرْضِ وَالْحُجِّةِ الْقاَّئِمِ الْمَهْدِىِّ الاِْمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِىِّ وَابْنِ

زمين و حجت قائم مهدى آن امام منتظر پسنديده و فرزند

الاْئِمَّةِ الطّاهِرينَ الْوَصِىِّ بْنِ الاْوْصِياَّءِ الْمَرْضِيّينَ الْهادِى

امامان پاكيزه و وصى فرزند اوصياء پسنديده آن راهنماى

الْمَعْصُومِ ابْنِ الاْئِمَّةِ الْهُداةِ الْمَعْصُومينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يا مُعِزَّ

معصوم فرزند امامان راهنماى معصوم سلام بر تو اى عزت بخش مردم

الْمُؤْمِنينَ الْمُسْتَضْعَفينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يا مُذِلَّ الْكافِرينَ

مؤ منى كه ناتوان و خوارشان شمرند سلام بر تو اى خواركننده كافران

الْمُتَكَبِّرينَ الظّالِمينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا صاحِبَ الزَّمانِ

سركش و ستمكار سلام بر تو اى مولاى من اى صاحب الزمان

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ

سلام بر تو اى فرزند رسول خدا سلام بر تو اى فرزند اميرمؤ منان

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ سَيِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمينَ اَلسَّلامُ

سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهرا بانوى زنان جهانيان سلام

عَلَيْكَ يَا بْنَ الاْئِمَّةِ الْحُجَجِ الْمَعْصُومينَ وَالاِْمامِ عَلَى الْخَلْقِ

بر تو اى فرزند پيشوايان و حجتهاى معصوم و پيشواى بر خلق

اَجْمَعينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ سَلامَ مُخْلِصٍ لَكَ فِى الْوَِلايَةِ

همگى سلام بر تو اى سرور من سلام مخلصانه من به تو در ولايت و پيرويت

اَشْهَدُ اَنَّكَ الاِْمامُ الْمَهْدِىُّ قَوْلاً وَفِعْلاً وَاَنْتَ الَّذى تَمْلاَُ الاْرْضَ

گواهى دهم كه تويى آن پيشواى راه يافته چه در گفتار و چه در كردار و تويى آن بزرگوارى كه زمين را پر از

قِسْطاً وَعَدْلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً فَعَجَّلَ اللّهُ فَرَجَكَ وَسَهَّلَ

عدل و داد كنى پس آنكه پر از ستم و بيدادگرى شده باشد پس از خدا خواهم كه شتاب كند در فرج تو و راه آمدنت را هموار

مَخْرَجَكَ وَقَرَّبَ زَمانَكَ وَكَثَّرَ اَنْصارَكَ وَاَعْوانَكَ وَاَنْجَزَ لَكَ ما

و زمان ظهورت را نزديك و يار و ياورت را بسيار گرداند و آنچه

وَعَدَكَ فَهُوَ اَصْدَقُ الْقاَّئِلينَ وَنُريدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا

به تو وعده فرموده درباره ات وفا كند زيرا كه او راستگوترين گويندگان است كه فرموده ((و ما خواستيم بر كسانى كه

فِى الاْرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ اَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ يا مَوْلاىَ يا صاحِبَ

در زمين زبون شمرده مى شدند منت نهيم و ايشان را پيشوايانى كنيم و وارثانشان گردانيم )) اى سرور من اى صاحب

الزَّمانِ يَابْنَ رَسُولِاللّهِ حاجَتى كَذاوَكَذا (وبجاى كَذاوَكَذاحاجات خودراذكركند (

الزمان اى فرزند رسول خدا حاجتم اين و اين است

فَاشْفَعْ لى فى نَجاحِها فَقَدْ تَوَجَّهْتُ اِلَيْكَ بِحاجَتى لِعِلْمى اَنَّ لَكَ

پس شفاعت كن برايم در برآمدنش زيرا كه من با حاجت خويش به تو متوجه شده ام زيرا مى دانم كه

عِنْدَ اللّهِ شَفاعَةً مَقْبُولَةً وَمَقاماً مَحْمُوداً فَبِحَقِّ مَنِ اخْتَصَّكُمْ بِاَمْرِهِ

شفاعت تو به درگاه خدا پذيرفته و مقامت پسنديده است پس به حق همان خدايى كه شما را در كار خود مخصوص كرده

وَارْتَضاكُمْ لِسِرِّهِ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَكُمْ عِنْدَ اللّهِ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُ سَلِ اللّهَ

و براى راز و سِرّش پسنديده و بدان مقامى كه شما در نزد خدا ميان خود و او داريد كه از خداى

تَعالى فى نُجْحِ طَلِبَتى وَاِجابَةِ دَعْوَتى وَكَشْفِ كُرْبَتى

تعالى بخواهى من به خواسته ام برسم و دعايم اجابت شود و اندوهم برطرف گردد

و بخواه هر چه خواهى كه برآورده مى شود انشاء الله تعالى مؤ لف گويد: كه بهتر آنست كه در ركعت اوّل نماز اين استغاثه بعد از حمد سوره اِنّا فَتَحْنا بخواند و در ركعت دويّم اذا جآءَ نَصْرُ اللّهِ .

منبع: http://www.rahpouyan.com/yas/miladmahdi.htm

نوحه محمودکریمی درباره امام زمام زمان

http://s5.picofile.com/file/8106415484/Entazar_26_.mp3.html



90 اثر خواندن دعای فرج در قنوت نماز های یومیه

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/Azar/12/00036071.jpg

روایات مختلفی به بیان آثار فوائد و ویژگی هایی که برای تعجیل فرج مترتب است پرداخته اس که به پاره ای از آن ها اشاره می کنیم :

1-فرمایش حضرت ولی عصر(عج) بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که فرج شما در آن است

7-نجات یافتن از فتنه های آخرالزمان است

10- حضرت صاحب الزمان (عج) در حق او دعا می کند

11- شفاعت آن حضرت در قیامت شامل حال او می شود

12- شفاعت پیغمبر (ص) ان شالله شامل حالش می شود

14- مایه استجابت دعا می شود

17- سبب وسعت روزی است انشالله

با تشکر از وبلاگ تاریخ و آینده لیست کامل را در ادامه مطلب بخوانید

 

1-فرمایش حضرت ولی عصر(عج) بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که فرج شما در آن است

2- این دعا سبب زیاد شدن نعمت هاست

3-اظهار محبت قلبی است

4- نشانه ی انتظار است

5- زنده کردن امر ائمه اطهار(ع) است

6- مایه ناراحتی شیطان لعین است

7-نجات یافتن از فتنه های آخرالزمان است

8- اداء قسمتی از حقوق آن حضرت است که اداء حق هر صاحب حقی ؛ واجب ترین امور است

9- تعظیم خداوند و دین خداوند است

10- حضرت صاحب الزمان (عج) در حق او دعا می کند

11- شفاعت آن حضرت در قیامت شامل حال او می شود

12- شفاعت پیغمبر (ص) ان شالله شامل حالش می شود

13- این دعا امتثال امر الهی و طلب فضل و عنایت او است

14- مای استجابت دعا می شود

15- اداء اجر رسالت است

16- مایه دفع بلاست

17- سبب وسعت روزی است انشالله 

18- باعث آمرزش گناهان است

19- سبب تشرف به دیدار آن حضرت در بیداری یا در خواب می شود انشالله

20-سبب رجعت به دنیا در زمان ظهور آن حضرت می شود انشالله

21- از برادران پیغمبر (ص) خواهد بود

22- فرج مولای ما صاحب الزمان (عج) زودتر واقع می شود

23- پیروی از پیغمبر و امامان خواهد بود

24- وفای به عهد و پیمان خداوندی است

25- آثار نیکی به والدین برای دعا کننده حاصل می گردد

26-فضیلت رعایت و اداء امانت برایش حاصل می شود

27- زیاد شدن اشراف نور امام(عج) در دل اوست

28- سبب طولانی شدن عمر است

29- تعاون و همکاری در کارهای نیک و تقوی است

30- رسیدن ه نصرت و یاری خداوند و پیروزی بر دشمنان به کمک خداوند است

31- سبب هدایت به نور قرآن مجید است

32- نزد اصحاب اعراف معروف می گردد

33- به ثواب طلب علم نائل می شود انشالله

34- از عقوبت های اخروی در امان می ماند

35- هنگام مرگ به او مژده می رسدو با او به نرمی رفتار می شود

36-این دعا اجابت دعوت خدا و رسول(ص) است

37- با امیر المومنین (ع) و در درجه ی آن حضرت خواهد بود

38- محبوب ترین افراد نزد خداوند خواهد بود

39 - عزیزترین و گرامی ترین افراد نزد خداوند خواهد بود

40- از اهل بهشت خواهد شد

41- دعای پیغمبر (ص) شاملش می شود

42- کردارهای بد او یه کردارهای نیک مبدل می شود

43- خداوند متعال در عبادت او را تایید می فرمایند

44- ان شاالله با این دعا عقوبت از اهل زمین دور می شود 

45- ثواب کمک به مظلوم را دارد

46- ثواب احترام به بزرگتر و واضح تر نسبت به او دارد

47- پاداش خونخواهی حضرت حسین(ع) را دارد

48- شایستگی دریافت احدایث ائمع(ع) را دارد

49- نور او برای دیگران نیز روز قیامت درخشان می گردد

50- هفتاد هزار نفر گناهکار را شفاعت می کند

51- دعای امیرالمومنین(ع) در روز قیامت شاملش می شود

52- بی حساب داخل بهشت می شود

53- از تشنگی روز قیامت در امان می ماند

54- در بهشت جاودان است

55- مایه خراش روی ابلیس و مجروح شدن دل اوست

56- روز قیامت هدیه های ویژه ای دریافت می کند

57- خداوند عزوجل از خدمتگزاران بهشت تصیبش می فرماید

58- در سایه گسترده ی خداوند قرار گرفته است و رحمت بر او نازل می شود مادامی که مشغول آن دعا باشد

59- پاداش نصیحت مومن دارد

60- مجلسی که در آن برای حضرت قائم(عج) دعا شود محل حضور فرشتگان می گردد

61- دعا کننده مورد مباهات خداوند می شود

62- فرشتگان برای او آمرزش می کنند 

63- از نیکان مردم پس از ائمه(ع) می شود

64- این دعا اطاعت از اولی الامر است که خداوند در بهشت به او حکومت می دهد

65- مای ی خرسندی خداوند عزوجل است

66- مایه خوشنودی پیامبر(ص) است

67- این دعا خوشایند ترین اعمال نزد خداوند است

68- از کسانی خواهد بود که خداوند در بهشت به او حکومت می دهد

69- حساب او آسان می شود

70- این دعا در عالم برزخ و قیامت مونس مهربانی خواهد بود

71- این عمل بهترین اعمال است

72- باعث دوری غصه هاست

73-دعای هنگام غیبت بهتر از دعای هنگام ظهور است

74-فرشتگانش درباره اش دعا می کنند

75- دعای حضرت سجاد(ع) که نکات و فوائد زیادی دارد شامل حالش می گردد

76- این دعا تمسک به ثقلین است

77- چنگ زدن به ریسمان الهی است

78- سبب کامل شدن ایمان است

79- مانند ثواب همه بندگان به او می رسد

80- تعظیم شعائر خداوند است

81- این دعا ثواب کسی است که با پیامبر(ص) شهید شده را دارد

82- ثواب کسی که زیر پرچم حضرت قائم(عج) شهید شده را دارد

83- ثواب احسان به مولای ما حضرت صاحب الزمان (عج) را دارد

84- در این دعا ثواب گرامی داشتن عالم هست

85 - پاداش گرامی داشتن شخض کریم را دارد

86- در میان گروه ائمه(ع) محشور می شود

87- درجات او در بهشت بالا می رود

88- به بالاترین درجات شهدای روز قیامت نائل می شود 

89- از بدی حساب در روز قیامت در امان می ماد

90- و رستگاری به سبب شفاعت حضرت فاطمه زهرا (س) را در پی دارد



چگونه حضرت مهدی علیه السلام با یاران اندکشان جهان را تسخیر می کنند؟

شرح پرسش:

تسخیر جهان با یاران اندک چگونه ممکن است؟ چگونه حضرت مهدی با 313 نفر بر حدود شش ملیارد انسان عالم پیروز می شود؟ آیا این همه انسانها از آداب و سنن و اخلاقشان دست بر می دارند؟ آیا غلبه آن حضرت به طور اعجاز و خرق عادت است یا آن که با ملاحظه اسباب و علل وعوامل ظاهری نیز غلبه و پیروزی آن جناب ممکن است؟

پاسخ: 
بر حسب روایات وارده تعداد نیروهای حضرت مهدی علیه السلام منحصر در 313 نفر نیست، بلکه آنان یاران مخصوص حضرت هستند و تا نیروهای حضرت به ده هزار نفر نرسد، آغاز به جنگ نخواهد کرد1 و علی الدوام به تعداد نیروهای حضرت افزوده خواهد شد. غلبه حضرت مهدی علیه السلام بر عالم هم ممکن است از طریق اعجاز باشد و هم ممکن است از طریق معمولی صورت گیرد و هم ممکن است به هر دو طریق باشد . چنان که برای پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله این چنین بود.

اما از طریق اعجاز حصول چنین غلبه مطلقی برای آن حضرت طبق خواست خدای سبحان امری ممکن و معقول است و با وعده های صریح و بشارتهای حتمی که در قرآن مجید آمده بدون شبهه حاصل خواهد شد. خداوند بنابر مصداق «کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن الله »2، آن حضرت و یاران محدودشان را که از بندگان شایسته خدا هستند بر تمام ملل غالب و حاکم کرده و او را وارث زمین قرار خواهد داد.

اما از طریق علل و اسباب عادی و ظاهری هم حصول چنین فتح و غلبه ای و تشکیل آن حکومت واحد جهانی ممکن و عملی خواهد بود، زیرا آن حضرت در موقعی ظهور می کنند که اوضاع و احوال اجتماعی، اخلاقی و سیاسی کاملاً مساعد باشد. درآن موقع، همه ملل از مدنیت معنوی و اخلاقی محروم و دشمنی و کینه توزی و ظلم و تجاوز همه را نسبت به یکدیگر بدبین و از هم جدا ساخته و اتحاد و وحدت و همفکری و همکاری به کلی از میان بشر رخت بربسته و از این که کسی بتواند بدون امدادهای غیبی جامعه را رهبری کند، مأیوس می شوند. خلاصه همه با هم در مبارزه و جنگ علیه یکدیگر و همه از وضع موجود ناراضی اند و از مکتب های مختلف که عرضه می شود ناامید بوده و منتظر تغییر رژیم و انقلاب و عوض شدن اوضاع و کنار رفتن زمامداران خدا نشناس و برداشته شدن مرزها و القای تجزیه ها و تقسیم ها هستند.
در چنین شرایطی حضرت مهدی علیه السلام و اصحابشان با نیروی ایمان و اخلاق حسنه و با نجات بخش ترین برنامه های عمرانی و اقتصادی و عدالت اجتماعی برای انقلاب و دعوت به قرآن و اسلام، قدم به میدان می گذارند و آن نهضت الهی و دعوت روحانی را شروع می کنند.
معلوم است که این جمعیت با آن برنامه ها و وضع کار، در آن دنیای پرآشوب و غرق در توفان گرفتاریها و فشارها، دلها را به خود متوجه کرده و فاتح و پیروز وموفق می شوند و هیچ نیرویی نمی تواند در برابر آنها مقاومت کند. چنان که در صدر اسلام هنگام ظهور حضرت محمد صلّی الله علیه و آله نیز وضع این چنین بود ومردم خسته از آداب و رسوم غلط و به ستون آمده از ستم اربابان و ملوک با شنیدن صدای حق و عدالت، لبیک گویان تسلیم شدند و اسلام در کمترین زمان ممکن کسرای ایران و قیصر روم را درهم کوبید.
به هر حال، وضع امام عصر علیه السلام نیز این چنین است؛ یعنی اغلب مردم با اراده و اختیار خود و با درک و شعوری که دارند به حقانیت حضرت پی می برند و تسلیم ایشان می شوند، لذا پیروزی بر عالمیان هم از لحاظ عادی و طبیعی و هم از لحاظ غیر مادی و اعجاز میسر است و منعی ندارد.

گوش کنید

http://s5.picofile.com/file/8103670176/mahdi_mazlum.mp3.html

 



دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:, :: 22:6 ::  نويسنده : عرفان دهقان

اهداف و انگیزه‏های نهضت عاشورا

هدف اصلی قیام امام حسین(ع) را می توان در احیای دین خلاصه کرد. اما نهضت امام حسین(ع) پدیده ای عمیق، چند ماهیتی و چند لایه است که اندیشمندان و صاحب نظران اهداف و انگیزه های متعددی را در بوجود آمدن آن دخیل می دانند. در نگاهی دقیق تر می توان بعضی از آنها را در موارد زیر نیز جستجو کرد.

1- بیعت خواهی یزید و امتناع حضرت از بیعت :

یزید به والی خود در مدینه نوشت: حسین(ع) و عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر را احضار نموده و از آنها بیعت بگیر و اگر بیعت نکردند آنها را گردن بزن و سرشان را برای من به شام بفرست. امام در جواب این هتاکی شجاعانه فرمود: هنگامی که امت اسلامی به پیشوائی مثل یزید گرفتار گردد باید فاتحه اسلام را خواند[1] و بدین جهت از بیعت با یزید امتناع ورزید.

2- امر به معروف و نهی از منکر:

امام حسین (ع) در بیان هدف قیام شان می فرماید: منظورم (از این قیام) امر به معروف و نهی از منکر است .[2]

3- اصلاح امت و مبارزه با فساد:

چنان که خود حضرت فرمود: انگیزه ام از قیام، اصلاح امت جدم رسول خدا(ص) است .[3]

به عبارت دیگر؛ یکی از علل قیام امام حسین(ع) زنده کردن ارزشهای اسلامی بوده است. ارزش هایی همچون وحدت امت اسلامی، حریت (آزادی و آزادگی)، اخلاق اسلامی و انسانی، زنده کردن معارف حق و از بین بردن بدعت ها و...[4]این هدف آن چنان عالی است که امام می فرماید: «مگر نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل جلوگیری نمی گردد. (اگر برای تغییر این وضعیت) مؤمن مشتاق دیدار پروردگارش باشد (و جان خود را فدا کند) شایسته است[5]

4- دعوت کوفیان و تشکیل حکومت:

وظیفه امام این است که در صورت آماده بودن زمینه، در جامعه اسلامی حکومت حقه اسلامی را تشکیل دهد و بحسب ظاهر چنین زمینه ای آماده بود، چون مردم کوفه با ارسال حدود 12 هزار نامه برای امام (ع) آمادگی خود را برای کمک به امام با لشکر صد هزار نفری اعلان نمودند.[6] معلوم است که اگر امام اجابت نمی فرمود، چه بسا در برابر خدا و امت اسلامی و تاریخGetBC(35);

دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:, :: 21:4 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 نهضت عاشورا درنگاه امام خمینی

عاشورا وكربلا در نگاه امام جایگاه ویژه ای دارد وامام نظر گاه بلندی به عاشورا افـكنـده وآن رادست مایه سترگي براي آفریـنـش انقلاب اسلامی یافته واز آن الهام گرفته است امام خمینی(ره) قیام خودرابرگرفته ازقیام سیدالشهدامعرفی میكندوبه آن افتخارمی كندو یادآورمی شـودكه مابـایستی  درسـهای شجاعـت،شهـادت،عدالـت، عدالـت خـواهی،مبارزه باظـلم، ودفاع از مكتب رافراگیریم.وبااستدلال به شیوهوسیره ی زندگی امام حسین(ع)منطق راحـت طلبـان بـی درد سازشگران دنـیاطلب و تماشاچیان توجیه گر رامردودمی شمارد.
این بدان جـهت اسـت كه خط سرخ شیعه كه هـمان اسلام ناب محمدی است در كربلا برجسته ترمی شود.درپرتونهضت عـاشوراآزادی خواهـی،ذلت ستیـزی وشهادت طلبی كه لازمه مـبـارزه بادستگاه جور است پررنـگ ترمی شود. لـذاپژوهشگـران ومورخان قیام امام رادارای ویژگی های كه نـه تنهادرقرن های معاصربلكه درطول تاریخ نظیرنداد.بی شك یكی ازآن ویژگی هاپیوندی است كه بین انقلاب امام خمینی(ره)وانقلاب امام  حسین در سال61هجری وجود دارد.

نگاهی كلی به شخصیت امام حسین(ع)از نگاه امام خمینی

۱-قیام برای خدا: سید الشهداء با چند نفر ازاصـحاب قیام كردندچون قیام لله بود اساس سلطنت آن خبیث را درهم شكستند.

2-مسؤلیت پذیری: در بحث مسؤلیت پذیری از همه انبیاء و اولیاءبارزتر و معروف تر سیدالشهـدا است.
اگر وضع تفكر امام حسین(ع) مثل بعضی از مقدسین جامعه خودش بودكربلایی پیش نمی آمدیـك راحت طلبی بود وكـناره گیری از جـامعه لكن وضـع تفكرامام حسین(ع)طوردیگری بود
۳-شهادت طلبی: هرچه روزعاشوراوشهادت به امام حسین(ع)نزدیك ترمی شدافروخته ترمی شد.جوانان اومسابقه می دادندبرسر این كه شهیـد شونـد، همه می دانستنـد كه بعداز چندساعت دیگر شهیدند.
۴صبر واستقامت:روزعاشوراوشب یازدهم مصائب ومخایفی اتفاق افتادكه تحمل این همه سختی و رنج ومشقت را كسي جز حضرت زینب(س) نداشت.
۵-تجلیات عرفانی و جود مقـدس امـام حسین(ع):ماكه تابع امام حسین(ع)هستیـم بـایـد بـه تفكردر مسائل عرفانی وملكوتی امـام حسیـن(ع) بـپردازیـم و ببینیم ایشان چه وصفی در زندگی داشت.قـیـامـش، انگیزه اش نهی از منكر بود كه منكری باید ازبین برود.مناجات شعبان، دعای عرفه امام حسین و...

فلسفه ی نهضت عاشورا

اگر در رابطه با فلسفه نهضت امام حسین(عبخواهیم صحبت نماییم باید به یك متفكر واسلام شنـاس ژرف اندیش بپردازیم كه بهتر از امام راحل پیدا نمـی شود.امام راحل اهداف مختلفی رابرای قیام امام حسین(ع)بیان كردكه اولاً همه اینها در طول یكدیگرند و نه تنهابا هم مناقاتی ندارند بلكه مكمل هم هستند.
۱بازگرداندن جامعه به سنت وسیره ی پیامبر: به دلـیل نحراف جامعه اسلامی از سنت وسیرهینبوی دردورهی حاكمیت یزیدامام حسین(ع)تلاش اصلی ومحوری خودرا بازگر داندن جامعه به سنت وسیره ی نبوی معـرفی می نماید.امام حسین(ع) درخطبه ای می فرمایدكه پیامبر اكرم فرموده است:كسی كه ببیندیك سلطان جائری حلال می شمرد حرمـات الله را و مـع ذالك سـاكت شد و تغییر نداد باقول خودش بـا عمل خودش ایـن انجـرفی كه سلطـان GetBC(34);

جمعه 28 مهر 1391برچسب:ربات, :: 8:27 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

دست رباتی که می تواند احساس کند!!

دست رباتی که می تواند احساس کند!!

نمی توان تصور کرد که دست خود را از دست داده اید اما با این وجود بعضی گزینه ها برای جایگزین کردن آن وجود دارند. مثلا شما می توانید مثل یک دزد دریایی بابستن قلاب یا این دست ربات، که می تواند حس کند، دست خود را جایگزین کنید.  
 تیمی از محققان در دانشگاه Lund سوئد و Scuola Superiore Sant'Anna در ایتالیا این دست رباتیک را ساخته اند و اعتقاد دارند که این اولین دست مصنوعی است که می تواند احساس کند. این دست به بازوی یک مرد 22 ساله متصل شده است که دستش را به خاطر ابتلا به سرطان از دست داده است.  
 پروژه دست مصنوعی هوشمند، به Robin af Ekenstam حس لامسه را در دست مصنوعی جدید به وجود آورده است.  
 دست هوشمند، عضو مصنوعی پیچیده ای است که دارای چهار موتور و چهل سنسور است و برای ارائه حس، حرکت و عملیات به شخص طراحی شده است. این دستگاه اولین در نوع خود است که سیگنال های حس شده را به مغز ارسال می کند و به کاربر  اجازه می دهد تا حس را در انگشتان و دست داشته باشد.  
 محققان می گویند که این دست از طریق سنسورهای کوچک و با اتصال به عصب های انتهایی محل قطع شده، کار می کند.  
 با اتصال سنسورها به انتهای عصب انتهایی قسمت قطع شده، بیماران می توانند حس کنند و کنترل دست مصنوعی را بر عهده داشته باشند.  
 این باعث می شود تا دست مصنوعی را منحصر به فرد کند چون مزیت دست مصنوعی این است که همان حالات عضو قطع شده را دارد و شخصی که دست خود را از دست داده، احساس می کند هنوز، عضو به بدنش متصل است.  
 پروژه دست هوشمند هنوز دورتر از این است که بتواند مانند یک دست طبیعی عمل کند که دارای میلیون ها حسگر است.  
 نمونه دست هوشمند، حاصل بیش از 10 سال کار است  و محققان شش کشور مختلف در این کار گروهی شرکت داشته اند.



جمعه 28 مهر 1391برچسب: اسکنر, :: 8:26 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

تبدیل وبکم به اسکنر سه بعدی!!

تبدیل وبکم به اسکنر سه بعدی!!

آقای Qi Pan، يکی از محققين دانشگاه کمبريج با تعریف فرايندی هوشمند به نام ProForma توانست از یک وب کم معمولی اسکنری سه بعدی بسازد.

 آقای پن در تشريح فرايند نرم افزاری این سيستم می گويد، در مرحله اول از هر جسمی که در مقابل لنز دوربين وب کم قرار می گیرد یک مدل نسبی سه بعدی تهيه می شود. این مدل سه بعدی از تعريف نقاط مختلف از بدنه جسم که در مقابل لنز دوربين قرار گرفته است ساخته می شود و ابری از نقاط را به وجود می آورد. سپس این نقاط به یک تابع که بر پایه اصول هندسه فضايی نوشته شده است وارد شده و پس از پردازش، تصويری سه بعدی از جسم ایجاد می کند.

این پروژه که برای آقای پن یک سال و نيم زمان برده است، می تواند در زمینه معرفی کالاهای تجاری و مدل سازی های سه بعدی در صنعت تحولی عظیم به وجود آورد. 
به گفته وی، اين نرم افزار به زودی به همراه یک نسخه اولیه تحت لینوکس، جهت دانلود و تست در اختیار کاربران قرار خواهد گرفت.

منبع:نارنجی



 

شارژ وسایل الکتریکی با یک شارژر درختی !!

تلفن موبایل و دوربین عکاسی خود را می توانید با یک شارژر درختی که از سلولهای خورشیدی استفاده می کند شارژ کنید.
 

این انرژی را مدیون 54 پنل ریز فتووالتائيك هستید که در طول روز انرژی خورشیدی را در باطری خود ذخیره می کند و درهنگامی که شما نیاز دارید می توانید از این انرژی برای شارژ موبایل یا دوربین خود استفاده کنید. همه سیمها و اتصالات در سینی زیر درخت پنهان شده و این شی از ماژول های مختلف ساخته شده است که با یکدیگر توسط یک فیش اتصال 3.5 مرتبط شده اند.
 

شما می توانید هر قسمت این درخت را به صورت جداگانه چرخانده و شکلهای بی شماری به وجود بیاورید. این وسیله هم تزئینی و هم زیست محیطی می باشد.



 

ترانزيستور مولكولي ساخته ‌شد

ترانزيستور مولكولي ساخته ‌شد!

دانشمندان نخستين ترانزيستور مولكولي در جهان را ساختند.

گروهي از دانشمندان موفق به ساخت نخستين ترانزيستوري شدند كه تنها از يك سلول ساخته شده است.


نتايج اين پژوهش كه در شماره ماه دسامبر نشريه «نيچر» منتشر شده است، نشان داد كه يك ملوكول بنزن متصل شده به اتصالات طلا دقيقاً مانند يك ترانزيستور سيليكوني عمل مي‌كند.


نياز زيادي براي استفاده از قطعات در ابعاد مولكول در مدارات كامپيوتري وجود دارد زيرا ترانزيستورهاي موجود نمي‌توانند در مقياس مورد استفاده قرار گيرند.


به گزارش «شين‌هوا»، يكي از دانشمندان اين گروه مي‌گويد: اين ابداع پيشرفت بسيار بزرگي در زمينه توليد كامپيوترهاي ملوكولي به حساب مي‌آيد و ما توانستيم نشان دهيم مولكول‌ها مي‌توانند به عنوان ترانزيستور عمل كنند.

 



جمعه 28 مهر 1391برچسب:, :: 8:20 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 رویداد اندرویدی؛ گوگل دعوت نامه های ۲۹ اکتبر را ارسال کرد

علمولوژی: گوگل دعوت نامه هایی برای یک رویداد اندرویدی که قرار است در ۲۹ اکتبر مصادف با ۸ آبان برگزار شود را به رسانه ها ارسال کرد. این رویداد خبری در نیویورک در ساعت ۱۰ صبح برگزار خواهد شد و بصورت زنده از طریق یوتیوب قابل مشاهده خواهد بود.

آنطور که انتظار می رود، قرار است یک گجت از خانواده نکسوس ها رونمایی شود. شاید این نکسوسی جدید همان گوشی ال جی باشد که به نکسوس ۴ معروف شده است. طی شایعاتی که قبلاً در علمولوژی هم منعکس شده بود، سیستم عامل این دستگاه جدید اندروید ۴٫۲ خواهد بود.

شایعه دیگری که در مورد این رویداد به گوش می رسد، گفته هایی در مورد بروزرسانی نکسوس کیو خواهد بود. ممکن است در این رویداد از نکسوس ۷ با ظرفیت ۳۲ گیگابایت هم رونمایی شود.

شاید دقت کرده باشید که در این تاریخ مایکروسافت هم رویداد خبری ترتیب داده که ویندوزفون ۸ در آن رسماً رونمایی خواهد شد. خیال گوگل از سیستم عامل و گجت هایش راحت و مطمئن است و می داند که در آن روز در صدر اخبار خواهد بود. شما چه فکر می کنید؟



 بیش از یک میلیارد کاربر اسمارت فون در جهان وجود دارد

 

علمولوژی: استفاده از اسمارت فون ها با رشد بسیار خوبی مواجه شده و روز به روز هم محبوب تر می شوند. البته این بخاطر تولد تلفن هایی با قابلیت های شگفت انگیز همچون آیفون ۵ و گلکسی اس ۳ هم است.

بنابر آماری که اخیراً منتشر شده، در حال حاضر در سرتاسر دنیا بیش از یک میلیون کاربر تلفن هوشمند و یا همان اسمارت فون ها وجود دارند. این گزارش که توسط “استراتژی انلیتیکس Strategy Analytics” منتشر شده، می گوید: در حال حاضر بیشتر از ۱٫۰۳۸ میلیارد کاربر اسمارت فون وجود دارد که انتظار می رود این تعداد در سال های آینده با رشد چشم گیری مواجه شوند. قبلاً در علمولوژی گفته بودم که در حال حاضر بیش از ۶ میلیارد تلفن همراه وجود دارد که طی آمارها بزودی به بیش از تعداد جمعیت کره زمین افزایش خواهد یافت.

اپل با آی او اس و گوگل با اندروید، دو پلتفرم اصلی در بازی تلفن های هوشمند هستند که بازار را به تسخیر خود درآورده اند.



پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, :: 19:39 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

كسپرسكي بخريد، فراري برانيد!

نسخه ويژه فراري Kaspersky Internet Security در نمايشگاه الكامپ توسط شركت ايدكو عرضه خواهد شد.

به گزارش ايتنا، شركت ايدكو ، مركز رسمي و مجاز فروش آنلاين كليه محصولات كسپرسكي در ايران و غرب آسيا از طريق وب سايت www.irkaspersky.com در هفدهمين نمايشگاه الكامپ، نسخه ويژه اينترنت سكيوريتي كسپرسكي- فراري را به طور محدود (در سالن ۴۰A) ارائه خواهد كرد.

كسپرسكي و سكودريا فراري، دو شركتي كه هر دو از لحاظ كارايي بالا، سطح فني تحسين شده و ايمني شناخته شده اند، تصميم گرفته اند نسخه ويژه Ferrari از KIS را عرضه كنند. اين برنامه هر آنچه را براي كار و همواره ايمن ماندن در هنگام وب گردي نياز داريد، از جمله كارهاي اداري، بانكي، خريد، بازي برخط و ... دارا است.

همچنين شبيه ساز ويدئويي آكادمي مجازي فراري براي PC دركنار اين برنامه قرار گرفته است.
اين برنامه شما را در جايگاه صندلي راننده يك فراري F۱۰ مجازي اما فراواقعي قرار مي دهد و به شما امكان مي دهد خودرو مسابقه اي خود را هر چقدر دوست داريد و تا سرحد امكان در مسير آزمايشي مشهور«فيورانو»ي فراري اسكودريا برانيد و از آن لذت ببريد.

نسخه فراري KIS داراي همان قابليت ها و فناوري هاي Kaspersky Internet Security است كه برنده جوايز متعدد جهاني بوده و محافظتي در كلاس جهاني را براي PC شما در برابر تمام انواع تهديدهاي بدافزاري تضمين مي كند. اين محصول شامل اين وِيژگي هاست:
- فناوري و كارايي پيشتاز و برنده از دو شركت برتر دنيا
- محافظت پيشرفته از هويت ديجيتال
محافظت هوشمند آنتي فيشينگ (كلاهبرداري) و صفحه كليد مجازي برنامه، هويت ديجيتال شما را هنگام خريد، امور بانكي يا كار با شبكه هاي اجتماعي برخط، كاملا ايمن حفظ مي كند.
- گجت دسكتاپي خودرو مسابقه اي منحصر به فرد فراري، همراه با لوگوي جديد لابراتوار كسپرسكي
با استفاده از اين گجت دسكتاپي مي توانيد وضعيت محافظتي رايانه خود را بررسي كنيد و به فوريت به قابليت ها و تنظيمات امنيتي مورد نظر خود دست يابيد، كاري كه تا كنون هيچ گاه بدين سادگي نبوده است.

- محافظت آني فعالانه در برابر تهديدات اينترنتي
مانع تاثير مخرب انواع بدافزارهاي شناخته شده و شناخته نشده بر كامپيوتر شما مي شود.
- قابليت وبگردي ايمن براي امنيت آنلاين
با فعال شدن قابليت Safe Surf ديگر هيچگاه در معرض خطر وب سايت هاي مهاجم يا مضر قرار نخواهيد گرفت. Safe Surfبه طور خودكار وب سايت هاي ناخواسته را به محض نمايش، بلوكه خواهد كرد. فقط كافي است آن را روشن بگذاريد.
- كنترل والدين موثر و پرامكانات
قابليت هاي كنترل والدين پيشرفته اين محصول مي تواند برنامه ها و دسترسي به وب را مسدود، محدود و گزارش گيري كند؛ لذا كودكان شما در محيط آنلاين ايمن خواهند بود.
- حالت منحصر به فرد اجراي ايمن براي برنامه ها و سايت ها
حالت Safe Run به شما امكان مي دهد برنامه هاي مشكوك و وب سايت ها را در محيطي ايزوله و مخصوص اجرا كنيد؛ به طوري كه آنها قادر به صدمه زدن به سيستم شما نخواهند بود.
- ابزارهاي بهينه سازي رايانه
مي توانيد از ابزارها و خدمات اضافي كه محافظت بهينه را براي رايانه شما به ارمغان مي آورند، بهره ببريد. مواردي از قبيل: ديسك نجات، اسكن آسيب پذيري ها، System Restore و پاك كننده تنظيمات و امنيت مرورگر.

فناوري هاي امنيتي پيشرفته 
نسخه فراري كسپرسكي اينترنت سكوريتي داراي گستره اي از فناوري هاي منحصر به فرد است كه حداكثر محافظت را براي خانواده شما به همراه مي آورد. و رايانه خانگي يا همراه شما را به طريق زير از آسيب دور نگاه مي دارد:
- محافظت فعال آني در برابر ويروس ها و ساير بدافزارها
- وبگردي ايمن و نوار ابزار وب كسپرسكي به منظور ايمني در محيط آنلاين
- بهترين ديواره آتش در سطح خود به منظور دور نگاه داشتن هكرها
- محافظت از اطلاعات شخصي به وسيله صفحه كليد مجازي و آنتي فيشينگ
- حالت Safe Run استثنايي در خصوص وب سايت ها و برنامه هاي مشكوك
- كنترل والدين پيشرفته با تنظيمات انعطاف پذير
- محافظت هوشمند آنتي اسپم و آنتي بنر
- بهينه سازي رايانه براي محافظت و كارايي بهتر
- لوح فشرده نجات براي بازنشاني حالت قبلي رايانه آلوده شده
- اسكن و بروزسازي خودكار قابل برنامه ريزي
- محافظت در برابر انواع بدافزارها

فناوري هاي تحسين شده
فناوري هاي تحسين شده نسخه Ferrari از KIS رايانه شما را در مقابل گستره اي وسيع از تهديدهاي IT محافظت مي كند:
- ويروس ها، تروجان ها، كرم ها و ساير بدافزارها، جاسوس افزارها و تبليغ افزارها
- روت كيت ها، بوت كيت ها و ساير تهديدهاي پيچيده و تركيبي
- سرقت هويت توسط كي لاگرها (ثبت كننده هاي ضرب كليد) و بدافزارهاي اسكرين كپچر (ثبت كننده صفحه نمايش)
- بات نت ها و شيوه هاي غير قانوني مختلف براي ربودن كنترل رايانه
- حملات روز صفر (Zero – Day) و تهديدهاي ناشناخته
- آلودگي هاي دانلودي به اصطلاح «بزن و دررويي»

شبيه ساز ويدئويي آكادمي مجازي فراري
همكاري آزمايشگاه كسپرسكي با اسكودريا فراري فقط به فناوري ها و امكانات تحسين شده نسخه استثنا فراري از Kaspersky Internet Security ختم نمي شود. ما در اين برنامه آكادمي مجازي فراري را نيز براي طرفداران قديمي اسكودريا فراري و آزمايشگاه كسپرسكي در هر كجاي دنيا، گنجانده ايم!
آكادمي مجازي فراري (ساختScuderia Ferrari Marlboro) تمام شور و هيجان مسابقه دادن با يك F۱۰ واقعي را به رايانه شما مي آورد و نخستين سيمولاتور ويدئويي مجازي F۱۰ مي باشد. هيچ شبيه ساز ويدئويي يا بازي ديگري توانايي ايجاد چنين تجربه واقعي از F۱۰، مسير مسابقه اي فيورانو و دست و پنجه نرم كردن با شرايط رانندگي را ندارد.
از جمله قابليت هاي آكادمي مجازي فراري كه مي توانيد از آنها لذت ببريد:
- فراري F۱۰
F۱۰ Ferrari مجازي اما فراواقعي موجب تحسين شما خواهد شد و احساس بودن در يك ماشين مسابقه اي فرمول يك را تا سرحد نهايت خواهيد كرد.
- راننده ها
تازه در مي يابيد فليپ ماسا يا فرناندو آلونسو بودن چگونه است. همه چيز با تمام جزئيات بازسازي شده است؛ از جمله حالت رانندگي آنان، كلاه ها، دستكش ها و حتي اخلاقيات آنها!
نماي ديد راننده
مي توانيد از نگاه ماسا و آلونسو نماي مسير را ببينيد. ارتفاع، عرض و نماي از داخل خودرو، همگي به دقت همانند يك فراري F۱۰ بازسازي شده اند. و يك دوربين كه بالاي سر راننده نصب شده، تمام فشارها و شيب هاي جاده را ثبت مي كند.

شبيه ساز فراري F۱۰
مي توانيد توانايي هاي رانندگي خود را تقويت كنيد و با عملكرد شگفت انگيز و دست فرمان، سيستم تعليق و جعبه دنده Ferrari F۱۰ آشنا شويد.

مسير آزمايشي فيورانو
وارد يك دنياي مجازي شويد كه تمام مسير آزمايشي فيورانو در آن است؛
جاده و تمام جزئيات جانبي اش با آخرين جزئيات بازسازي شده اند؛ همراه با عواملي كه هنگام رانندگي در سرعت هاي بالا و پايين موثرند.

مسابقه
زمان هاي مسابقه اي شما به طور خوكار در وب سايت آكادمي مجازي فراري آپلود مي شود. لذا مي توانيد زمان هاي خود را با ديگر علاقه مندان فراري و كسپرسكي در سرتاسر جهان، مقايسه كنيد.
از هيجان و نشاط شبيه ساز مسابقه لذت ببريد؛ در حالي كه مي دانيد در امنيت كامل هستيد.


پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, :: 19:37 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

محصولاتی که استیو جابز نتوانست تکمیل کند

استیو جابز در کنار بزرگانی مانند بیل گیتس در عین اینکه تاجر و فعال اقتصادی بودند و هستند همواره به فکر ارایه خدمات انقلابی و بهتر و برتر هم بوده اند. اگر چه وجود جابز عملا موجب ساخت و توسعه فناوریهای بی شماری شد اما برخی از آنها را نیز نتوانست عملا تکمیل کند و شاید بعد از وی به بازار عرضه شوند.

محصولاتی که استیو جابز نتوانست تکمیل کند-مجه فناوری اطلاعاتit-world.ir

 

۱-شبکه موبایل اپل

جابز از کندی توسعه و بهبود فناوریها در شبکه های مخابراتی ناراضی بود و با اینکه از برترین خدمات دهنده های دنیا و امریکا بهره میبرد اما همواره به فکر ایجاد شبکه مخابراتی متعلق به خود اپل بود. شبکه ای در آن دستش برای تغییرات فراوان و آنچه انقلاب در ارتباطات موبایل می دانست باز باشد.

۲-تلویزیون هوشمند

اگرچه اپل یک محصول ست تاپ باکس به نام اپل تی وی به بازار عرضه کرده است اما جابز به دنبال ساخت یک تلویزیون هوشمند به معنایی انقلابی آن بود. تلویزیونی که مانند سایر چیزها باز تعریف ابزاری به نام تلویزیون باشد. او معتقد بود که تلویزیونها اگرچه در بعد سخت افزار پیشرفت محسوسی کرده اند اما هنوز هوشمند نیستند. اتصال به خدمات آنلاین فیلم و …که اکنون در اپل تی وی موجود است فقط بخشی از آن چیزی است که می تواند در چنین تلویزیونی وجود داشته باشد. مثلا این تلویزیون نیازی به کنترل نخواهد داشت و مانند دستیار آیفون دستورات شما را اجرا خواهد کرد.

۳-پردازنده های اختصاصی اپل

اگرچه اپل از دو سال قبل با عرضه پردازنده A4 که بر پایه معماری ARM است عملا استقلال در زمینه پردازشگر و به طور کاملتر SOC یا همان System on chip شامل مموری و گرافیک و پردازنده را یافت اما در زمینه مک چنین اتفاقی نیافتاد و کماکان محصولات اپل بر پایه اینتل هستند. جابز می دانست که معماری کم مصرف بر پایه ARM توان جوابگویی دسکتاپ و لپ تاپها را هم دارد اما مشکلاتی مانند کندی توسعه این معماری و نبود گرافیک مجتمع شده با آن که دارای توان کافی و مصرف پایین باشد این کار را به تاخیر انداخت. اگرچه تغییر معماری منجر به باز طراحی مکینتاش خواهد شد اما کم مصرف بودن و حرارتزایی بسیار کم این معماری نگاه جابز را جلب کرده بود. شاید در سالهای آینده مک بوک ایر با این پردازنده را ببینیم.

۴-رابطی فراتر از تاچ اسکرین

بعد از معرفی ماوس در ۱۹۸۴ و بعد تاچ اسکرین در سال ۲۰۰۷ روی آیفون جابز به دنبال راه حلی برای حذف کیبرد و تاچ پد روی نوت بوکها بود اما به خوبی میدانست و بارها گفته بود که کاربران دنبال یک نوت بوک که تاچ اسکرین باشد و یا کیبردش دارای یک صفحه لمسی باشد نیستند. او به دنبال یک راه حل جدید بود. جزییاتی بیشتر از این طرحها منتشر نشد.

۵-دستیارهای هوشمند

اگرچه دستیار صوتی siri در دوران جابز توسعه داده شد اما این فقط ابتدای راه بود. از نظر او دستیار هوشمند چیزی فراتر از این ها بود. سرمایه گذاری سنگین اپل روی هوش مصنوعی و خرید چندین شرکت فعال در این زمینه نشان میداد که او به دنبال یک انقلاب در این زمینه است. اهمیت این دستیارها در کمک رسانی به افرادی که دارای نوعی معلولیت هستند بیشتر مورد توجه جوامع قرار گرفته است.



پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, :: 19:24 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

تصاویری فراتر از سرعت چشم
لحظه برخورد گلوله با اجسام





























دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:, :: 18:16 ::  نويسنده : عرفان دهقان

قوانین مورفی

  *وقتی جوراب پاته، حتما دمپایی دستشویی خیسه!
*اگه سال تا سال یه قرون تو جیبت نباشه مامان و بابات نمی فهمند، کافی یه نخ سیگار تو جیبت باشه همه میفهمن!
*موقع فوتبال نگاه کردن هشتاد دقیقه میشینی چش تو چش تلویزیون هیچ اتفاقی نمی افته، یه دقیقه میری دستشویی، میای میبینی بازی ۲-۲ تموم شده!
*هرچقدر هم دلیل منطقی واسه خرید یه چیز داشته باشی، همیشه یکی اون نزدیکی ها هست که بگه سرت کلاه گذاشتن عجیب!
*وقتی پیاده باشی تاکسی گیرت نمی آد، اما وقتی با ماشین باشی توی ترافیکی از تاکسی ها گیر می کنی.
*هروقت گرسنه میای خونه، اون شب اتفاقی غذا ندارین. اما یه شب که بیرون غذا می خوری وقتی میای خونه می بینی غذای مورد علاقت رو درست کردن.
*تو یه ظرف آجیل اولین چیزی که می خوری یه بادوم تلخه.
*موقع درس خوندن پرزهای موکت هم واسه آدم جذاب می شه. دوست داری ساعت ها بشینی بهشون نگاه کنی.
*سر جلسه به دوستت که هیچی نخونده کل سوال ها رو برسونی و برگه هاتون با هم مو نزنه، نمره اون بیشتر می شه. این از قوانین ثابت مورفی هستش، شک نکن!
*اگه یک بار سر کلاس نری و استاد بگه جلسه بعد امتحانه، هیشکی بهت خبر نمیده! اما امان از اون روزی که یکی از اساتید حذف کنه، شونصد نفر یادت می افتن و بابای گوشیت رو در میارن از بس مسیج میدن که فلانی، استاد گفت حذفی!
*برای موفق شدن تنها یک راه وجود دارد، اما برای شکست خوردن راه های زیاد.
*اگه یه ماشین صفر بخری، هرچقدر هم مواظبش باشی و سعی کنی جای مطمئنی پارکش کنی، بازم خط روش می افته، ولی ماشین کهنه داغونت رو بزار وسط اتوبان کرج، شب بیا سالم برش دار.
*یه وقت هایی که خیلی عجله داری اگه لاستیک هواپیما هم زیر ماشین انداخته باشی، میای می بینی ۲تاش پنچره!
*دقیقا همون روزی که ۵ دقیقه دیرتر بیدار شدی تمام وسایلت مفقود میشن!
*دقیقا وقتی جفت دستات تا آرنج گریسی یا گلی هستش، چشمت خارش می گیره!
*اگر یک تاریخ برای شما خیلی مهمه، ۱۰ روز قبل از اون یادتونه و دقیقا همون روز یادتون میره. ۳۵۵ روز بعدش هم دارید حرص از یادرفتنش رو می خورید. این قضیه فقط تا وقتی که اون تاریخ مهمه ادامه داره و بعدش برعکس میشه.
*اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد.



دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, :: 16:17 ::  نويسنده : عرفان دهقان

  

دهه فجر

 

آیت‌الله خمینی در فرودگاه مهرآباد از هواپیما پیاده می‌شود

دههٔ فجر به روزهای ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ گفته می‌شود که طی آن سید روح‌الله خمینی بعد از تبعید پانزده ساله در دوازدهم بهمن سال ۱۳۵۷ یه ایران وارد و در نهایت با اعلام بی‌طرفی ارتش شاهنشاهی، سلطنت پهلوی در بیست و دوم بهمن ماه منقرض شد.

۱۲ بهمن روز ورود روح‌الله خمینی به ایران

در این روز بزرگترین استقبال تاریخ در تهران برگزار شد؛ بطوری که طول جمعیت استقبال کننده از آیت‌الله خمینی به ۳۳ کیلومتر رسیده بود. در ساعت ۹:۵۰ دقیقه بامداد روز دوازدهم بهمن هواپیمای حامل خمینی در میان تدابیر شدید امنیتی در فرودگاه مهرآباد برزمین نشست. خمینی پس از ورود به فرودگاه و ایراد سخنرانی طبق برنامه‌ای که از قبل تنظیم شده بود عازم  شد. خمینی در میان استقبال گسترده مردم تهران در ساعت یک بعد از ظهر وارد قطعه ۱۷ که مدفن شهدای انقلاب بود شد و سخنرانی خود را ایراد نمود.[۱]

وقایع ۱۴ بهمن

ساعت ۹ بامداد روز شنبه ۱۴ بهمن در محل مدرسه شماره ۲ علوی یک مصاحبه مطبوعاتی با حضور قریب به سیصد خبرنگار ایرانی و خارجی برگزار شد که در آن ابتدا خلاصه‌ای از نظریات آیت‌الله خمینی خوانده شد؛ سپس سوالات خبرنگاران آغاز گردید که کاری نکنند که مردم را به جهاد دعوت کنم، اگر موقع جهاد شد می‌توانیم اسلحه تهیه کنیم. دولت را بزودی معرفی خواهیم کرد. اعضای شورای انقلاب تعیین شده‌اند. از ارتش می‌خواهم هر چه زودتر به ما متصل شود. ارتشیان فرزندان ما هستند، ما به آنها محبت داریم باید به دامان ملت بیایند. قانون اساسی که تدوین شده به آراء عمومی گذاشته می‌شود تمام اتباع خارجی بطور آزاد در ایران زندگی خواهند کرد.[۲]

خلاصه‌ای از پاسخ خمینی به این شرح بود:

تعیین دولت موقت

خمینی در روز ۱۶ بهمن طی فرمانی مهدی بازرگان را به عنوان نخست وزیر موقت تعیین و معرفی کرد. عصر همان روز در سالن سخنرانی مدرسه علوی یک مصاحبه مطبوعاتی بین‌المللی ترتیب داده شد، در این جلسه بازرگان برنامه و وظایف دولت موقت را تشریح کرد و افزود برگزاری همه پرسی درباره تغییر رژیم، برگزاری انتخابات مجلس موسسان و انجام انتخابات مجلس از وظایف این دولت است.[۳]

راه‌پیمایی ۱۹ بهمن

روز نوزدهم بهمن ماه بزرگ‌ترین راه پیمایی انقلاب صورت گرفت.[۴] در قطعنامه پایانی راه پیمایی نخست وزیری مهدی بازرگان توسط تظاهرکنندگان تایید شد.[۵]

وقایع ۲۰ بهمن

در روز ۲۰ بهمن ماه که مصادف با روز جمعه بود، مردم در دانشگاه تهران اجتماع کرده بودند تا سخنرانی رییس دولت موقت را استماع نمایند. در همین هنگام در غرب تهران درگیری شدیدی صورت گرفت؛ عده زیادی از افراد گارد شاهنشاهی به پادگان همافران نیروی هوایی حمله بردند و به محض آغاز درگیری آنان عده زیادی از جوانان وابسته به جناح‌های مختلف به نفع همافران وارد صحنه درگیری شدند. این درگیری خونین ده‌ها نفر کشته و مجروح بر جای گذاشت ولی در نهایت همافران توانستند حلقه محاصره نیروهای گارد را بشکنند.[۶]

وقایع ۲۱ بهمن

روز بیست و یکم بهمن ماه روز نبرد مسلحانه همه جانبه مردم و نیروهای دولتی بود. درگیری خونین مردم و لشکر گارد در این روز به اوج خود رسید؛ و جنگ تانک‌ها با مردم مسلح باعث کشته و زخمی شدن صدها نفر شد. آیت‌الله خمینی تهدید کرد در صورت عدم جلوگیری از کشتار لشکر گارد حکم جهاد خواهد داد.[۷] در اینروز چندین کلانتری توسط گروههای مسلح مردمی تسخیر شدند که در نتیجه آن مقادیر زیادی اسلحه به دست مردم افتاد. در همین روز فرمانداری نظامی تهران اعلامیه شماره ۴۰ را انتشار داد؛ بموجب این اعلامیه رفت و آمد مردم از ساعت ۱۶:۳۰ تا ۵ بامداد ممنوع اعلام شد. در پی اعلامیه مزبور اعلامیه دیگری صادر و منع عبور و مرور تا ساعت ۱۲ بامداد تمدید شد. مردم عملاً مقررات حکومت نظامی را باطل ساختند و تا صبح در خیابان‌ها با ایجاد حریق و راه بندان‌های متعدد مانع حرکت قوای نظامی می‌شدند.[۸]

وقایع ۲۲ بهمن

در این روز به ترتیب زندان اوین، ساواک، سلطنت آباد، مجلسین سنا و شورای ملی، شهربانی، ژاندارمری و ساختمان زندان کمیته مشترک به تصرف مردم در آمد.[۹] در تسخیر شهربانی سپهبد رحیمی فرماندار نظامی تهران به دست انقلابیون مسلح افتاد. پادگان باغشاه و دانشکده افسری، دبیرستان نظام، زندان جمشیدیه، پادگان عشرت آباد و پادگان عباس آباد یکی پس از دیگری تسلیم شدند و آخرین مرکزی که به تصرف درآمد رادیو و تلویزیون بود.[۱۰]

تصمیم شورای عالی ارتش

ساعت ۱۰ بامداد روز ۲۲ بهمن شورای فرماندهان نیروهای مسلح در ستاد مشترک تشکیل گردید. نظامیان حاضر در جلسه عبارت بودند از: عباس قره باغی، جعفر شفقت، حسین فردوست، هوشنگ حاتم، ناصر مقدم، عبدالعلی نجیمی، احمدعلی محققی، عبدالعلی بدره‌ای، امیرحسین ربیعی، کمال حبیب‌اللهی، عبدالمجید معصومی، جعفر صانعی، اسدالله محسن زاده، حسین جهانبانی، محمد کاظمی، خلیل بخشی آذر، علی محمد خواجه نوری، پرویز امینی افشار، امیر فرهنگ خلعتبری، محمد فرزام، جلال پژمان، منوچهر خسروداد، ناصر فیروزمند، موسی رحیمی لاریجانی، محمد رحیمی آبکناری و رضا وکیلی طباطبایی.[۱۱] ریاست شورای عالی ارتش بر عهده عباس قره باغی بود. پس از گزارش فرماندهان نیروها از وضعیت موجود بحث پیرامون همبستگی ارتش با مردم آغاز شد؛ اکثرا موافقت خود را اعلام نمودند و سرانجام اعلامیه‌ای مبنی بر بی طرفی ارتش تهیه و بامضا رسید.[۱۲] پس از تصمیم شورای عالی، ساعت یک بعد از ظهر خبر تصمیم شورای عالی ارتش در اختیار رادیو و تلویزیون گذاشته شد. رادیو ایران برنامه عادی خود را قطع و اعلامیه را قرائت کرد. لحظه‌ای بعد نیروهای انقلاب محوطه صدا و سیما را تصرف نمودند و خبر سقوط رژیم سلطنتی پهلوی از صدا و سیما اعلام شد.[۱۳]

مراسم دهه فجر

هر ساله در طول دهه فجر مراسم و یادبودهای زیادی توسط طرفداران نظام جمهوری اسلامی ایران انجام می‌گیرد. همچنین در سازمان‌ها، ادارات دولتی اقدام به برگزاری سمینارها و همایش‌ها می شود. صدا و سیمای ایران نیز غالباً به پخش نماهنگ‌ها و تصاویر مربوط به روزهای مبارزات و تظاهرات می‌پردازد.

همچنین جشنواره فجر که بزرگترین جشنواره دولتی فیلم، تئاتر و موسیقی ایران است معمولاً در طول دهه فجر برگزار می‌شود.

در روز ۱۲ بهمن زنگ مدارس به مناسبت سالگرد ورود هواپیمای آیت‌الله خمینی به ایران، در ساعت ۹ و ۳۳ دقیقه نواخته می‌شود. در روز ۲۲ بهمن، آخرین روز از دهه فجر نیز که به عنوان تعطیل رسمی در تقویم رسمی ایران ثبت شده است، راهپیمایی حامیان حکومت ایران در شهرهای مختلف ایران برگزار می‌شود.

 

 



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:19 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

(شهادت امام رضا(ع

كتاب: زندگى سياسى هشتمين امام، ص 202

مؤلف: سيد جعفر شهيدى

حكمرانان از نظر برخى فرقه‏هانكته مهمى در اينجاست كه بايد حتما خاطرنشان كنيم اسلامى معتقدند كه اطاعت از حكام واجب است و بهيچوجه نمى‏توان با آنان از در مخالفت درآمد و يا بر ضدشان قيام كرد. ديگر فرق نمى‏كند كه ماهيت‏حاكم چه باشد، حتى اگر مرتكب بزرگترين گناهان شود و يا هتك مقدسات كند.

معناى اين عقيده آن است كه حاكم هر چند بيگناهان را كه از اولاد رسول خدا هم باشند بكشد، باز اطاعتش واجب و تمرد از وى حرام است.

اين مساله جزء معتقدات برخى از فرقه‏هاى اسلامى است مانند: اهل حديث، عامه اهل سنت، چه پيش و چه بعد از امام اشعرى كه خود او نيز به همين مطلب عقيده‏مند بود.

براى تاييد اين عقيده احاديثى هم به پيغمبر(ص) نسبت داده‏اند، ولى متوجه نبودند كه اين بر خلاف نص صريح قرآن و حكم عقلى و وجدان مى‏باشد.

بازتاب اين اعتقاداين باورداشت‏بازتاب گسترده‏اى بر انديشه‏هاى نويسندگان، مورخان و حتى علما و فقهايشان بر جاى نهاده كه به موجب آن خود را مجبور مى‏ديدند كه لغزشها و جنايات حكام را بپوشانند و يا توجيه و تاويل نمايند.

يكى از خواستهاى اين حكام آن بود كه حقايق مربوط به ائمه عليهم السلام را از نظر مردم پنهان نگه داشته و يا آنها را به گونه بدى بازگو كنند. در اين باره علما، نويسندگان و مورخان از هيچ كوششى فروگذار نمى‏كردند و براى اجراى اراده حاكم كه - بر حسب عقيده جبرى كه خود آنها جعل كرده بودند - اراده خداست، نهايت امكانات خود را به كار مى‏گرفتند. از اينرو مى‏بينيم كه در بسيارى از كتابهاى تاريخى نه تنها زندگى امامان ما نوشته نشده بلكه حتى نامشان هم برده نشده است.

دليل اين رويداد نه آن بود كه امامان(ع) افرادى گمنام و ناشناخته بودند يا آنكه كسى به آنها توجهى نمى‏نمود. زيرا هر چه بود مردم يا از روى دوستى و تشيع و يا از روى دشمنى و مبارزه با آنان سر و كار داشتند. با اينوصف، حتى نام آنان را در بسيارى از كتب تاريخى نمى‏يابيم. در حالى كه آنها حتى از ذكر داستانهايى مربوط به آوازخوانها، رقاصه‏ها و حتى قطاع طريق خوددارى نمى‏كردند.

اينها خيانت نسبت‏به حقيقت‏به شمار مى‏رود، يعنى اين نويسندگان در برابر نسلهاى آينده خود مرتكب خيانت‏شدند و امانتى را كه لازم بود بعنوان نويسنده رعايت كنند، هرگز نپاييدند.

در چنين شرايطى شيعيان اهلبيت از امكانات كمى براى ذكر حقايق مربوط به امامان خويش برخوردار بودند. آنان همواره تحت تعقيب حكام قرار گرفته و جانشان هميشه در مخاطره بود.

اكنون مى‏پرسيد پس چرا خلفا آنهمه علما را ارج مى‏نهادند. چرا آنها را از دورترين نقاط نزد خود فرا مى‏خواندند. آيا اين شيوه با موضع خصمانه‏اى كه آنان در برابر اهلبيت اتخاذ كرده بودند منافات نداشت؟

پاسخ اين سؤال روشن است. نخست علت‏سوء رفتارشان با ائمه اين بود كه اولا چون مى‏دانستند كه حق حكمرانى از آن آنهاست پس مى‏كوشيدند تا با از بين بردنشان اين حق نيز پايمال شود.

ثانيا ائمه هرگز حكام مزبور را تاييد نمى‏كردند و هيچگاه از كردارشان ابراز خشنودى نمى‏داشتند.

ثالثا ائمه با رفتار نمونه و شخصيت نافذ خود بزرگترين عامل خطر براى جان خلفا و دستگاه قدرتشان به شمار مى‏رفتند.

اما اينكه چگونه علما را آنهمه تشويق مى‏كردند، براى تحقق بخشيدن به هدفها سياسى معينى بود. البته اين حمايت تا حدودى رعايت مى‏شد كه زيانى براى حكومتشان در بر نداشته و علم و عالم يكى از ابزار خدمت‏به آنان مى‏بود. آنها مى‏خواستند از اين مجرا هدفهاى زير را تامين كنند:

1 - دانشمندان كه طبقه آگاه جامعه را تشكيل مى‏دادند زير مراقبت و سلطه آنها قرار گيرند.

2 - به دست اين دانشمندان بسيارى از نقشه‏هاى خود را به شهادت تاريخ عملى سازند.

3 - خود را در نظر مردم دوستدار علم و عالم جلوه مى‏دادند تا بدينوسيله جلب اطمينان بيشترى كنند و طرد اهلبيت‏با استقبال از علما به نحوى جبران مى‏شد.

4 - تشويق علما وسيله‏اى براى پوشاندن چهره ائمه و به فراموشى سپردن ياد آنها بود.

پس مقام علم و عالم در حدود همين هدفها براى خلفا محترم بود. و گر نه هر بار كه از سوى شخصيتى احساس خطر مى‏كردند در رهايى از چنگش به هر وسيله ممكن دست مى‏يازيدند.

احمد امين درباره منصور مى‏نويسد: «معتزليان را هر بار كه لازم مى‏ديد فرا مى‏خواند و محدثان و علما را نزد خويش دعوت مى‏كرد، البته اين تا وقتى بود كه آنان برخوردى با سلطه‏اش پيدا نمى‏كردند، و گرنه دستگاه كيفرى عليه‏شان به كار مى‏افتاد» (1) .

آرى، همين منصور بود كه «ابوحنيفه‏» را مسموم كرد و بر امام صادق كه از بيعت‏با محمد بن عبدالله علوى سرباز زده بود، همراه با خانواده و شاگردانش، بسيار تنگ مى‏گرفت.

بهرحال، اكنون برگرديم و كلام خود را از آنجا دنبال كنيم كه گفتيم حكام بسيار مى‏كوشيدند تا حقايق مربوط به ائمه(ع) باز گفته نشود و يا آنكه بگونه نادرستى آنها را به مردم عرضه مى‏كردند و در اين باره از كسانى كه عنوان «دانشمند» داشتند نيز كمك مى‏گرفتند.

بنابراين، اين راست است اگر بگوييم ابن اثير، طبرى، ابوالفداء، ابن العبرى، يافعى و ابن خلكان از آن دسته از دانشمندانى بودند كه به حقيقت و تاريخ خيانت كردند و در نگارش وقايع انصاف و بيطرفى لازم را نداشتند.

مثلا يكى از موارد لغزش اينان كه بوضوح حاكى از تعصب آنان و اطاعت كوركورانه‏شان از حكام است مطلبى است كه درباره نحوه درگذشت امام رضا(ع) نوشته‏اند. طبق نوشته ايشان امام انگور خورد و آنقدر زياد خورد كه به مرگش منتهى گرديد. (2)

ظاهرا ابن خلدون هم كه شخصى اموى مشرب بود مى‏خواسته از اينان پيروى كند كه در تاريخ خود چنين آورده: «چون مامون به طوس وارد شد، امام رضا بر اثر انگورى كه خورده بود بطور ناگهانى در گذشت. . . » (3)

براستى كه اين حرفها عجيب است. آخر چگونه انسان مى‏تواند چنان پرخورى را درباره يك آدم معمولى بپذيرد تا چه رسد به امامى كه همه به دانش، حكمت، زهد و پارسائيش اعتراف داشتند.

آيا انسان عاقل هيچ به خود اجازه چنين پندارى مى‏دهد كه شخصى عاقل و حكيم همچون امام با پرخورى دست‏به خودكشى زده باشد؟

آيا كسى در طول زندگى امام به ياد دارد كه وى شخصى پرخور و شكم‏پرست‏بوده باشد؟ يا بر عكس، علم و زهد و تقوا، با صرفنظر از عقل و حكمت، هرگز به انسان اجازه نمى‏دهد تا بدان حد شكم خود را انباشته از خوردنى كند.

اينها تمام ناشى از تعصب مذهبى و پيروى از تمايلات كوركورانه است كه به امام چنين نسبتى را مى‏دهند و گر نه كجا عقل و وجدان آدمى چنين رويدادى را مى‏تواند تصديق كند!

اكنون ببينيم ديگران درباره درگذشت امام(ع) چه گفته‏اند.

نظر برخى ديگر از مورخان‏با نگرشى سريع بر اقوال مورخان درباره درگذشت امام(ع) به بررسى ناهماهنگى گفته‏ها و نقطه نظرهايشان خواهيم رسيد.

عده‏اى در اين باره فقط خود حادثه را گزارش كرده‏اند ولى هيچگونه ذكرى از علت آن ننموده‏اند و فقط بر سبيل ترديد چنين آورده‏اند: «گفته مى‏شود كه او مسموم شد و درگذشت‏» (مانند يعقوبى در جلد دوم ص 80 از تاريخش).

نظر دسته سوم‏عده‏اى ديگر مسموم شدن امام را پذيرفته‏اند ولى معتقدند كه اين جنايت‏به دست عباسيان صورت گرفت. سيد امير على داراى همين عقيده بود كه احمد امين نيز بدان اشاره كرده. (4)

براى اين نظر سند تاريخى جز آنچه كه «اربلى‏» نقل كرده، وجود ندارد. وى عبارتى مبهم در اين باره نوشته: «چون ديدند كه خلافت‏به اولاد على انتقال يافته على بن موسى را سم دادند و او در رمضان به طوس درگذشت‏» (5) .

نظر چهارم‏برخى نيز گفته‏اند امام به دست مامون مسموم گرديد ولى اين به رهنمود و تشويق فضل بود.

به نظر ما مامون هرگز نيازى به تشويق يا راهنمايى براى انجام اين كار نداشت، چه خود موقعيت امام را بخوبى احساس مى‏كرد. روشن است كه اين نظريه براى تبرئه مامون ابراز شده، چه فضل مدتها پيش از امام به دست مامون كشته شده بود. از اين گذشته، چگونه مى‏توان باور كرد كه مامون اين جنايت را تنها به خاطر خوشايند فضل انجام داده و خودش هيچگونه تمايلى بدان نداشته است!

نظر پنجم‏برخى ديگر گفته‏اند كه امام به مرگ طبيعى درگذشت و هرگز مسموميتى در كار نبود. براى اثبات اين موضوع دلايلى ذكر كرده‏اند.

يكى از اين افراد «ابن جوزى‏» است كه پس از نقل قول از ديگران كه نوشته‏اند پس از يك استحمام در برابر امام(ع) بشقابى از انگور كه بوسيله سوزن زهرآلود مسموم شده بود، نهادند و او با تناول انگورها مسموم شده بدرود حيات گفت، ابن جوزى مى‏نويسد كه اين درست نيست كه بگوييم مامون عامل مسموم كردن وى بوده باشد. چه اگر اينطور بود پس چرا آنهمه در مرگ امام ابراز حزن و اندوه مى‏كرد. اين حادثه چنان بر مامون گران آمد كه از شدت اندوه چند روز از خوردن و آشاميدن و هر گونه لذتى چشم پوشيده بود. (6)

البته عبارت ابن جوزى حاكى از آن است كه مسموم شدن امام را پذيرفته ولى منكر آنست كه مامون عامل اين جنايت‏بوده باشد.

«اربلى‏» نيز به پيروى از ابن جوزى همين عقيده را ابراز كرده و همانگونه بر گفته خويش دليل آورده است.

احمد امين نيز از كسانى است كه معتقدند كسى غير از مامون بود كه سم را به امام خورانيده، چه او حتى پس از مرگ امام و ورودش به بغداد هنوز جامه سبز مى‏پوشيد و بعلاوه، مامون با علما درباره برترى حضرت على(ع) مباحثه مى‏كرد (7)

دكتر احمد محمود صبحى نيز چنين پنداشته كه داستان مسموميت امام رضا(ع) از مطالب ساختگى شيعه است كه هرگز بين موقعيت امام در نزد مامون كه از آن همه ارجمندى برخوردار بود با خورانيدن سم به او، تناقضى احساس نمى‏كنند. (8)

دلايل كسانى كه در تبرئه مامون از جنايت‏سم خورانى سعى كرده‏اند، به شرح زير خلاصه مى‏گردد:

1 - پيمان وليعهدى كه به موجب آن امام پس از مامون به خلافت مى‏رسيد.

2 - بزرگداشت‏شان امام و تاييد شرف و علم و فضيلت وى و ارجمندى خانواده‏اش.

3 - به همسرى وى در آوردن دخترش كه خود عامل تحكيم دوستى ميان آن دو بود.

4 - استدلال مامون بر برترى على(ع) در برابر علما.

5 - ابراز اندوه فراوان پس از درگذشت امام بطورى كه از خوردن و آشاميدن و ديگر لذتها روى گردانده بود.

6 - دفن كردن امام در كنار قبر پدرش رشيد، و اينكه او خود بر جسد وى نماز گزارد.

7 - پس از درگذشت امام، او همچنان لباس سبز مى‏پوشيد حتى پس از ورودش به بغداد.

8 - پيوسته با علويان به رغم اقدامهاى مكرر بر ضدش، مهربانى مى‏نمود.

9 - خلق و خوى مامون به او اجازه چنين جنايتى نمى‏داد.

10 - مسموميت امام از جعليات شيعه است.

اين خلاصه همه دلايلى بود كه تبرئه كنندگان مامون آورده‏اند. ولى بنظر ما اينان يا به تمام حقايق، علم كافى نداشتند و در نتيجه نتوانستند نظر درستى درباره اين مساله تاريخى ابراز كنند، و يا آنكه حقيقت را مى‏دانستند ولى به داب پيشينيان خود بر ضد ائمه تعصب ورزيده به پيروى از هواى خويش و خلفايشان، حقايق مضر به احوالشان را لوث كرده‏اند.

واقع امر اينست كه تمام چيزهايى كه اينان ذكر كرده‏اند هيچكدام مانع از آن نبود كه مامون براى دفع خطر وجود امام(ع) دست‏به توطئه بزند، همانگونه كه قبلا هم همين بلا را بر سر وزيرش فضل بن‏سهل آورده بود. فضل نيز مقامى شامخ نزد مامون داشت و حتى اصرار داشت كه دخترش را هم به وى تزويج كند.

او همچنين فرمانده خود «هرثمة بن اعين‏» را نيز به مجرد ورود به مرو سر به نيست كرد، بى‏آنكه كوچكترين مجالى براى دفاع به وى بدهد و يا شكايتش را استماع كند. توطئه‏هاى مامون گريبانگير طاهر و فرزندانش و ديگران و ديگران نيز شد. اينان وزرا و فرماندهانش بودند كه براى مامون و تحكيم پايه‏هاى قدرتش آنهمه خدمت كرده و ديگران را با زور و شمشير به اطاعتش در آورده بودند.

با اينوصف مى‏بينيم كه چگونه همه را يكى پس از ديگرى به ديار عدم فرستاد در حالى كه نسبت‏به همه نيز ابراز محبت و سپاسگزارى مى‏نمود. مامون كسى بود كه بخاطر سلطنت و حكومت، برادر خود را بكشت، حال چگونه به همين انگيزه از كشتن امام رضا دست‏باز دارد. آيا اين معقول است كه بگوييم به نظر وى امام رضا از تمام اين خدمتگزاران صديقش و حتى از برادرش محبوبتر مى‏نمود؟

اما اينكه بر مرگ امام ابراز حزن و سوگوارى نمود قضيه روشن است. مگر در آن شرايط از چنان افعى مكار و سياست‏بازى مى‏شد انتظار شادمانى و سرور برد؟

مگر هم او نبود كه فضل را كشت و سپس بر مرگش اندوه فراوان ابراز داشت (9) و قاتلانش را هم كه به دستور خود او بودند، از دم تيغ گذرانيد. بعد هم سر آنان را نزد حسن - برادر فضل - فرستاد و دخترش هم را به عقد وى درآورد. اما پس از پيروزى بر ابن شكله، حسن را نيز از مقامش سرنگون ساخت. (10)

طاهر را نيز خود او كشت ولى بيدرنگ يحيى بن اكثم را از سوى خود نزد فرزندانش گسيل داشت تا مراتب تسليت‏خليفه را به ايشان ابراز كند. سپس فرزندان طاهر را بر جاى پدر بنشاند ولى بتدريج همه را يكى پس از ديگرى سرنگون نمود.

از اين قبيل جنايات، مامون بسيار كرده كه اكنون مجال ذكر همه آنها نيست. به همين قياس، عكس‏العملها و گفته‏هايش در مرگ امام رضا(ع) نيز كوچكترين ارزشى نداشت. چه اگر راست مى‏گفت پس چگونه دست‏به خون هفت تن از برادران امام بيالود و علويان را تحت‏شكنجه و آزار درآورد و به كارگزار خود در مصر نوشت كه منبرها را شستشو دهد، چه بر فرازشان نام امام رضا(ع) در خطبه‏ها رانده شده بود.

مامون از چه شرافتى برخوردار بود كه بگوييم كشتن امام با خلق و خوى وى ناسازگار بود. آيا كشتن آن همه افراد مگر منافاتى با مهر و محبتش داشت كه پيوسته نسبت‏به آنان ابراز مى‏داشت. بنابراين، مهر ورزيش نسبت‏به امام نيز هيچگونه منافاتى با قتلش نمى‏توانست داشته باشد.

اما اينكه علويان را بزرگ مى‏داشت علت را خودش در نامه‏اى كه به عباسيان نوشته، چنين بيان مى‏دارد كه اين بزرگداشت جزئى از سياست وى به شمار مى‏رود. لذا پس از درگذشت امام رضا(ع) ديگر لباس سبز را - كه ويژه علويان بود - نپوشيد، هفت تن از برادران امام را به قتل رسانيد و به فرمانروايان خود در هر نقطه‏اى دستور داد كه به دستگيرى علويان بپردازند.

اما سخن احمد امين كه نوشته علويان بر ضد مامون بسيار قيام كرده بودند، ادعايى است كه هرگز صحت ندارد. زيرا در تاريخ حتى نام يك قيام پس از درگذشت امام رضا(ع) ثبت نشده، بجز قيام «عبدالرحمن بن احمد» در يمن كه انگيزه‏اش را همه مورخان ظلم كارگزاران خليفه نوشته‏اند، و همچنين شورش برادران امام(ع) كه به خونخواهى وى برخاسته بودند.

اما اينكه گفته‏اند داستان مسموميت امام از ساختگيهاى شيعه است، بايد گفت كه پيش از شيعه خود تاريخنويسان سنى اين جنايت را به مامون نسبت داده بودند و شيعيان نيز شرح اين داستان را در كتابهاى اهل سنت مى‏خواندند كه منابع بسيارى از آنان را ما در همين كتاب ذكر كرده‏ايم.

با اينهمه اگر كسى باز در تبرئه مامون و حسن نيتش اصرار دارد به اين سؤال پاسخ دهد كه چرا پس از درگذشت امام، مقام وليعهدى را به فرزندش حضرت جواد(ع) عرضه نكرد، در حالى كه او نيز دامادش بود و به فضل و علم و كمالاتش نيز اعتراف مى‏كرد. حضرت جواد به رغم خردساليش تحسين عباسيان را نسبت‏به فضل و كمال خويش برانگيخته بود. مناظره وى با «يحيى بن اكثم‏» معروف است كه با چه مهارتى به سؤالهاى وى پاسخ مى‏داد (11) به علاوه، صغر سن نمى‏توانست‏بهانه عدم واگذارى مقام وليعهدى به امام جواد(ع) باشد، چه وليعهدى معنايش تصدى عملى امور مملكتى نيست و تازه خلفا و حتى رشيد، پدر مامون، براى كسانى بيعت وليعهدى گرفته بودند كه بمراتب خردسالتر از امام جواد بودند.

نظر ششم كه نظرى درست است!

طبق اين نظر امام(ع) بدون شك مسموم گرديد. كسانى كه بر اين عقيده‏اند گروه بزرگى را تشكيل مى‏دهند كه ابن جوزى نيز بدانها اشاره كرده است.

شيعيان بطور كلى اين نظر را تاييد كرده‏اند مگر مرحوم اربلى در كشف الغمة كه خود را همعقيده با ابن طاوس و شيخ مفيد دانسته است. ولى ظاهر امر چنين است كه شيخ مفيد نيز قايل به مسموميت امام بوده، چه نوشته است: آن دو - يعنى مامون و رضا - با همديگر انگورى را تناول كردند سپس امام(ع) بيمار شد و مامون نيز خود را به بيمارى زد!!. .

يكى از امورى كه بهترين دليل بر شهادت امام(ع) به شمار مى‏رود اتفاق شيعه بر اين مطلب است. چه آنان بهتر و عميق‏تر به احوال امامان خود مى‏پرداختند و دليلى هم براى تحريف يا كتمان حقايق در اين زمينه نداشتند.

از اهل سنت و ديگران نيز گروه بسيارى از دانشمندان و مورخان هستند كه منكر مرگ طبيعى امام(ع) بوده و يا لااقل مسموميت وى را قولى مرحج دانسته‏اند. مانند اين افراد:

- ابن حجر در صواعق ص 122 - ابن صباغ مالكى در فصول المهمة ص 250.

- مسعودى در اثبات الوصية ص 208، التنبيه و الاشراف ص 203، مروج الذهب / 3 / ص 417.

- قلقشندى در مآثر الانافة فى معالم الخلافه / 1 / ص 211.

- قندوزى حنفى در ينابيع المودة ص 263 و 385.

- جرجى زيدان در تاريخ تمدن اسلامى / 2 / بخش 4 / ص 440، و در صفحه آخر از كتاب امين و مامون.

- ابوبكر خوارزمى در رساله خود - احمد شلبى در تاريخ اسلامى و تمدن اسلامى / 3 / ص 107.

- ابوالفرج اصفهانى در مقاتل الطالبين - ابوزكريا موصلى در تاريخ موصل 171 / 352 - ابن طباطبا در الآداب السلطانية ص 218 - شبلنجى، در نور الابصار ص 176 و 177 چاپ سال 1948.

سمعانى در انسابش / 6 / ص 139.

- در سنن ابن ماجه به نقل تهذيب تهذيب الكمال فى اسماء الرجال ص 278 - عارف تامر در الامامة في الاسلام ص 125.

- دكتر كامل مصطفى شيبى در الصلة بين التصوف و التشيع ص 226.

و بسيارى ديگر. . .

بازتاب قتل امام(ع) در زمان مامون

چون به كتابهاى تاريخى مراجعه مى‏كنيم درمى‏يابيم كه شهادت امام رضا(ع) به دست مامون به وسيله سم، حتى در زمان مامون نيز امرى معروف و بر سر زبانهاى مردم بود. بطورى كه مامون خود شكوه از اين اتهام مى‏كرد كه چرا مردم او را عامل مسموم كردن امام مى‏پنداشتند!

در روايت آمده كه هنگام مرگ امام(ع) مردم اجتماع كرده و پيوسته مى‏گفتند كه اين مرد - يعنى مامون - وى را ترور كرده است. در اين باره آنقدر صدا به اعتراض برخاست كه مامون مجبور شد محمد بن جعفر، عموى امام، را به سويشان بفرستد و براى متفرق كردنشان بگويد كه امام(ع) امروز براى احتراز از آشوب از منزل خارج نمى‏شود. (12)

ابن خلدون علت قيام ابراهيم فرزند امام موسى(ع) را آن دانسته كه وى مامون را متهم به قتل برادرش مى‏نمود. (13) ابراهيم نيز به اتفاق مورخان به دست مامون مسموم گرديد. برادرش نيز زيد بن موسى كه در مصر شورش كرده بود به دست همين خليفه مسموم شد. اينكه يعقوبى نوشته كه مامون ابراهيم و زيد را مورد عفو قرار داد (14) منافاتى با آن ندارد كه مدتى بعد با نيرنگ به ايشان سم خورانيده باشد. چه آنان به خونخواهى برادر خود برخاسته بودند و عفو مامون يك ژست ظاهرى مى‏بود.

طبق نقل برخى از منابع تاريخى يكى ديگر از برادران امام رضا(ع) به نام احمد بن موسى چون از حيله مامون آگاه شد. همراه سه هزار تن - و به روايتى دوازده هزار - از بغداد قيام كرد. كارگزار مامون در شيراز به نام «قتلغ خان‏» به امر خليفه با او به مقابله برخاست و پس از كشمكشهايى هم او هم برادرش «محمد عابد» و يارانشان را به شهادت رسانيد. (15)

در آن ايام برادر ديگر امام رضا(ع) به نام هارون بن موسى همراه با بيست و دو تن از علويان به سوى خراسان مى‏آمد. بزرگ اين قافله خواهر امام رضا يعنى حضرت فاطمه(ع) بود (16) . مامون ماموران انتظامى خود را دستور داد تا بر قافله بتازند. آنها نيز همه را مجروح و پراكنده كردند. هارون نيز در اين نبرد مجروح شد ولى سپس او را در حالى كه بر سر سفره غذا نشسته بود غافلگير كرده بقتل رساندند. (17)

مى‏گويند حتى به حضرت فاطمه(ع) نيز در ساوه زهر خورانيدند كه پس از چند روزى او هم به شهادت رسيد. (18)

ديگر از قربانيان مامون، برادر ديگر امام(ع) به نام حمزة بن موسى بود.

با توجه به اين وقايع درمى‏يابيم كه مساله شهادت امام به دست مامون در همان ايام نيز امرى شايع ميان مردم گرديده بود.

پيشگويى امام(ع) و اجدادش

افزون بر تمام آنچه كه گذشت‏ياد اين نكته نيز لازم است كه امام رضا(ع) شهادتش را بوسيله زهر خود بارها پيشگويى كرده بود. به علاوه، اجداد پاكش نيز سالها پيش از وى رويداد شهادت امام رضا(ع) را خبر داده بودند.

مى‏توان روايات وارد شده در اين زمينه را به سه طبقه تقسيم كرد:

1 - آن دسته از روايات كه از زبان پيغمبر(ص) يا ائمه(ع) نقل شده و حاكى از به شهادت رسانيدن امام رضا در طوس است. در اين باره پنج‏حديث وارد شده.

2 - آن دسته از روايات كه از خود امام رضا(ع) نقل شده كه شهادتش به دست مامون و دفنش را در طوس كنار قبر هارون، پيشگويى نموده است.

پى‏نوشت‏ها:

(1) ضحى الاسلام / 3 / ص 202 و نيز جلد 2 / ص 46 و 47.

(2) الكامل / 5 / ص 150 - طبرى / 11 / ص 1030 - تاريخ ابوالفداء / 2 / ص 23 - مختصر تاريخ الدول / ص 134 - مرآة الجنان / 2 / ص 12 - وفيات الاعيان / 1 / ص 321 (چاپ 1310 هجرى) - برخى از اينان داستان مسموم شدن را با تعبير «گفته مى‏شود. . . » بيان كرده‏اند.

(3) تاريخ ابن خلدون / 3 / ص 250.

(4) روح الاسلام، سيد امير على / ص 311 و 312 - احمد امين چنين نگاشته: «اگر براستى او را مسموم كرده باشند، حتما اين سم را كسى غير از مامون به او خورانيده، يعنى يكى از مدعيان حكومت‏براى خاندان عباسى‏».

(5) الامام الرضا ولى عهد المامون / ص 102 به نقل از خلاصة الذهب المسبوك / ص 142.

(6) تذكرة الخواص / ص 355.

(7) ضحى الاسلام / 3 / ص 295 و 296.

(8) نظرية الامامة / ص 387.

(9) التاريخ الاسلامى و الحضارة الاسلامية / 3 / ص 322 - ماثر الانافة / 1 / ص 211. درباره چگونگى قتل فضل سخن گفتيم و ديگر آن را تكرار نمى‏كنيم.

(10) لطف التدبير / ص 166.

(11) الصواعق المحرقة، فصول المهمة، ينابيع المودة، اثبات الوصية، بحار، اعيان الشيعة، احقاق الحق جلد 2 به نقل از: اخبار الدول قرمانى، نور الابصار، ائمة الهدى هاشمى، الاتحاف بحب الاشراف، مفتاح النجا فى مناقب اهل العبا. . .

(12) مسند الامام الرضا / 1 / ص 130 - بحار / 49 / ص 299 - عيون اخبار الرضا / 2 / ص 242.

(13) تاريخ ابن خلدون / 3 / ص 115.

(14) مشاكلة الناس لزمانهم / ص 29.

(15) قيام سادات علوى / ص 169 - اعيان الشيعة / 10 از مجلد 11 / ص 286 و 287 به نقل از كتاب الانساب از محمد بن هارون موسوى نيشابورى - مدينة الحسين (سرى دوم) ص 91 - بحار / 8 / ص 308 - حياة الامام موسى بن جعفر / 2 / ص 413 - فرق الشيعة / حاشيه ص 97 به نقل از بحر الانساب (چاپ بمبئى) و ساير منابع.

(16) قيام سادات علوى / ص 168.

(17) جامع الانساب / ص 56 - قيام سادات علوى / ص 161 - حياة الامام موسى بن جعفر / 2.

(18) قيام سادات علوى / ص 168.

 



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:18 ::  نويسنده : عرفان دهقان

دانستنی های علمی کوتاه و جالب   


پروانه ها با پای خود مزه را احساس میکنند .
ـ شتر در هنگام تشنگی میتواند ۹۵ لیتر آب را در کمتر از ۳ دقیقه بنوشد .
ـ تعداد افرادی که سالانه از نیش زنبور میمیرند بیشتر از کسانی است که سالانه از نیش مار میمیرند.
ـ وزن اسکلت انسان بالغ ۱۳ تا ۱۵ کیلوگرم است .
ـ اولین اتوموبیل را مظفرالدین شاه قاجار وارد ایران کرد .
ـ اولین آدامس را جان کورتیس در سال ۱۲۲۷ شمسی ساخت .
ـ تنها قسمت بدن که خون ندارد قرنیة چشم است .
ـ با ۳۰ گرم طلا میتوان نخی به طول ۸۱ کیلومتر درست کرد .
ـ سومریها در قرن چهارم قبل از میلاد خط را اختراع کردند .
ـ یک دهم مردم جهان در جزیره ها زندگی می کنند .
ـ اولین تمبر جهان در سال ۱۸۴۰ در انگلستان به چاپ رسید .
ـ فیل بالغ در روز ۲۲۰ کیلوگرم غذا و۲۰۰ لیتر آب مصرف میکند .
ـ تعداد حشرات موجود در ۵/۲ کیلومترمربع زمین کشاورزی از انسانهای موجود در کل دنیا بیشتر است.
ـ هرفرد عادی درسرخود ۹۰ تا ۱۲۰ هزار رشته مو دارد.
ـ ریش انسان بالغ بر ۵ تا ۱۵ هزار و یک ابرو ۴۵۰ تا ۶۰۰ تار مو دارد.
ـ گربه وسگ هر کدام ۵ گروه خونی دارند و انسان ۴ گروه.
ـ زنبور عسل دو معده دارد: یکی برای انبار کردن عسل ویکی برای غذا.
ـ سریع ترین عضله بدن انسان زبان است.

ـ در سال ۱۹۸۰ بوتان تنها کشور جهان بود که تلفن نداشت.
ـ طول قد هر انسان سالم برابر ۸ وجب دست خود اوست.
ـ طول رگهای بدن انسان ۵۶۰ هزار کیلومتر است.
ـ در برج ایفل ۲۵۰۰۰۰۰ پیچ به کار رفته است.
ـ میزان انرزی که خورشید در یک ثانیه تولید میکند؛ برای تولید برق مورد نیاز تمام کشورهای جهان در مدت یک میلیون سال کافی است.
ـ خنده آسانتر از اخم کردن است؛ برای خندیدن انسان از ۱۷ عضله صورت وگردن استفاده می کند در حالی که برای اخم کردن از ۴۰ عضله.
ـ گربه در گوشش ۳۲ عضله دارد.
ـ خرسها موجوداتی چپ دست هستند.
ـ مورچه به هنگام مسموم شدن همیشه روی پهلوی راست می افتد.
ـ در فصل پائیز ۷۰۰ تا ۹۰۰ هزار برگ درخت بلوط میریزد.
ـ درصورتی که زنی به کوررنگی مبتلا باشد ؛ فرزندان پسر اوکوررنگ میشوند.
ـ مغز انسان بیش از سایر اعضای بدن کار میکند وبیش از۲۰% از انرژی بدن را مصرف می کند.
ـ هر یک لیتر بنزین معادل ۵/۲۳ تن گیاهان مدفون شده در قرنها پیش است.
ـ ۹۰% یخ دنیا در سرزمین های قطبی است.
ـ متوسط وزن مردان در کره زمین بیش از وزن زنان است.
ـ نیاز مردان به صحبت کردن در هر روز دوازده هزار واژه، و نیاز زنان ۲۳ هزار واژه است.
ـ اگر تکثیر باکتری تا ۲۴ ساعت ادامه یابد ، توده ۲ تنی از یک باکتری بوجود می آید.
ـ وسعت و عرض کهکشان راه شیری حدود ۷۰ هزار سال نوری است.
ـ سرعت گردباد گاهی به۳۰۰ تا ۴۵۰ کیلومتر در ساعت می رسد.
ـ عمیق ترین دریاچه جهان دریا چه بایکال در روسیه است که ۱۹۴۰ متر عمق دارد.
ـ حدود ۷ هزار نوع برنج مختلف در دنیا وجود دارد.
ـ یک میلیون کره به اندازه زمین در خورشید جای می گیرد.
ـ ۱۳۰۰ کره زمین در سیاره مشتری جای می گیرد.
ـ فنلاند از ۱۷۹ هزار و ۵۸۵ جزیره تشکیل شده است.
ـ زنبورها از بوی عرق بدشان می‌آید و به کسی که به نوعی بدنش بو دهد یا عطر و ادکلن زده باشد حمله می‌کند.
ـ‌ از بین رنگها رنگ سفید برای زنبور عسل آرامش دهنده و رنگ قهوه ای ناراحت کننده است.
ـ انسان با خوردن ۲۰ نیش از زنبور عسل در آن واحد خواهد مرد.
ـ
بدن زنبور داران در برابر نیش زنبورها مقاوم می‌شود و اغلب می‌توانند بیش
از صد عدد نیش زنبور عسل را تحمل کنند و احساس ناراحتی هم نکنند.
ـ از آنجا که زنبور عسل بی نظمی را دوست ندارد،‌ اگر جلوی کندوی آنها بایستید و مانع رفت و آمد آنها شوید به شما حمله خواهند کرد.
ـ نور خورشید فقط تا عمق ۴۰۰ متری آب دریا نفوذ می‌کند.
ـ سختی آب مشابه سختی بتن است.
ـ رعد و برقی به طول ۶/۱ کیلومتر دارای الکتریسیته کافی برای روشن کردن یک میلیون لامپ است.
ـ‌ هنگام صحبت برای بیا ن هر کلمه ۷۲ ماهیچه به کار گرفته می‌شود.
ـ لایه پوستی که آرنج را پوشانده است هر ۱۰ روز یکبار عوض می‌شود.
ـ خون میگوها آبی رنگ است، عنکبوتها خونی روشن و شفاف دارند.
ـ دانه نوعی درخت غول پیکر از خانواده کاج فقط ۰۰۵/۰ گرم وزن دارد.
ـ ۸۵% گیاهان در اقیانوسها رشد میکنند.
ـ تنها چیزی که در اسید حل نمی‌شود الماس است و فقط خیلی زیاد آن را از بین می‌برد.
ـ زرافه تازه متولد شده ۲ متر قد دارد.
ـ مغز فیزیکدان نابغه، آلبرت اینشتین ۱۵ درصد از حجم مغز انسان عادی بزرگتر بود.
ـ مارها گوش ندارند و با زبان می‌شنوند، زیرا زبان آنها به امواج صوتی بسیار حساس است.
ـ عمیق ترین جای اقیانوسهای جهان در اقیانوس آرامو عمق آن ۱۱ کیلومتر است.
ـ اسب ماده ۳۰ دندان و اسب نر ۳۶ دندان دارد.
ـ زمان بارداری فیل به دو سال است.
ـ آمریکا ییها سالانه ۸۵ میلیون تن کاغذ مصرف می‌کنند.
ـ نوعی ماهی وجود دارد که با کمک باله هایش به سطح می‌آید و ۵/۱ دقیقه در هوا پرواز میکند و به شکار طعمه خود میپردازد.
ـ اختاپوس دارای بزرگترین چشمان است که گاهی به ۲۵ سانتیمتر یعنی اندازه یک توپ والیبال میرسد.
ـ مار آناکوندا تنها نمونه افعی است که بچه می‌زاید.
ـ‌ اولین زیر دریایی جهان در سال ۹۵۷ هجری شمسی طراحی شد.
ـ پروانه با پا شیره گلها را می‌چشد نه با زبان.
ـ تا قرن پنجم میلادی متوسط عمر مردم اروپا از ۳۰ سال فراتر نمی‌رفت.
ـ خورشید روزانه معادل ۱۲۶ هزار میلیارد اسب بخارانرژی به زمین می‌فرستد.
ـ نمک بسیار بالای دریای بحرالمیت از زیست هرگونه ماهی در این دریا جلوگیری می‌کند.
ـ ۲۰ درصد آب شیرین جهان میان آمریکا و کانادا قرار دارد.
ـ بهترین شکارچی در خشکی خرس قطبی است.
ـ‌ خرس قطبی هنگامی که روی دو پا می‌ایستد حدود ۳ متر است.
ـ در بین انواع خرس ، خرس پاندا بزرگترین جمجمه را دارد.
ـ خرس با تمام سنگینی خود میتواند با سرعت ۵۰ کیلومتر در ساعت بدود.
ـ حس بویایی خرس تقریبا ۱۰۰ برابرقوی تر از انسان است.
ـ خرس نوزاد ۶۰۰ بار از مادر خود کوچکتر است.
ـ خرس کوالا هر گز آب نمی‌نوشد و آب مورد نیاز خود را با خوردن برگ گیاهان تامین می‌کند.
ـ کوههای آلپ در سال حدود یک سانتیمتر بلند میشوند.
ـ بیماری قند اولین عامل کوری در مردم جهان است.
ـ یکی از رودهای کامبوج ۶ ماه سال ازشمال به جنوب و۶ماه دیگر از جنوب به شمال جریان دارد.
ـ اگر در یک سال هیچ یک از نسلهای یک جفت مگس نر وماده از بین نروند ، حجم مگسهای متولد شده با حجم کره زمین برابر میشود.
ـ ظروف پلاستیکی تقریبا ۵۰ هزار سال در برابر تجزیه وفساد مقاومند.
ـ در خط استوا ، دمای هوا در تمام فصول سال تقریبا یکسان است.
ـ قاره کوچک استرالیا دارای بزرگترین منبع بوکسیت یا هیدروکسیدآلومینیوم در جهان است.
ـ هر قفل شماره‌دار ممکن است یک میلیون رمز داشته باشد.
ـ یک قطره آب دارای یک‌ صد میلیارد اتم است.
ـ برج کج پیزا ۲۹۳ پله و برج ایفل ۱۷۹۲ پله دارد.
ـ رشد کودک در بهار بیشتر است.
ـ جعبه سیاه هواپیمای تجاری نارنجی است.
ـ یک چهارم خاک روسیه در طول سال پوشیده از برف است.
ـ حس بویایی مورچه با حس بویاییسگ برابری می‌کند.
ـ چشم شتر برای محفوظ ماندن در برابر شنهای صحرا ۳ پلک دارد.
ـ تپش قلب گربه ۲ برابر قلب انسان است. قلب گربه در یک دقیقه بین ۱۱۰ تا ۱۴۰ بار می‌تپد.
ـ گرده گل هرگز فاسد نمی شود و از محدود مواد طبیعی است که تا زمان نا محدودی باقی می ماند.
ـ قدرت بینایی جغد ۸۲ برابر قدرت دید انسان است.
ـ اگر همه یخهای قطب جنوب آب شود بر سطح آب اقیانوسها ۷۰ متر اضافه می شود و در این صورت یک چهارم خشکیها زیر آب میرود.
ـ مار میتواند تا نیم ساعت بعد از قطع سرش نیش بزند.
ـ همه سیاره های منظومه شمسی دور محور خود از غرب به شرق میچرخند به جز سیاره ناهید که از شرق به غرب میچرخد.
ـ دانشمندان دریافته اند که مورچه همچون انسان صبح به هنگام بیدار شدن خمیازه میکشند.
ـ
در سال ۸۵۰ ه.ش. در شهر بازل سویس یک مرغ به سبب گذاردن تخم رنگی به طور
رسمی به اعدام محکوم شد زیرا او را شیطانی می دانستند که به شکل مرغ
درآمده است.
ـ تجربه نشان داده است که مرغ با شنیدن موسیقی تخم بزرگتری میگذارد.
ـ ویروس عامل آنفلوآنزا بیش از ۲۰۰ نوع دارد.
ـ هیتلر از مکانهای بسته بسیار وحشت داشت.
ـ انسان بالغ روزانه به هنگام کارهای سخت ممکن است تا ۱۵ لیتر عرق کنند.
ـ وزن کوه یخی متوسط الحجم ۲۰ میلیون تن است.
ـ بیشترین حرف مورد استفاده در انگلیسی E و کمترین آن Q است.A را کشف کردوآن را برای چشم مفید دانست.
ـ مردم فیلیپین به بیش از هزار لهجه سخن میگویند.
ـ زرافه همواره ایستاده وضع حمل می‌کند و نوزادش از فاصله ۱۸۰ سانتیمتری به زمین میافتد.
ـ کره زمین سالانه شاهد بیش از ۵۰ هزار زمین لرزه است.
ـ تا سه هزار سال پبش عمر متوسط مردم مصر ۳۰ سال بود.
ـ قدرت سیب در تحریک دستگاه عصبی از کافئین بیشتر است.
ـ پنگوئن تنها شناگری است که نمیتواند پرواز کند.
ـ دندان انسان چندین برابر از صخره محکمتر و سخت تر است.
ـ ادیسون ۱۰۹۷ اختراع داشته است.
ـ در هر قطره آب ۳۳۰۰ میلیون اتم وجود دارد.
ـ قلب فیل در هر دقیقه ۲۰۰ بار می‌تپد.
ـ تنها موجودی که میتواند به پشت بخوابد انسان است.
ـ ابوعلی سینادرحدود۲۳۸جلدکتاب نوشته است.
ـ ارسطو۲۰۰۰سال پیش ویتامین
ـ وزن جشم زرافه دو برابرمغزآن است.
ـ کره مریخ با سرعت۲۴۰کیلومتردر ساعت به دور خورشید می گردد.
ـ حروف ابجداز الفبای مردم فنیقیه اقتباس شده است.
ـ نخستین تقویم شمسی که شناخته شدتقویم مصریان است.
ـ کرمهای ابریشم در ۵۶ روز۸۶ هزار برابر وزن خود غذا می خورند.
ـ نوعی قورباغه وجود دارد که می‌تواند چندین ماه یخ بزند ودوباره به زندگی طبیعی باز‌گردد.
ـ پژوهشها ثابت کرده است که پشه بیشتر به سراغ کودکان وافراد بور میرود.
ـ هر عنکبوت تار ویژه خود را دارد و هیچگاه دو تار عنکبوت به هم شبیه نیستند.
ـ مجسمه آزادی نیویورک ۲۲۵ تن وزن دارد.
ـ مردم اندونزی به ۳۶۵ زبان صحبت می‌کنند.
ـ تعداد سلولهای بدن انسان ۱۰ برابر آدمهاست.
ـ مینای دندان محکم ترین جسم بدن است.
ـ ۶۴۰ ماهیچه در بدن وجود دارد.
ـ ماهیچه ها پرقدرت ترین جسم بدن هستند.
ـ آرواره ها فشاری به قدرت kg ۲۵۰ را بوجود می‌آورند.
ـ نازکترین پوست بدن ، پوست پلک وکلفت‌ترین پوست بدن را کف پا دارد.
ـ در یک ماه ۲۰ کیلو پوست از بین میرود .
ـ رشد ناخن نصف رشد مو می‌باشد.
ـ میانگین رشد ناخن دست ۴ برابر ناخن پا است.
ـ خون بعضی سخت تنان آبی است.
ـ خون به دلیل وجود آهن سرخ است.
ـ بدن انسان روزی یک لیتر بزاق ولید میکند.
ـ بدن ما ۵۰ هزار کیلومتر رشته عصبی دارد.
ـ دو سوم اطلاعات مغز از بینایی است.
ـ سرعت نور یک میلیون بار سریعتر از صوت است.
ـ چشم ماهی مرکب بزرگترین چشم نسبت به جثه است.
ـ به طور متوسط روزی ۱۷۰۰۰ بار پلک میزنیم.
ـ از آنجا که آب رنگ قرمز را جذب می‌کند ، رنگ آب را سبز مایل به آبی میبینیم.
ـ چشم سالم میتواند ۱۰ میلیون رنگ را ببیند.
ـ خون به دلیل وجود آهن سرخ است.
ـ بدن انسان روزی یک لیتر بزاق تولید میکند.
ـ بدن ما ۵۰ هزار کیلومتر رشته عصبی دارد.
ـ دو سوم اطلاعات مغز از بینایی است.
ـ سرعت نور یک میلیون بار سریعتر از صوت است.
ـ چشم ماهی مرکب بزرگترین چشم نسبت به جثه است.
ـ به طور متوسط روزی ۱۷۰۰۰ بار پلک میزنیم.
ـ از آنجا که آب رنگ قرمز را جذب می‌کند ، رنگ آب را سبز مایل به آبی میبینیم.
ـ چشم سالم میتواند ۱۰ میلیون رنگ را ببیند.
ـ ارتفاع ابر تا زمین در روز بیشتر از شب است .
ـ مار کبری تنها ماری است که قادر است فیلی را از پا در آورد .
ـ آب تا زمانی که حرکت دارد منجمد نمی‌شود.
ـ خرگوش و طوطی تنها حیواناتی هستند که می‌توانند بدون برگشتن اشیاء پشت سر خود را ببینند .
ـ قطب جنوب از طبقات یخ تشکیل شده است وتنها نقطة جهان است که درآن زمین خشکی وجود ندارد.
ـ جنین در شکم مادر گاهی دچار ***که میشود .
ـ کوچکترین استخوان بدن در داخل گوش قرار دارد .
ـ کراوات از نام مردم کراوات گرفته شده است که برای اولین آن را بر گردن آویختند .
ـ غورباقة قابیل با لیس زدن انسان ، او را دچار هذیان گویی میکند .
ـ وطن اصلی اسفناج ایران است و ۱۵۰۰ سال پیش استفاده از آن در دنیا رایج شد .
ـ مورچه تنها موجودی است که در مقایسه با بدنش بزرگترین مغز را دارد .
ـ خودرو در سرعت ۴۰ تا ۵۵ کیلومتر در ساعت کمترین سوخت را مصرف میکند.
ـ متخصصان تغذیه به این نتیجه رسیده اند که ‌ر‌و‌ز‌ه بهترین بهترین رژیم برای کاهش دائمی وزن است .
ـ وزن جگر انسان حدود ۱/۳ کیلوگرم است وبزرگترین غده در بدن است .
ـ خرس بالغ میتواند همچون اسب بدود.
ـ
زنبور عسل برای تولید ۴۰۰ گرم عسل که به دست ما میرسد دست کم ۸۰ هزاربار
از کندو به صحرا میرود که اگر هر بار معادل یک کیلومتر مسافت طی کند برای
به دست آوردن این مقدار عسل باید دو برابر محیط زمین را بپیماید .
ـ
قلب در هر دقیقه ۷/۴ لیتر خون در بدن پمپاژ میکند به این ترتیب در یک روز
حدود ۷۶۰۰ لیتر خون در بدن پمپاژ میشود . اگر شخصی ۷۰ سال عمر کند قلب او
در این مدت در حدود ۱۹۳ میلیون لیتر خون پمپاژ میکند وحدود ۵/۲ میلیارد
بار میزند .



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:17 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

زندگی نامه مسی مارادونای جدید


لیونل آندره مسی ۲۴ ژوئن سال ۱۹۸۷ در شهر روساریو آرژانتین دیده به جهان گشود.‌‌‌وی عضو تیم ملی بزرگسالان آرژانتین و تیم بارسلونا اسپانیا است. بسیاری از مطبوعات به وی لقب مارادونای جدید داده‌اند. لقب وی که توسط خودش انتخاب شده \"جانشین\" است.‌‌لیونل در سن ۵سالگی بازی را در تیم گراندولی آغاز کرد. تیمی که پدرش به عنوان مربی در آن جا مشغول به کار بود. در سال ۱۹۹۵ مسی به تیم نیوولز اولدبویز آرژانتین پیوست.

وی ۱۱‌‌سال داشت که پزشکان تشخیص دادند دچار کمبود هورمون رشد است.‌‌‌باشگاه ریور پلاته علاقه خود را برای به خدمت گرفتن مسی نشان داد اما آنها پول کافی برای خرج معالجه وی نداشتند. کارلوس ریساچ مدیر ورزشی باشگاه بارسلونا اسپانیا، از استعداد بی‌ظیر مسی آگاه شد. ریساچ پس از تماشای بازی وی به نمایندگی از باشگاه بارسلونا با مسی قراردادی امضا کرد.‌‌آنها پیشنهاد کردند تمام مخارج پزشکی لیونل را قبول می‌کنند به شرطی که وی برای شروع زندگی جدید به اسپانیا نقل مکان کند. خانواده مسی نیز به همراه این بازیکن جوان به اروپا منتقل شدند و لیونل کارش را در تیم جوانان بارسلونا آغاز کرد.‌‌

جانشین به زودی توانست در ترکیب تیم دوم بارسلونا جایگاه ثابتی به دست آورد. در آن فصل وی رکورد جالبی برجای گذاشت. میانگین بیش از یک گل در هر بازی. مسی در آن فصل توانست در ۳۰ بازی ۳۷ گل به ثمر برساند.‌‌‌‌ ‌لیونل مسی در اکتبر ۲۰۰۴ توانست اولین بازی رسمی‌اش را برای بارسلونا برابر اسپانیول انجام دهد. با این بازی وی عنوان سومین بازیکن جوان تاریخ باشگاه بارسلونا را به خود اختصاص داد.

‌‌زمانی که در تاریخ ۱‌‌می ۲۰۰۵ مسی توانست اولین گل رسمی‌اش را برای بارسا در مقابل تیم الباسته بالومپایه به ثمر برساند تنها ۱۷ سال و ۱۰ ماه و ۷ روز سن داشت. وی با این گل توانست خود را به عنوان جوان‌ترین گلزن بارسلونا در لا لیگا مطرح کند.‌‌‌‌به مسی این شانس را دادند تا بتواند به عضویت تیم ملی اسپانیا دربیاید اما وی این پیشنهاد را رد کرد. در‌‌‌‌ژوئن سال ۲۰۰۴ مسی در بازی دوستانه بین دو تیم فوتبال زیر ۲۰‌‌ساله‌هایآرژانتین و پاراگوئه به میدان رفت.‌‌‌در ژوئن ۲۰۰۵ توانست همراه با تیم زیر ۲۰ ساله‌های آرژانتین به مقام قهرمانی مسابقات جام جهانی جوانان دست یابد.‌‌لیونل با زدن ۶ گل کفش طلایی مسابقات و توپ طلایی بهترین بازیکن تورنمنت را نیز تصاحب کرد. با وجود این که لیونل بسیار جوان بود همیشه وی را با دیگو مارادونا مقایسه می‌کردند.

‌‌در تاریخ ۲۷ ژوئن باشگاه بارسلونا قرارداد جدیدی با مسی تا سال ۲۰۱۰ منعقد کرد. در این قرارداد یک ماده وجود دارد که در آن آمده است هر تیمی می‌تواند با پرداخت مبلغ ۱۵۰ میلیون یورو، مسی را به خدمت بگیرد. این مبلغ ۳۰ میلیون یورو بیشتر از مبلغ فروش رونالدینیو است.‌‌در سال ۲۰۰۵ خوزه پکرمن، لیونل مسی را به تیم ملی بزرگسالان آرژانتین دعوت کرد. وی اولین بازی‌اش را برابر مجارستان انجام داد. مسی در دقیقه ۶۳ وارد میدان شد اما به فاصله ۴۰ ثانیه از زمین مسابقه اخراج شد. پس از این مسابقه، مسی اولین بازی واقعی خود را برای تیم ملی آرژانتین برابر پاراگوئه انجام داد.‌‌

وی اولین بازی خود را در جام باشگاه‌های اروپا در تاریخ ۲۷ سپتامبر و در برابر اودینسه انجام دهد. در دسامبر همان سال روزنامه ایتالیایی توتو اسپورت جایزه پسر طلایی ۲۰۰۵ را که به بهترین بازیکن زیر ۲۱ سال اروپا داده می‌شود، به لیونل مسی داد. جانشین توانست بالاتر از وین رونی، لوکاس پودولسکی و کریستیانو رونالدو قرار بگیرد.‌‌مصدومیت شدید باعث شد مسی به‌‌‌مدت دو‌‌‌ماه از کلیه فعالیت‌های ورزشی دور بماند. به‌‌‌خاطر این مصدومیت حضور وی در جام جهانی ۲۰۰۶ در هاله‌ای از ابهام فرو‌‌رفت. با این وجود نام لیونل مسی را به عنوان بازیکن تیم‌‌‌ملی آرژانتین برای حضور در جام جهانی تحویل مقامات برگزاری مسابقات دادند. ‌‌مسی پس از روماریو (فصل ۹۳-۹۴) اولین بازیکن بارسلونا بود که توانست در معروف‌ترین دربی اسپانیا هت تریک کند.

در این فصل مسی گلی به ثمر رساند که همگان دوباره وی را با مارادونا مقایسه کردند. جانشین همانند مارادونا در بازی با انگلستان توپ را دریافت کرد، ۶۲ متر با توپ حرکت کرده ۶ نفر از بازیکنان حــریــف را پـشــت ســر گــذاشــت و دروازه خـتافه را گـشود.‌ ‌‌تمام‌‌‌کارشناسان ورزشی جهان این گل را مشابه گل قرن مارادونا دانسته و پس از این گل، مطبوعات اسپانیا به وی لقب \"مسیدونا\" دادند.‌‌لیونل مسی در فصل ۲۰۰۷ -۲۰۰۸ توانست در یک هفته ۵ گل به ثمر برساند تا تیم بارسا به صدر جدول رده‌بندی صعود کرده و خودش نیز یک شروع رویایی را تجربه کند. فرانتس بکن بائر و یوهان کرایف ستارگان سابق جهان فوتبال، از لئو به عنوان بهترین بازیکن جهان نام برده‌اند



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:16 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

 

           

                       باسمه تعالی

 

 زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (س)

فاطمه (علیها السلام) در نزد مسلمانان برترین و والامقام ترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار می‌باشد. این عقیده بر گرفته از مضامین احادیث نبوی است. این طایفه از احادیث، اگر چه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند، اما دارای مضمونی واحد می‌باشند. در یکی از این گفتارها (که البته مورد اتفاق مسلمانان، اعم از شیعه و سنی است)، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: "فاطمه سرور زنان جهانیان است". اگر چه بنابر نص آیه شریفه قرآن، حضرت مریم برگزیده زنان جهانیان معرفی گردیده و در نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاکدامنی مثال‌زدنی می‌باشد و از زنان برتر جهان معرفی گشته است، اما او برگزیده‌ی زنان عصر خویش بوده است. ولی علو مقام حضرت زهرا (علیها السلام) تنها محدود به عصر حیات آن بزرگوار نمی‌باشد و در تمامی اعصار جریان دارد. لذا است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در کلامی دیگر صراحتاً فاطمه (علیها السلام) را سرور زنان اولین و آخرین ذکر می‌نمایند. اما نکته‌ای دیگر نیز در این دو حدیث نبوی و احادیث مشابه دریافت می‌شود و آن اینست که اگر فاطمه (علیها السلام) برترین بانوی جهانیان است و در بین زنان از هر جهت، کسی دارای مقامی والاتر از او نیست، پس شناخت سراسر زندگانی و تمامی لحظات حیات او، از ارزش فوق العاده برخوردار می‌باشد. چرا که آدمی با دقت و تأمل در آن می‌تواند به عالیترین رتبه‌های روحانی نائل گردد. از سوی دیگر با مراجعه به قرآن کریم درمی‌یابیم که آیات متعددی در بیان شأن و مقام حضرتش نازل گردیده است که از آن جمله می‌توان به آیه‌ی تطهیر، آیه مباهله، آیات آغازین سوره دهر، سوره کوثر، آیه اعطای حق ذی القربی و... اشاره نمود که خود تأکیدی بر مقام عمیق آن حضرت در نزد خداوند است. این آیات با تکیه بر توفیق الهی، در مقالات دیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ما در این قسمت به طور مختصر و با رعایت اختصار، به مطالعه شخصیت و زندگانی آن بزرگوار خواهیم پرداخت.

 

نام، القاب، کنیه‌ها

 

 نام مبارک آن حضرت، فاطمه (علیها السلام) است و از برای ایشان القاب و صفات متعددی همچون زهرا، صدیقه، طاهره، مبارکه، بتول، راضیه، مرضیه، نیز ذکر شده است.

 

فاطمه، در لغت به معنی بریده شده و جدا شده می‌باشد و علت این نامگذاری بر طبق احادیث نبوی، آنست که: پیروان فاطمه (علیها السلام) به سبب او از آتش دوزخ بریده، جدا شده و برکنارند.

 

زهرا به معنای درخشنده است و از امام ششم، امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که: "چون دخت پیامبر در محرابش می‌ایستاد (مشغول عبادت می‌شد)، نورش برای اهل آسمان می‌درخشید؛ همانطور که نور ستارگان برای اهل زمین می‌درخشد."

 

صدّیقه به معنی کسی است که به جز راستی چیزی از او صادر نمی شود. طاهره به معنای پاک و پاکیزه، مبارکه به معنای با خیر و برکت، بتول به معنای بریده و دور از ناپاکی، راضیه به معنای راضی به قضا و قدر الهی و مرضیه یعنی مورد رضایت الهی.(1)

 

کنیه‌های فاطمه (علیها السلام) نیز عبارتند از ام الحسین، ام الحسن، ام الائمه، ام ابیها و...

 

ام ابیها به معنای مادر پدر می‌باشد و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دخترش را با این وصف می‌ستود؛ این امر حکایت از آن دارد که فاطمه (علیها السلام) بسان مادری برای رسول خدا بوده است. تاریخ نیز گواه خوبی بر این معناست؛ چه هنگامی که فاطمه در خانه پدر حضور داشت و پس از وفات خدیجه (سلام الله علیها) غمخوار پدر و مایه پشت گرمی و آرامش رسول خدا بود و در این راه از هیچ اقدامی مضایقه نمی‌نمود، چه در جنگها که فاطمه بر جراحات پدر مرهم می‌گذاشت و چه در تمامی مواقف دیگر حیات رسول خدا.

 

مادر و پدر

 

همانگونه که می‌دانیم، نام پدر فاطمه (علیها السلام) محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) است که او رسول گرامی اسلام، خاتم پیامبران الهی و برترین مخلوق خداوند می‌باشد. مادر حضرتش خدیجه دختر خویلد، از زنان بزرگ و شریف قریش بوده است. او نخستین بانویی است که به اسلام گرویده است و پس از پذیرش اسلام، تمامی ثروت و دارایی خود را در خدمت به اسلام و مسلمانان مصرف نمود. خدیجه در دوران جاهلیت و دوران پیش از ظهور اسلام نیز به پاکدامنی مشهور بود؛ تا جایی که از او به طاهره (پاکیزه) یاد می‌شد و او را بزرگ زنان قریش می‌نامیدند.

 

 

ولادت

 

 فاطمه (علیها السلام) در سال پنجم پس از بعثت(2) و در روز 20 جمادی الثانی در مکه به دنیا آمد. چون به دنیا پانهاد، به قدرت الهی لب به سخن گشود و گفت: "شهادت می‌دهم که جز خدا، الهی نیست و پدرم رسول خدا و آقای پیامبران است و شوهرم سرور اوصیاء و فرزندانم (دو فرزندم) سرور نوادگان می‌باشند." اکثر مفسران شیعی و عده‌ای از مفسران بزرگ اهل تسنن نظیر فخر رازی، آیه آغازین سوره کوثر را به فاطمه (علیها السلام) تطبیق نموده‌اند و او را خیر کثیر و باعث بقا و گسترش نسل و ذریه پیامبر اکرم ذکر نموده‌اند. شایان ذکر است که آیه انتهایی این سوره نیز قرینه خوبی براین مدعاست که در آن خداوند به پیامبر خطاب می‌کند و می‌فرماید همانا دشمن تو ابتر و بدون نسل است.

 

 

مکارم اخلاق

 

 سراسر زندگانی صدیقه طاهره (علیها السلام)، مملو از مکارم اخلاق و رفتارهای نمونه و انسانی است. ما در این مجال جهت رعایت اختصار تنها به سه مورد اشاره می‌نماییم. اما دوباره تأکید می‌کنیم که این موارد، تنها بخش کوچکی از مکارم اخلاقی آن حضرت است.

 

1-   از جابر بن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) منقول است که: مردی از اعراب مهاجر که فردی فقیر مستمند بود، پس از نماز عصر از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) طلب کمک و مساعدت نمود. حضرت فرمود که من چیزی ندارم. سپس او را به خانه فاطمه (سلام الله علیها) که در کنار مسجد و در نزدیکی خانه رسول خدا قرار داشت، راهنمایی نمودند. آن شخص به همراه بلال (صحابی و مؤذن رسول خدا) به در خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) آمد و بر اهل بیت رسول خدا سلام گفت و سپس عرض حال نمود. حضرت فاطمه (علیها السلام) با وجود اینکه سه روز بود خود و پدر و همسرش در نهایت گرسنگی به سر می‌بردند، چون از حال فقیر آگاه شد، گردن‌بندی را که فرزند حمزه، دختر عموی حضرت به ایشان هدیه داده بود و در نزد آن بزرگوار یادگاری ارزشمند محسوب می‌شد، از گردن باز نمود و به اعرابی فرمود: این را بگیر و بفروش؛ امید است که خداوند بهتر از آن را نصیب تو نماید. اعرابی گردن‌بند را گرفت و به نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بازگشت و شرح حال را گفت. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از شنیدن ماجرا، متأثر گشت و اشک از چشمان مبارکش فرو ریخت و به حال اعرابی دعا فرمود. عمار یاسر (از اصحاب پیامبر) برخاست و اجازه گرفت و در برابر اعطای غذا، لباس، مرکب و هزینه سفر به اعرابی، آن گردن‌بند را از او خریداری نمود. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از اعرابی پرسید: آیا راضی شدی؟ او در مقابل، اظهار شرمندگی و تشکر نمود. عمار گردن‌بند را در پارچه ای یمانی پیچیده و آنرا معطر نمود و به همراه غلامش به پیامبر هدیه داد. غلام به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و جریان را باز گفت. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) غلام و گردن‌بند را به فاطمه (علیها السلام) بخشید. غلام به خانه‌ی صدیقه اطهر آمد. زهرا (علیها السلام)، گردن‌بند را گرفت و غلام را در راه خدا آزاد نمود.

 

گویند غلام در این هنگام تبسم نمود. هنگامی که علت را جویا شدند، گفت: چه گردن‌بند با برکتی بود، گرسنه‌ای را سیر کرد و برهنه‌ای را پوشانید، پیاده‌ای را صاحب مرکب و فقیری را بی‌نیاز کرد و غلامی را آزاد نمود و سرانجام به نزد صاحب خویش بازگشت.

 

2-   رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در شب زفاف پیراهن نویی را برای دختر خویش تهیه نمود. فاطمه (علیها السلام) پیراهن وصله‌داری نیز داشت. سائلی بر در خانه حاضر شد و گفت: من از خاندان نبوت پیراهن کهنه می‌خواهم. حضرت زهرا (علیها السلام) خواست پیراهن وصله‌دار را مطابق خواست سائل به او بدهد که به یاد آیه شریفه "هرگز به نیکی دست نمی‌یابید مگر آنکه از آنچه دوست دارید انفاق نمایید"، افتاد. در این هنگام فاطمه (علیها السلام) پیراهن نو را در راه خدا انفاق نمود.

 

3-   امام حسن مجتبی در ضمن بیانی، عبادت فاطمه (علیها السلام)، توجه او به مردم و مقدم داشتن آنان بر خویشتن، در عالیترین ساعات راز و نیاز با پروردگار را این گونه توصیف می‌نمایند: "مادرم فاطمه را دیدم که در شب جمعه‌ای در محراب عبادت خویش ایستاده بود و تا صبحگاهان، پیوسته به رکوع و سجود می‌پرداخت. و شنیدم که بر مردان و زنان مؤمن دعا می‌کرد، آنان را نام می‌برد و بسیار برایشان دعا می‌نمود اما برای خویشتن هیچ دعایی نکرد. پس به او گفتم: ای مادر، چرا برای خویش همانگونه که برای غیر، دعا می‌نمودی، دعا نکردی؟ فاطمه (علیها السلام) گفت: پسرم ! اول همسایه و سپس خانه."

 

 

ازدواج و فرزندان آن حضرت

 

 صدیقه کبری خواستگاران فراوانی داشت. نقل است که عده‌ای از نامداران صحابه از او خواستگاری کردند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به آنها فرمود که اختیار فاطمه در دست خداست. بنا بر آنچه که انس بن مالک نقل نموده است، عده‌ای دیگر از میان نامداران مهاجرین، برای خواستگاری فاطمه (علیها السلام) به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتند و گفتند حاضریم برای این وصلت، مهر سنگینی را تقبل نماییم. رسول خدا همچنان مسأله را به نظر خداوند موکول می‌نمود تا سرانجام جبرئیل بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد و گفت: "ای محمد! خدا بر تو سلام می‌رساند و می‌فرماید فاطمه را به عقد علی درآور، خداوند علی را برای فاطمه و فاطمه را برای علی پسندیده است." امام علی (علیه السلام) نیز از خواستگاران فاطمه (علیها السلام) بود و حضرت رسول بنا بر آنچه که ذکر گردید، به امر الهی با این وصلت موافقت نمود. در روایات متعددی نقل گشته است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اگر علی نبود، فاطمه همتایی نداشت. بدین ترتیب بود که مقدمات زفاف فراهم شد. حضرت فاطمه (علیها السلام) با مهری اندک (بر خلاف رسوم جاهلی که مهر بزرگان بسیار بود) به خانه امام علی (علیه السلام) قدم گذارد.(3) ثمره این ازدواج مبارک، 5 فرزند به نامهای حسن، حسین، زینب، ام کلثوم و محسن (که در جریان وقایع پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سقط شد)، بود. امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) از امامان 12 گانه می‌باشند که در دامان چنین مادری تربیت یافته‌اند و 9 امام دیگر (به غیر از امام علی (علیه السلام) و امام حسن (علیه السلام)) از ذریه امام حسین (علیه السلام) می‌باشند و بدین ترتیب و از طریق فاطمه (علیها السلام) به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) منتسب می‌گردند و از ذریه ایشان به شمار می‌روند.(4) و به خاطر منسوب بودن ائمه طاهرین (به غیر از امیر مؤمنان (علیه السلام)) به آن حضرت، فاطمه (علیها السلام) را "ام الائمه" (مادر امامان) گویند.

 

زینب (سلام الله علیها) که بزرگترین دختر فاطمه (علیها السلام) به شمار می‌آید، بانویی عابد و پاکدامن و عالم بود. او پس از واقعه عاشورا، و در امتداد حرکت امام حسین (علیه السلام)، آن چنان قیام حسینی را نیکو تبیین نمود، که پایه‌های حکومت فاسق اموی به لرزه افتاد و صدای اعتراض مردم نسبت به ظلم و جور یزید بارها و بارها بلند شد. تا جایی که حرکتهای گسترده‌ای بر ضد ظلم و ستم او سازمان گرفت. آنچه از جای جای تاریخ درباره عبادت زینب کبری (علیها السلام) بدست می‌آید، آنست که حتی در سخت‌ترین شرایط و طاقت‌فرساترین لحظات نیز راز و نیاز خویش با پروردگار خود را ترک ننمود و این عبادت و راز و نیاز او نیز ریشه در شناخت و معرفت او نسبت به ذات مقدس ربوبی داشت.

 

ام کلثوم نیز که در دامان چنین مادری پرورش یافته بود، بانویی جلیل القدر و خردمند و سخنور بود که او نیز پس از عاشورا به همراه زینب (سلام الله علیها) حضور داشت و نقشی عمده در آگاهی دادن به مردم ایفا نمود.

 

 

فاطمه (علیها السلام) در خانه

 

 فاطمه (علیها السلام) با آن همه فضیلت، همسری نیکو برای امیر مؤمنان بود. تا جایی که روایت شده هنگامی که علی (علیه السلام) به فاطمه (علیها السلام) می‌نگریست، غم و اندوهش زدوده می‌شد. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه حتی اموری را که می‌پنداشت امام علی (علیه السلام) قادر به تدارک آنها نیست، از او طلب نمی نمود. اگر بخواهیم هر چه بهتر رابطه زناشویی آن دو نور آسمان فضیلت را بررسی نماییم، نیکوست از امام علی (علیه السلام) بشنویم؛ چه آن هنگام که در ذیل خطبه‌ای به فاطمه (علیها السلام) با عنوان بهترین بانوی جهانیان مباهات می‌نماید و او را از افتخارات خویش بر می‌شمرد و یا آن هنگام که می‌فرماید: "بخدا سوگند که او را به خشم در نیاوردم و تا هنگامی که زنده بود، او را وادار به کاری که خوشش نیاید ننمودم؛ او نیز مرا به خشم نیاورد و نافرمانی هم ننمود."

 

 

مقام حضرت زهرا (علیها السلام) و جایگاه علمی

 

 فاطمه زهرا (علیها السلام) در نزد شیعیان اگر چه امام نیست، اما مقام و منزلت او در نزد خداوند و در بین مسلمانان به خصوص شیعیان، نه تنها کمتر از سایر ائمه نیست، بلکه آن حضرت همتای امیر المؤمنین و دارای منزلتی عظیم‌تر از سایر ائمه طاهرین (علیهم السلام) می‌باشد.

 

اگر بخواهیم مقام علمی فاطمه (علیها السلام) را درک کنیم و به گوشه‌ای از آن پی ببریم، شایسته است به گفتار او در خطبه فدکیه بنگریم؛ چه آنجا که استوارترین جملات را در توحید ذات اقدس ربوبی بر زبان جاری می‌کند، یا آن هنگام که معرفت و بینش خود را نسبت به رسول اکرم آشکار می‌سازد و یا در مجالی که در آن خطبه، امامت را شرح مختصری می‌دهد. جای جای این خطبه و احتجاجات این بانوی بزرگوار به قرآن کریم و بیان علت تشریع احکام، خود سندی محکم بر اقیانوس بی‌کران علم اوست که متصل به مجرای وحی است (قسمتی از این خطبه در فراز آخر مقاله خواهد آمد). از دیگر شواهدی که به آن وسیله می‌توان گوشه‌ای از علو مقام فاطمه (علیها السلام) را درک نمود، مراجعه زنان و یا حتی مردان مدینه در مسائل دینی و اعتقادی به آن بزرگوار می‌باشد که در فرازهای گوناگون تاریخ نقل شده است. همچنین استدلالهای عمیق فقهی فاطمه (علیها السلام) در جریان فدک (که مقداری از آن در ادامه ذکر خواهد گردید)، به روشنی بر احاطه فاطمه (علیها السلام) بر سراسر قرآن کریم و شرایع اسلامی دلالت می‌نماید.

 

 

مقام عصمت

 

 در بیان عصمت فاطمه (علیها السلام) و مصونیت او نه تنها از گناه و لغزش بلکه از سهو و خطا، استدلال به آیه تطهیر ما را بی‌نیاز می‌کند. ما در این قسمت جهت جلوگیری از طولانی شدن بحث، تنها اشاره می‌نماییم که عصمت فاطمه (علیها السلام) از لحاظ کیفیت و ادله اثبات همانند عصمت سایر ائمه و پیامبر است که در قسمت مربوطه در سایت بحث خواهد شد.

 

 

 

بیان عظمت فاطمه از زبان پیامبر (ص)

 

 رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، بارها و بارها فاطمه (علیها السلام) را ستود و از او تجلیل نمود. در مواقع بسیاری می‌فرمود: "پدرش به فدایش باد" و گاه خم می‌شد و دست او را می‌بوسید. به هنگام سفر از آخرین کسی که خداحافظی می‌نمود، فاطمه (علیها السلام) بود و به هنگام بازگشت به اولین محلی که وارد می‌شد، خانه او بود.

 

عامه محدثین و مسلمانان از هر مذهب و با هر عقیده‌ای، این کلام را نقل نموده‌اند که حضرت رسول می‌فرمود: "فاطمه پاره تن من است هر کس او را بیازارد مرا آزرده است." از طرفی دیگر، قرآن کریم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را از هر سخنی که منشأ آن هوای نفسانی باشد، بدور دانسته و صراحتاً بیان می‌دارد که هر چه پیامبر می‌فرماید، سخن وحی است. پس می‌توان دریافت که این همه تجلیل و ستایش از فاطمه (علیها السلام)، علتی ماورای روابط عاطفی مابین پدر و فرزند دارد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز خود به این مطلب اشاره می‌فرمود. گاه در جواب خرده‌گیران، لب به سخن می‌گشود که خداوند مرا به این کار امر نموده و یا می‌فرمود: "من بوی بهشت را از او استشمام می‌کنم."

 

اما اگر از زوایای دیگر به بحث بنگریم و حدیث نبوی را در کنار آیات شریفه قرآن کریم قرار دهیم، مشاهده می‌نماییم قرآن کریم عقوبت کسانی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را اذیت نمایند، عذابی دردناک ذکر می‌کند. و یا می‌فرماید کسانی که خدا و رسول را اذیت نمایند، خدا آنان را در دنیا از رحمت خویش دور می‌دارد و برای آنان عذابی خوار کننده آماده می‌نماید. پس به نیکی مشخص می‌شود که رضا و خشنودی فاطمه (علیها السلام)، رضا و خشنودی خداوند است و غضب او نیز باعث غضب خداست. به بیانی دقیق‌تر، او مظهر رضا و غضب الهی است. چرا که نمی‌توان فرض نمود، شخصی عملی را انجام دهد و بدان وسیله فاطمه (علیها السلام) را بیازارد و موجب آزردگی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گردد و بدین سبب مستوجب عقوبت الهی شود، اما خداوند از آن شخص راضی و به عمل او خشنود باشد و در عین رضایت، او را مورد عقوبتی سنگین قرار دهد.

 

نکته‌ای دیگر که از قرار دادن این حدیث در کنار آیات قرآن کریم بدست می‌آید، آنست که رضای فاطمه (علیها السلام)، تنها در مسیر حق بدست می‌آید و غضب او فقط در انحراف از حق و عدول از اوامر الهی حاصل می‌شود و در این امر حتی ذره‌ای تمایلات نفسانی و یا انگیزه‌های احساسی مؤثر نیست. چرا که از مقام عدل الهی، بدور است شخصی را به خاطر غضب دیگری که برخواسته از تمایل نفسانی و یا عوامل احساسی مؤثر بر اراده اوست، عقوبت نماید.

 

 

فاطمه (علیها السلام) پس از پیامبر

 

 با وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، فاطمه (علیها السلام) غرق در سوگ و ماتم شد. از یک طرف نه تنها پدر او بلکه آخرین فرستاده خداوند و ممتازترین مخلوق او، از میان بندگان به سوی خداوند، بار سفر بسته بود. هم او که در وجود خویش برترین مکارم اخلاقی را جمع نموده و با وصف صاحب خلق عظیم، توسط خداوند ستوده شده بود. هم او که با وفاتش باب وحی تشریعی بسته شد؛ از طرفی دیگر حق وصی او غصب گشته بود. و بدین ترتیب دین از مجرای صحیح خود، در حال انحراف بود. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه غم و اندوه خویش را در این زمینه کتمان نمی‌نمود. گاه بر مزار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حاضر می‌شد و به سوگواری می‌پرداخت و گاه تربت شهیدان احد و مزار حمزه عموی پیامبر را برمی‌گزید و درد دل خویش را در آنجا بازگو می‌نمود. حتی آن هنگام که زنان مدینه علت غم و اندوه او را جویا شدند، در جواب آنان صراحتاً اعلام نمود که محزون فقدان رسول خدا و مغموم غصب حق وصی اوست.

 

هنوز چیزی از وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نگذشته بود که سفارش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ابلاغ فرمان الهی توسط ایشان در روز غدیر، مبنی بر نصب امام علی (علیه السلام) به عنوان حاکم و ولی مسلمین پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، توسط عده ای نادیده گرفته شد و آنان در محلی به نام سقیفه جمع گشتند و از میان خود فردی را به عنوان حاکم برگزیدند و شروع به جمع‌آوری بیعت از سایرین برای او نمودند. به همین منظور بود که عده‌ای از مسلمانان به نشانه اعتراض به غصب حکومت و نادیده گرفتن فرمان الهی در نصب امام علی (علیه السلام) به عنوان ولی و حاکم اسلامی پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در خانه فاطمه (علیها السلام) جمع گشتند. هنگامی که ابوبکر - منتخب سقیفه - که تنها توسط حاضرین در سقیفه انتخاب شده بود، از اجتماع آنان و عدم بیعت با وی مطلع شد؛ عمر را روانه خانه فاطمه (علیها السلام) نمود تا امام علی (علیه السلام) و سایرین را به زور برای بیعت در مسجد حاضر نماید. عمر نیز با عده‌ای به همراه پاره آتش، روانه خانه فاطمه (علیها السلام) شد. هنگامی که بر در خانه حاضر شد، فاطمه (علیها السلام) به پشت در آمد و علت حضور آنان را جویا شد. عمر علت را حاضر نمودن امام علی (علیه السلام) و دیگران در مسجد برای بیعت با ابوبکر عنوان نمود. فاطمه (علیها السلام) آنان را از این امر منع نمود و آنان را مورد توبیخ قرار داد. در نتیجه عده‌ای از همراهیان او متفرق گشتند. اما در این هنگام او که از عدم خروج معترضین آگاهی یافت، تهدید نمود در صورتی که امام علی (علیه السلام) و سایرین برای بیعت از خانه خارج نشوند، خانه را با اهلش به آتش خواهد کشید. و این در حالی بود که می‌دانست حضرت فاطمه (علیها السلام) در خانه حضور دارد. در این موقع عده‌ای از معترضین از خانه خارج شدند که مورد برخورد شدید عمر قرار گرفتند و شمشیر برخی از آنان نیز توسط او شکسته شد. اما همچنان امیر مومنان، فاطمه و کودکان آنان در خانه حضور داشتند. بدین ترتیب عمر دستور داد تا هیزم حاضر کنند و به وسیله هیزمهاي گردآوری شده و پاره آتشی که با خود همراه داشت، درب خانه را به آتش کشیدند و به زور وارد خانه شدند و به همراه عده‌ای از همراهانش خانه را مورد تفتیش قرار داده و امام علی را به زور و با اکراه به سمت مسجد کشان کشان بردند. در حین این عمل، فاطمه (علیها السلام) بسیار صدمه دید و لطمات فراوانی را تحمل نمود اما باز از پا ننشست و بنا بر احساس وظیفه و تکلیف الهی خویش در دفاع از ولی زمان و امام خود به مسجد آمد. عمر و ابوبکر و همراهان آنان را در مسجد رسول خدا مورد خطاب قرار داد و آنان را از غضب الهی و نزول عذاب بر حذر داشت. اما آنان اعمال خویش را ادامه دادند.

 

 

فاطمه (علیها السلام) و فدک

 

از دیگر ستمهایی که پس از ارتحال پیامبر در حق فاطمه (علیها السلام) روا داشته شد، مسأله فدک بود. فدک قریه‌ای است که تا مدینه حدود 165 کیلومتر فاصله دارد و دارای چشمه جوشان و نخلهای فراوان خرماست و خطه‌ای حاصلخیز می‌باشد. این قریه متعلق به یهودیان بود و آن را بدون هیچ جنگی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بخشیدند؛ لذا مشمول اصطلاح انفال می‌گردد و بر طبق صریح قرآن، تنها اختصاص به خداوند و پیامبر اسلام دارد. پس از این جریان و با نزول آیه «و ات ذا القربی حقه»، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر طبق دستور الهی آن را به فاطمه (علیها السلام) بخشید. فاطمه (علیها السلام) و امیر مومنان (علیه السلام) در فدک عاملانی داشتند که در آبادانی آن می‌کوشیدند و پس از برداشت محصول، درآمد آن را برای فاطمه (علیها السلام) می‌فرستادند. فاطمه (علیها السلام) نیز ابتدا حقوق عاملان خویش را می‌پرداخت و سپس مابقی را در میان فقرا تقسیم می‌نمود؛ و این در حالی بود که وضع معیشت آن حضرت و امام علی (علیه السلام) در ساده‌ترین وضع به سر می‌برد. گاه آنان قوت روز خویش را هم در راه خدا انفاق می‌نمودند و در نتیجه گرسنه سر به بالین می‌نهادند. اما در عین حال فقرا را بر خویش مقدم می‌داشتند و در این عمل خویش، تنها خدا را منظور نظر قرار می‌دادند. (چنانچه در آیات آغازین سوره دهر آمده است). پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، ابابکر با منتسب نمودن حدیثی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با این مضمون که ما انبیا از خویش ارثی باقی نمی‌گذاریم، ادعا نمود آنچه از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) باقی مانده، متعلق به تمامی مسلمین است.

 

فاطمه در مقام دفاع از حق مسلم خویش دو گونه عمل نمود. ابتدا افرادی را به عنوان شاهد معرفی نمود که گواهی دهند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در زمان حیات خویش فدک را به او بخشیده است و در نتیجه فدک چیزی نبوده که به صورت ارث به او رسیده باشد. در مرحله بعد حضرت خطبه‌ای را در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ایراد نمود که همانگونه که قبلاً نیز ذکر شد، حاوی مطالب عمیق در توحید و رسالت و امامت است. در این خطبه که در نهایت فصاحت و بلاغت ایراد گردیده است، بطلان ادعای ابابکر را ثابت نمود. فاطمه به ابوبکر خطاب نمود که چگونه خلاف کتاب خدا سخن می‌گویی؟! سپس حضرت به شواهدی از آیات قرآن اشاره نمود که در آنها سلیمان، وارث داود ذکر گردیده و یا زکریا از خداوند تقاضای فرزندی را می‌نماید که وارث او و وارث آل یعقوب باشد. از استدلال فاطمه (علیها السلام) به نیکی اثبات می‌گردد بر فرض که فدک در زمان حیات پیامبر به فاطمه (علیها السلام) بخشیده نشده باشد، پس از پیامبر به او به ارث می‌رسد و در این صورت باز هم مالک آن فاطمه است و ادعای اینکه پیامبران از خویش ارث باقی نمی‌گذارند، ادعایی است خلاف حقیقت، و نسبت دادن این کلام به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) امری است دروغ؛ چرا که محال است آن حضرت بر خلاف کلام الهی سخن بگوید و خداوند نیز بارها در قرآن کریم این امر را تایید نموده و بر آن تاکید کرده است. اما با تمام این وجود، همچنان غصب فدک ادامه یافت و به مالک حقیقی‌اش بازگردانده نشد.

 

باید توجه داشت صحت ادعای فاطمه (علیها السلام) چنان واضح و روشن بود و استدلالهای او آنچنان متین و استوار بیان گردید که دیگر برای کسی جای شک باقی نمی‌ماند و بسیاری از منکرین در درون خود به وضوح آن را پذیرفته بودند. دلیل این معنا، آنست که عمر خلیفه دوم هنگامی که فتوحات اسلامی گسترش یافت و نیاز دستگاه خلافت به در آمد حاصل از آن بر طرف گردید، فدک را به امیر مؤمنان (علیه السلام) و اولاد فاطمه (علیها السلام) باز گرداند. اما بار دیگر در زمان عثمان فدک غصب گردید.

 

 

بیماری فاطمه (علیها السلام) و عیادت از او

 

 سرانجام فاطمه بر اثر شدت ضربات و لطماتی که به او بر اثر هجوم به خانه‌اش و وقایع پس از آن وارد گشته بود، بیمار گشت و در بستر بیماری افتاد. گاه به زحمت از بستر برمی‌خاست و کارهای خانه را انجام می‌داد و گاه به سختی و با همراهی اطفال کوچکش، خود را کنار تربت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌رساند و یا کنار مزار حمزه عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و دیگر شهدای احد حاضر می‌گشت و غم و اندوه خود را بازگو می‌نمود.

 

در همین ایام بود که روزی زنان مهاجر و انصار که از بیماری او آگاهی یافته بودند، جهت عیادت به دیدارش آمدند. فاطمه (علیها السلام) در این دیدار بار دیگر اعتراض و نارضایتی خویش را از اقدام گروهی که خلافت را به ناحق از آن خویش نموده بودند، اعلام نمود و از آنان و عده‌ای که در مقابل آن سکوت نموده بودند، به علت عدم انجام وظیفه الهی و نادیده گرفتن فرمان نبوی درباره وصایت امام علی (علیه السلام) انتقاد کرد و نسبت به عواقب این اقدام و خروج اسلام از مجرای صحیح خود به آنان هشدار داد. همچنین برکاتی را که در اثر عمل به تکلیف الهی و اطاعت از جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از جانب خداوند بر آنان نائل خواهد شد، خاطر نشان نمود.

 

در چنین روزهایی بود که ابابکر و عمر به عیادت حضرت آمدند. هر چند در ابتدا فاطمه (علیها السلام) از آنان رویگردان بود و به آنان اذن عیادت نمی‌داد، اما سرانجام آنان بر بستر فاطمه (علیها السلام) حاضر گشتند. فاطمه (علیها السلام) در این هنگام، این کلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را که فرموده بود: "هر کس فاطمه را به غصب در آورد من را آزرده و هر که او را راضی نماید مرا راضی نموده"، به آنان یادآوری نمود. ابابکر و عمر نیز صدق این کلام و انتساب آن به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را تأیید نمودند. سرانجام فاطمه (علیها السلام)، خدا و ملائکه را شاهد گرفت فرمود: "شما من را به غضب آوردید و هرگز من را راضی ننمودید؛ در نزد پیامبر، شکایت شما دو نفر را خواهم نمود."

 

 

وصیت

 

 در ایام بیماری، فاطمه (علیها السلام) روزی امام علی (علیه السلام) را فراخواند و آن حضرت را وصی خویش قرار داد و به آن حضرت وصیت نمود که پس از وفاتش، فاطمه (علیها السلام) را شبانه غسل دهد و شبانه کفن نماید و شبانه دفن کند و احدی از کسانی که در حق او ستم روا داشته‌اند، در مراسم تدفین و نماز خواندن بر جنازه او حاضر نباشند.

 

شهادت

 

 سرانجام روز سوم جمادی الثانی سال یازدهم هجری فرا رسید. فاطمه (علیها السلام) آب طلب نموده و بوسیله آن بدن مطهر خویش را شستشو داد و غسل نمود. سپس جامه‌ای نو پوشید و در بستر خوابید و پارچه‌ای سفید به روی خود کشید؛ چیزی نگذشت که دخت پیامبر، بر اثر حوادث ناشی از هجوم به خانه ایشان، دنیا را ترک نموده و به شهادت رسید؛ در حالیکه از عمر مبارکش بنا بر مشهور، 18 سال بیشتر نمی‌گذشت و بنا بر مشهور تنها 95 روز پس از رسول خدا در این دنیا زندگی نمود.

 

فاطمه (علیها السلام) در حالی از این دنیا سفر نمود که بنا بر گفته معتبرترین کتب در نزد اهل تسنن و همچنین برترین کتب شیعیان، از ابابکر و عمر خشمگین بود و در اواخر عمر هرگز با آنان سخن نگفت؛ و طبیعی است که دیگر حتی تأسف ابی‌بکر در هنگام مرگ از تعرض به خانه فاطمه (علیها السلام) سودی نخواهد بخشید.

 

 

تغسیل و تدفین

 

 مردم مدینه پس از آگاهی از شهادت فاطمه (علیها السلام)، در اطراف خانه آن بزرگوار جمع گشتند و منتظر تشییع و تدفین فاطمه (علیها السلام) بودند؛ اما اعلام شد که تدفین فاطمه (علیها السلام) به تأخیر افتاده است. لذا مردم پراکنده شدند. هنگامی که شب فرا رسید و چشمان مردم به خواب رفت، امام علی (علیه السلام) بنا بر وصیت فاطمه (علیها السلام) و بدور از حضور افراد، به غسل بدن مطهر و رنج دیده همسر خویش پرداخت و سپس او را کفن نمود. هنگامی که از غسل دادن او فارغ شد، به امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) (در حالی که در زمان شهادت مادر هر دو کودک بودند.) امر فرمود: تا عده‌ای از صحابه راستین رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را که البته مورد رضایت فاطمه (علیها السلام) بودند، خبر نمایند تا در مراسم تدفین آن بزرگوار شرکت کنند. (و اینان از 7 نفر تجاوز نمی‌کرده‌اند). پس از حضور آنان، امیر مؤمنان بر فاطمه (علیها السلام) نماز گزارد و سپس در میان حزن و اندوه کودکان خردسالش که مخفیانه در فراق مادر جوان خویش گریه می‌نمودند، به تدفین فاطمه (علیها السلام) پرداخت. هنگامی که تدفین فاطمه (علیها السلام) به پایان رسید، رو به سمت مزار رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نمود و گفت:

 

"سلام بر تو ای رسول خدا، از جانب من و از دخترت؛ آن دختری که بر تو و در کنار تو آرمیده است و در زمانی اندک به تو ملحق شده. ای رسول خدا، صبر و شکیبایی‌ام از فراق حبیبه‌ات کم شده، خودداریم در فراق او از بین رفت... ما از خداییم و بسوی او باز می‌گردیم... به زودی دخترت، تو را خبر دهد که چه سان امتت فراهم گردیدند و بر او ستم ورزیدند. سرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه که دیری نگذشته و یاد تو فراموش نگشته..."

 

امروزه پس از گذشت سالیان متمادی همچنان مزار سرور بانوان جهان مخفی است و کسی از محل آن آگاه نیست. مسلمانان و بخصوص شیعیان در انتظار ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بزرگترین منجی الهی و یازدهمین فرزند از نسل فاطمه (علیها السلام) در میان ائمه می‌باشند تا او مزار مخفی شده مادر خویش را بر جهانیان آشکار سازد و به ظلم و بی عدالتی در سراسر گیتی، پایان دهد.

 

 

سخنان فاطمه

 

 از فاطمه (علیها السلام) سخنان فراوانی بر جای مانده، که پاره‌ای از آنان مستقیماً از او نقل شده است و به نیکی می‌توان گوشه‌ای از علو مقام و ژرفای علم و معرفت او را در این کلمات دریافت و پاره‌ای دیگر نیز بواسطه او، از وجود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت گشته است که به نوبه خود بیانگر ارتباط نزدیک او با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و عمق درک و فهم فاطمه (علیها السلام) می‌باشد. در این مجال، جهت رعایت اختصار تنها به دو مورد از کلماتی که مستقیماً از فاطمه (علیها السلام) نقل شده اشاره می‌نماییم:

 

1-  قال مولاتنا فاطمة الزهرا (علیها السلام): "من اصعد الی الله خالص عبادته، اهبط الله عزوجل الیه افضل مصلحته"

 

فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود: "هر کس عبادت خالص خود را به سوی پروردگار بالا بفرستد، خداوند برترین مصلحت خود را به سوی او می‌فرستد."

 

2-   قال مولاتنا فاطمة الزهرا (علیها السلام) فی قسم من خطبة الفدکیة: "فجعل الله الایمان تطهیراً لکم من الشرک، و الصلوه تنزیها لکم عن الکبر، و الزکاه تزکیه للنفس و نماًء فی الرزق، و الصیام تثبیتاً للإ خلاص، و الحج تشییداً للدین، و العدل تنسیقاً للقلوب، و طاعتنا نظاماً للملة، و اما متنا اماناً من الفرقه، و الجهاد عزا للإسلام، و الصبر معونة علی استیجاب الأجر، و الأمر بالمعروف مصلحة للعامه، و بر الوالدین وقایه من السخط، وصلة الأرحام منماة للعدد، و القصاص حصناً للدماء، و الوفاء بالندر تعریضاً للمغفره، و توفیة المکائیل و الموازین تغییراً للبخس، و النهی عن شرب الخمر تنزیهاً عن الرجس، و اجتناب القذف حجاباً عن اللعنة، و ترک السرقة ایجاباً للعفة، و حرم الله الشرک اخلاصاً له بالربوبیه، فاتقوا الله حق تقاته و لا تموتن الا و انتم مسلمون و اطیعو الله فیما امرکم به و نهاکم عنه فانه" انما یخشی الله من عباده العلماء."

 

فاطمه زهرا (علیها السلام) در قسمتی از خطبه فدکیه می‌فرمایند: "پس خداوند ایمان را موجب پاکی شما از شرک، نماز را موجب تنزیه و پاکی شما از (آلودگی) تکبر، زکات را باعث تزکیه و طهارت روح و روان و رشد و فزونی در روزی، روزه را موجب پایداری اخلاص، حج را باعث استواری دین، دادگری و عدل را موجب انسجام و تقویت دلها، اطاعت و پیروی از ما را باعث نظم و آسایش ملت، رهبری و پیشوایی ما را موجب امان از جدایی و تفرقه، جهاد را موجب عزت و شکوه اسلام، صبر و پایداری را کمکی بر استحقاق و شایستگی پاداش، امر به معروف را به مصلحت عامه مردم، نیکی به پدر و مادر را سپری از خشم پروردگار، پیوند و پیوستگی با ارحام و خویشاوندان را موجب کثرت جمعیت، قصاص را موجب جلوگیری از خونریزیها، وفا به نذر را موجب قرار گرفتن در معرض آمرزش، پرهیز از کم فروشی را موجب عدم زیان و ورشکستگی، نهی از آشامیدن شراب را به خاطر پاک بودن از پلیدی، دوری جستن از قذف (تهمت ناروای جنسی) را انگیزه‌ای برای جلوگیری از لعن و نفرین، پرهیز از دزدی را موجب حفظ عفت و پاکدامنی قرار داد و خداوند شرک ورزیدن نسبت به خود را از آن جهت حرام فرمود که بندگان در بندگی خود نسبت به ربوبیت او اخلاص پیشه کنند، پس "از خداوند بدان گونه که شایسته است پرهیز داشته باشید و تقوا پیشه کنید و جز درحال مسلمانی از دنیا نروید." و خدا را در آنچه که شما را بدان امر می‌کند و آنچه که نهی می‌کند فرمان برداری کنید. زیرا "تنها بندگان دانا از خداوند خوف و ترس دارند."



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:16 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

زندگینامه حضرت محمد (ص)

زندگینامه  حضرت محمد (ص)نام: محمد بن عبد الله در تورات و برخى كتب آسمانى «احمد» نامیده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پیش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» نامیده بود.كنیه: ابوالقاسم و ابوابراهیم.القاب: رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امین، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذیر، بشیر، مبین، كریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذكّر، یس، طه‏ و... .منصب: آخرین پیامبر الهى، بنیان‏گذار حكومت اسلامى و نخستین معصوم در دین مبین اسلام.تاریخ ولادت: روز جمعه، هفدهم ربیع الاول عام الفیل برابر با سال 570 میلادى (به روایت شیعه). بیشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول آن سال دانسته‏اند.عام الفیل، همان سالى است كه ابرهه، با چندین هزار مرد جنگى از یمن به مكه یورش آورد تا خانه خدا (كعبه) را ویران سازد و همگان را به مذهب مسیحیت وادار سازد؛ اما او و سپاهیانش در مكه با تهاجم پرندگانى به نام ابابیل مواجه شده، به هلاكت رسیدند و به اهداف شوم خویش نایل نیامدند. آنان چون سوار بر فیل بودند، آن سال به سال فیل (عام الفیل) معروف گشت.محل تولد: مكه معظمه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى كنونى).نسب پدرى: عبدالله بن عبدالمطلب (شیبة الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصّى بن كلاب بن مرّة بن كعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالك بن نضر (قریش) بن كنانة بن خزیمة بن مدركة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.از پیامبر اسلام(ص) روایت شده است كه هرگاه نسب من به عدنان رسید، همان جا نگاه دارید و از آن بالاتر نروید. اما در كتاب‏هاى تاریخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم(ع) ثبت و ضبط شده است كه فاصله بین عدنان تا حضرت اسماعیل، فرزند ابراهیم خلیل الرحمن(ع) به هفت پشت مى‏رسد.مادر: آمنه، دختر وهب بن عبد مناف.این بانوى جلیل القدر، در طهارت و تقوا در میان بانوان قریشى، كم‏نظیر و سرآمد همگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد(ص) دو سال و چهارماه و به روایتى شش سال زندگى كرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى كه به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(ص) و خادمه‏اش، ام ایمن جهت دیدار با اقوام خویش عازم یثرب (مدینه) شده بود، در مكانى به نام «ابواء» بدرود حیات گفت و در همان جا مدفون گشت.و چون عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) دو ماه (و به روایتى هفت ماه) پیش از ولادت فرزندش از دنیا رفته بود، كفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وى را به ثویبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا وى را شیر دهد و از او نگه‏دارى كند؛ اما پس از مدتى وى را به حلیمه، دختر عبدالله بن حارث سعدیه واگذار كرد. حلیمه گرچه دایه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى كرد.مدت رسالت و زمامدارى: از 27 رجب سال چهلم عام الفیل (610 میلادى)، كه در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شده بود، تا 28 صفر سال یازدهم هجرى، كه رحلت فرمود، به مدت 23 سال عهده‏دار امر رسالت و نبوت بود. آن حضرت علاوه بر رسالت، به مدت ده سال امر زعامت و زمامدارى مسلمانان را پس از مهاجرت به مدینه طیبه بر عهده داشت.تاریخ و سبب رحلت: دوشنبه 28 صفر، بنا به روایت بیشتر علماى شیعه و دوازدهم ربیع الاول بنا به قول اكثر علماى اهل سنّت، در سال یازدهم هجرى، در سن 63 سالگى، در مدینه بر اثر زهرى كه زنى یهودى به نام زینب در جریان نبرد خیبر به آن حضرت خورانیده بود. معروف است كه پیامبر اسلام(ص) در بیمارىِ وفاتش مى‏فرمود: این بیمارى از آثار غذاى مسمومى است كه آن زن یهودى پس از فتح خیبر براى من آورده بود.محل دفن: مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى كنونى) در همان خانه‏اى كه وفات یافته بود. هم اكنون مرقد مطهر آن حضرت، در مسجد النبى قرار دارد. همسران:1. خدیجه بنت خویلد.

2. سوده بنت زمعه.

3. عایشه بنت ابى بكر.

4. امّ شریك بنت دودان.

5. حفصه بنت عمر.

6. ام حبیبه بنت ابى سفیان.

7. امّ سلمه بنت عاتكه.

8. زینب بنت جحش.

9. زینب بنت خزیمه.

10. میمونه بنت حارث.

11. جویریه بنت حارث.

12. صفیّه بنت حىّ بن اخطب فرزندان: الف) پسران: 1. قاسم. او پیش از بعثت پیامبر اكرم(ص) تولد یافت. از این رو پیامبر(ص) را ابوالقاسم نامیدند.

2. عبدالله. این كودك چون پس از بعثت به دنیا آمده بود، وى را «طیّب» و «طاهر» مى‏گفتند.

3. ابراهیم. او در اواخر سال هشتم هجرى متولد شد و در رجب سال دهم هجرى وفات یافت. عبدالله و قاسم از خدیجه كبرى (س) و ابراهیم از ماریه قبطیه متولد شدند. وهرسه آنان در سنین كودكى از دنیا رفتند.ب) دختران:1. زینب (س). 2. رقیه (س). 3. ام كلثوم (س). 4. فاطمه زهرا (س).دختران پیامبر اسلام (ص) همگى از حضرت خدیجه(س) متولد شدند و تمام فرزندان رسول خدا(ص) جز فاطمه زهرا (س) پیش از رحلت آن حضرت، از دنیا رفته بودند. تنها فرزندى كه از آن حضرت در زمان رحلتش باقى مانده بود، فاطمه زهرا(س)، آخرین دختر وى بود. این بانوى مكرّمه، افتخار بانوان عالم، بلكه همه انسان‏ها و مورد تقدیس و تكریم فرشتگان عرشى است. همو است كه مادر سبطین و امّ الأئمة المعصومین(ع) است.گرچه پیامبر اسلام(ص) به تمام خاندان مؤمن خویش علاقه‏مند بود، اما در میان همسرانش بیش از همه، به خدیجه كبرى (س) و در میان فرزندانش بیش از همه، به فاطمه زهرا (س) علاقه‏مند بوده و اظهار محبت و لطف مى‏فرمود.  برگرفته شده از كتاب " خاندان عصمت علیهم



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:15 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

  زندگینامه حضرت معصومه (س) 

 

            نام شریف آن بزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت، «معصومه» است. پدر بزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسی بن جعفر (ع) و مادر مكرمه اش حضرت نجمه خاتون (س) است . آن بانو مادر امام هشتم نیز هست.نام شریف آن بزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت، «معصومه» است. پدر بزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسی بن جعفر (ع) و مادر مكرمه اش حضرت نجمه خاتون (س) است . آن بانو مادر امام هشتم نیز هست . ولادت آن حضرت در روز اول ذیقعده سال ١٧٣ هجری قمری در مدینه منوره واقع شده است. دیری نپایید كه در همان سنین كودكی مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامی خود در حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت علی بن موسی الرضا (ع) قرارگرفت . در سال ٢٠٠ هجری قمری در پی اصرار و تهدید مأمون عباسی سفر تبعید گونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این كه كسی از بستگان و اهل بیت خود را همراه ببرند راهی خراسان شدند. یك سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه (س) به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت به همراه عده ای از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حركت كرد و در هر شهر و محلی مورد استقبال مردم واقع می شد. این جا بود كه آن حضرت نیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب(س) پیام مظلومیت و غربت برادر گرامیشان را به مردم مؤمن و مسلمان می رساندند و مخالفت خود و اهلبیت (ع) را با حكومت حیله گر بنی عباس اظهار می كرد. بدین جهت تا كاروان حضرت به شهر ساوه رسید عده ای از مخالفان اهلبیت كه از پشتیبانی مأموران حكومت برخوردار بودند،سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان كاروان به شهادت رسیدند، حتی بنابر نقلی حضرت(س) معصومه را نیز مسموم كردند. به هر حال ، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س)بیمار شدند و چون دیگر امكان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسید: از این شهر«ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم كه می فرمود: شهر قم مركز شیعیان ما است. بزرگان شهر قم وقتی از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند; و در حالی كه «موسی بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعری» زمام ناقه آن حضرت را به دوش می كشید و عده فراوانی از مردم پیاده و سواره گرداگرد كجاوه حضرت در حركت بودند، حدوداً در روز ٢٣ ربیع الاول سال ٢٠١ هجری قمری حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلی كه امروز «میدان میر» نامیده می شود شتر آن حضرت در جلو در منزل «موسی بن خزرج» زانو زد و افتخار میزبانی حضرت نصیب او شد. آن بزرگوار به مدت ١٧ روز در این شهر زندگی كرد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود.محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام «بیت النور» هم اكنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است. سرانجام در روز دهم ربیع الثانی و «بنا بر قولی دوازدهم ربیع الثانی» سال ٢٠١ هجری پیش از آن كه دیدگان مباركش به دیدار برادر روشن شود، در دیار غربت و با اندوه فراوان دیده از جهان فروبست و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاند .مردم قم با تجلیل فراوان پیكر پاكش را به سوی محل فعلی كه در آن روز بیرون شهر و به نام «باغ بابلان» معروف بود تشییع نمودند. همین كه قبر مهیا شد دراین كه چه كسی بدن مطهر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد دچار مشكل شدند، كه ناگاه دو تن سواره كه نقاب به صورت داشتند از جانب قبله پیدا شدند و به سرعت نزدیك آمدند و پس از خواندن نماز یكی از آن دو وارد قبر شد و دیگری جسد پاك و مطهر آن حضرت را برداشت و به دست او داد تا در دل خاك نهان سازد. آن دو نفر پس از پایان مراسم بدون آن كه با كسی سخن بگویند بر اسب های خود سوار و از محل دور شدند. بنا به گفته بعضی از علما به نظر می رسد كه آن دو بزرگوار، دو حجت پروردگار: حضرت رضا (ع) و امام جواد (ع) باشند چرا كه معمولاً مراسم دفن بزرگان دین با حضور اولیا الهی انجام شده است.پس از دفن حضرت معصومه(س) موسی بن خزرج سایبانی از بوریا بر فراز قبر شریفش قرار داد تا این كه حضرت زینب فرزند امام جواد(ع) به سال ٢٥٦ هجری قمری اولین گنبد را بر فراز قبر شریف عمه بزرگوارش بنا كرد و بدین سان تربت پاك آن بانوی بزرگوار اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهلبیت (ع). و دارالشفای دلسوختگان عاشق ولایت وامامت شد



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:15 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

زندگي نامه حضرت علي اكبر(ع)

                                                                                                                                                            حضرت علي اكبر (ع) فرزند ابي عبدالله الحسين(ع) بنا به روايتي در يازدهم شعبان،سال43 قمري در مدينه منوره ديده به جهان گشود. پدر گرامي اش امام حسين بن علي بن ابي طالب (ع) و مادر محترمه اش ليلي بنت ابي مرّه بن عروه بن مسعود ثقفي است.او از طايفه خوش نام و شريف بني هاشم بود . و به بزرگاني چون پيامبر اسلام(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س)، امير مؤمنان علي بن ابي طالب(ع) و امام حسين (ع) نسبت دارد.

ابوالفرج اصفهاني از مغيره روايت كرد: روزي معاويه بن ابي سفيان به اطرافيان و هم نشينان خود گفت: به نظر شما سزاوارترين و شايسته ترين فرد امت به امر خلافت كيست؟ اطرافيان گفتند: جز تو كسي را سزاوارتر به امر خلافت نمي شناسيم! معاويه گفت: اين چنين نيست.

بلكه سزاوارترين فرد براي خلافت، علي بن الحسين(ع)است كه جدّش رسول خدا(ص) مي باشد و در وي شجاعت و دليري بني هاشم، سخاوت بني اميه و فخر و فخامت ثفيف تبلور يافته  است.

نقل است روزي علي اكبر(ع) به نزد والي مدينه رفته  و از طرف پدر بزرگوارشان پيغامي را خطاب به او ميبرد، در آخر والي مدينه از علي اكبرسئوال كرد نام تو چيست؟ فرمود: علي سئوال نمود نام برادرت؟ فرمود: علي آن شخص عصباني شد، و چند بار گفت: علي، علي، علي، « ما يُريدُ اَبُوك؟ » پدرت چه مي خواهد، همه اش نام فرزندان را علي مي گذارد، اين پيغام را علي اكبر(ع) نزد اباعبدالله الحسين (ع) برد، ايشان فرمود : والله اگر پروردگار دهها فرزند پسر به  من عنايت كند نام همه ي آنها را علي مي گذارم و اگر دهها فرزند دختر به من عطا، نمايد نام همه ي آنها را نيز فاطمه مي گذارم.

 درباره شخصيت علي اكبر(ع) گفته شد، كه وي جواني خوش چهره، زيبا، خوش زبان و دلير بود و از جهت سيرت و خلق و خوي و صباحت رخسار، شبيه ترين مردم به پيامبر اكرم(ص) بود و شجاعت و رزمندگي را از جدش علي ابن ابي طالب (ع) به ارث برده و جامع كمالات، محامد و محاسن بود. در روايتي به نقل از شيخ جعفر شوشتري در كتاب خصائص الحسينيه آمده است: اباعبدالله الحسين هنگامي كه علي اكبر را به ميدان مي فرستاد، به لشگر خطاب كرد و فرمود:« يا قوم، هولاءِ  قد برز عليهم غلام، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله....... اي قوم، شما شاهد باشيد، پسري را به ميدان مي فرستم، كه شبيه ترين مردم از نظر خلق و خوي و منطق به رسول الله (ص) است بدانيد هر زمان ما دلمان براي رسول الله(ص) تنگ مي شد نگاه به وجه اين پسر مي كرديم.

بنا به نقل ابوالفرج اصفهاني، آن حضرت درعصر خلافت عثمان بن عفان (سومين خليفه راشدين) ديده به جهان گشود.اين قول مبتني بر اين است كه وي به هنگام شهادت بيست و پنج ساله بود. در برخي روايات هم سن ايشان را 28 ساله ذكر كرده اند، وي در مكتب جدش امام علي بن ابي طالب (ع) و در دامن مهرانگيز  پدرش امام حسين(ع) در مدينه و كوفه تربيت و رشد و كمال يافت.

امام حسين (ع) در تربيت وي و آموزش  قرآن ومعارف اسلامي و اطلاعات سياسي و اجتماعي به آن جناب تلاش بليغي به عمل آورد و از وي يك انسان كامل و نمونه ساخت و شگفتي همگان، از جمله دشمنانشان را بر انگيخت.به هر روي علي اكبر(ع) در ماجراي عاشورا حضور فعال داشت و در تمام حالات در كنار پدرش امام حسين(ع)بود و با دشمنانش به سختي مبارزه مي كرد. شيخ جعفر شوشتري در خصائص نقل مي كند: هنگامي كه اباعبد الله الحسين عليه السلام در كاروان خود حركت به سمت كربلا مي كرد، حالتي به حضرت(ع) دست داد بنام نوميه و در آن حالت مكاشفه اي براي حضرت(ع) رخ داد، از آن حالت كه خارج شد استرجاع كرد: و فرمود: «انا لله و انا اليه راجعون » علي اكبر(ع) در كنار پدر بود، و مي دانست امام بيهوده كلامي را به زبان نمي راند، سئوال نمود، پدرجان چرا استرجاع فرمودي؟: حضرت بلادرنگ فرمود: الان ديدم اين كاروان مي رود به سمت قتلگاه و مرگ درانتظار ماست، علي اكبر(ع) سئوال نمود: پدر جان مگر ما بر حق نيستيم؟ حضرت فرمود: آري ما بر حق هستيم. علي اكبر (ع) عرضه داشت: پس از مرگ باكي نداريم،گفتني است، با اين كه حضرت علي اكبر(ع) به سه طايفه معروف عرب پيوند و خويشاوندي داشته است، با اين حال در روز عاشورا و به هنگام نبرد با سپاهيان يزيد، هيچ اشاره اي به انتسابش به بني اميه و ثفيف نكرد، بلكه هاشمي بدون و انتساب به اهل بيت(ع) را افتخار خويش دانست و در رجزي چنين سرود:

 

أنا عَلي بن الحسين بن عَلي نحن  بيت الله آولي يا لنبيّ

 

أضربكَم با لسّيف حتّي يَنثني ضَربَ غُلامٍ هاشميّ عَلَويّ

 

وَ لا يَزالُ الْيَومَ اَحْمي عَن أبي تَاللهِ لا يَحكُمُ فينا ابنُ الدّعي

 

وي نخستين شهيد بني هاشم در روز عاشورا بود و در زيارت شهداي معروفه نيز آمده است:السَّلامُ عليكَ يا اوّل قتيل مِن نَسل خَيْر سليل. علي اكبر(ع) درنبرد روز عاشورا دويست تن از سپاه عمر سعد را در دو مرحله به هلاكت رسانيد و سرانجاممرّه بن منقذ عبدي بر فرق مباركش ضربتي زد و او را به شدت زخمي نمود. آن گاه ساير دشمنان، جرأت و جسارت پيدا كرده  و به آن حضرت هجوم آوردند و وي را آماج تيغ شمشير و نوك نيزه ها نمودند و مظلومانه به شهادتش رسانيدند.

امام حسين(ع) در شهادتش بسيار اندوهناك و متأثر گرديد و در فراقش فراوان گريست و هنگامي كه سر خونين اش را در بغل گرفت، فرمود:ولدي علي عَلَي الدّنيا بعدك العفا (فرزندم علي ،ديگر بعد از تو اف بر اين دنيا

در مورد سنّ شريف وي به هنگام شهادت، اختلاف است. برخي مي گويند هجده ساله، برخي مي گويند نوزده ساله  و عده اي هم مي گويند بيست و پنج ساله بود.اما از اين كه وي از امام زين العابدين(ع)، فرزند ديگر امام حسين(ع) بزرگتر يا كوچك تر بود، اتفاقي ميان مورخان و سيره نگاران نيست. روايتي از امام زين العابدين(ع) نقل شده كه دلالت دارد بر اين كه وي از جهت سن كوچك تر از علي اكبر(ع) بود. آن حضرت فرمود: كان لي اخ يقال له عليّ اكبر منّي قتله الناس ...

مقبره حضرت علي اكبر عليه السلام  در كربلاي معلي پايين پاي اباعبدالله الحسين عليه السلام است و در سلام زيارت عاشورا منظور از وعلي علي ابن الحسين ، آقا علي اكبر عليه السلام مي باشد.



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:14 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

      زندگی نامه حضرت زینب(س) 

ای شکوه حماسه در سراپرده حیرت! ای زخم خوره نینوا! ای بانوی خورشیدهای دربند! ای زینب قهرمان! تو که خود، وسعتی به اندازه همه سوگ های آفرینش داشته ای، تو که خود دریای بی کران اشک را، ساحل بودی، چگونه باید بر تو سوگواری نمود که ما سوگواری را از تو یادگار داریم. تو که آواز سرخ کربلا را از حنجره بردباری اش، به گوش تاریخ رساندی و اگر این حنجره صبوری نبود، و اگر آن نطق آتشین تو در کاخ استبداد یزیدیان نبود، داستان جان سوز آن ظهر عطشناک در هزار توی کوچه های تاریخ به دست فراموشی سپرده می شد.

 

نام مبارك آن بزرگوار زینب، و كنیه گرامیشان ام الحسن و ام كلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: صدّیقة الصغرى، عصمة الصغرى، ولیة اللّه العظمى، ناموس الكبرى، شریكة الحسین علیهالسّلام و عالمه غیر معلّمه، فاضله، كامله و ... پدر بزرگوار آن حضرت، اوّلین پیشواى شیعیان حضرت امیرالمؤمنین على بن ابیطالب علیهماالسّلام، و مادر گرامى آن بزرگوار، حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها می باشد.

 

در آن زمان که صدیقه کبری (علیها السلام) به این گوهر دریای عصمت و طهارت باردار بود، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مدینه حضور نداشتند و به سفری رهسپار بودند. هنگامی که وجود مقدس زینب کبری (سلام الله علیها) متولد گشت، صدیقه طاهره (علیها السلام) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود که چون پدرم در سفر است و در مدینه حضور ندارد، شما این دختر را نام بگذارید. آن حضرت فرمود: من بر پدر شما سبقت نمی گیرم، صبر نما که به این زودی رسول خدا باز خواهد گشت و هر نامی که صلاح داند بر این کودک می نهد.

 

هنگامی که  سه روز گذشت، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مراجعت نمود و و همانگونه که رسم و سیره رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بود، نخست، به منزل حضرت زهرا (علیها سلام ) وارد گشتند.

 

امام علی (علیه السلام) خدمت آن حضرت عرض کرد: یا رسول الله! خداوند متعال دختری به دخترت عطا فرموده است، نامش را معین فرمایید. فرمود: اگر چه فرزندان فاطمه اولاد من می باشند، لکن امر ایشان با پروردگار عالم است و من منتظر وحی میباشم. در این حال جبرییل نازل شد عرض کرد: یا رسول الله! حق تو را سلام می رساند و می فرماید: نام این مولود را " زینب " بگذار، چرا که  این را در لوح محفوظ نوشته ایم.

 

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) قنداقه آن مولود گرامی را طلبید و به سینه چسبانید، ببوسید و نامش را زینب نهاد و فرمود:  به حاضرین و غایبین امت، وصیت می نمایم  که حرمت این دختر را پاس بدارند. همانا که او به خدیجه کبری (علیها سلام) شبیه است.

 

 

 

هوش و ذكاوت:

 

صاحب كتاب اساور من ذهب درباره حافظه و ذكاوت آن بانوى بزرگوار چنین می نویسد:

 

در اهمیت هوش و ذكاوت آن بانوى بزرگوار همین بس كه خطبه طولانى و بلندى را كه حضرت صدیقه كبرى فاطمه زهرا صلوات اللّه و سلامه علیها در دفاع از حق امیرالمؤمنین علیهالسّلام و غصب فدك در حضور اصحاب پیغمبر اكرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ایراد فرمودند، حضرت زینب علیها السلام روایت فرموده است.

 

و ابن عباس با آن جلالت قدر و علو مرتبه در حدیث و علم، از آن حضرت روایت نموده و از آن حضرت به عقیله تعبیر می كند. چنانچه ابوالفرج اصفهانى در مقاتل می نویسد: ابن عباس خطبه حضرت فاطمه سلام اللّه علیها را از حضرت زینب سلام اللّه علیها روایت كرده و می گوید: حدثتنى عقیلتنا زینب بنت على علیهالسّلام..»

 

دقت كنیم كه حضرت زینب علیها السلام با اینكه دخترى خردسال (یعنى هفت ساله و یا كمتر) بود، این خطبه عجیب و غرّاء كه محتوى معارف اسلامى و فسلفه احكام و مطالب زیادى است را با یك مرتبه شنیدن حفظ كرده، و خود یكى از راویان این خطبه بلیغه و غراء می باشد.

 

شهادت آن حضرت:

 

حضرت زينب سلام ا... عليها، شيرزن دشت كربلا سرانجام پس از عمري دفاع از طريق حقه ولايت و امامت در 15 رجب سال 63 هجرى قمرى در ضمن سفرى كه به همراه همسر گراميشان عبداللّه بن جعفر به شام رفته بودند، شهادت رسيده و بدن مطهر آن بانوى بزرگوار در همانجا دفن گرديد.

 

مزار ملكوتى آن حضرت (دمشق/سوریه)، اينك زيارتگاه عاشقان و ارادتمندان اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السّلام مى باشد



پنج شنبه 6 بهمن 1398برچسب:, :: 19:14 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

                            باسمه تعالی

        زندگی‌نامه‌ی امام حسین (علیه السّلام)

 

طلوع مهر

 

صبح روز سوم شعبان سال چهارم هجری(1)، شهر مدینه میزبان کودک نورسیده‌ای بود که در خانه‌ی فاطمه (سلام الله علیها) و علی (علیه السّلام) چشم به جهان گشود و بعدها به "سیّد الشهداء"(2) ملقّب شد. این طفل نورسیده، دومین فرزند خانواده‌ای است که پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) پس از نزول آیه‌ی تطهیر(3)، بارها آن‌ها را با عنوان "اهل بیت نبوّت" مورد خطاب قرار داده و بر آن‌ها سلام کرده بود.(4) مادر او فاطمه (سلام الله علیها)، دختر پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و یکی از برترین زنان تاریخ است که به جهت بلندی معرفت، فضایل اخلاقی و پاکی و طهارت، زبانزد خاصّ و عام بوده و خداوند در بیان شأن و جایگاه رفیعش، در قرآن مکرّر سخن گفته است.(5) علی (علیه السّلام) نیز که دومین فرزند پسر خود را در آغوش می‌گرفت، اوّلین مسلمان(6)، برترین دانای دین(7)، وصیّ پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) (8)، شه‌سوار اسلام(9) و بالاترین سخنور عرب(10) است که سوابقی بی نظیر در ایثار و دفاع از دین خدا در سراسر دوران ظهور و گسترش دین اسلام دارد؛(11) تا آن‌جا که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به دستور حضرت حق، بارها و بارها از او سخن گفته، او را ستوده و سرانجام او را به عنوان جانشین خود معرّفی کرده بود.(12)

 

نام گذاری

 

در آن روز فرخنده، طفل را به محضر رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آوردند. علی (علیه السّلام) آن‌چنان که وظیفه داشت و نیز به رسم ادب و احترام، از ایشان خواست که همچون فرزند نخست، نام گذاری این نورسیده را نیز بر عهده گیرند. پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم به امر الاهی(13) او را به نام فرزند هارون، "حسین" خواند.(14) نامی که معرّب نام عبری "شَبیر"، نام پسر کوچک‌تر هارون؛ جانشین موسی (علیه السّلام)؛ بود. محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و موسی، علی و هارون، شبر و حسن، شبیر و حسین؛ تشابهی که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بعدها آن را در یک واقعه‌ی بسیار مهمّ تاریخی یادآوری کرد و خطاب به علی (علیه السّلام) فرمود: "یا علی! جایگاه تو نسبت به من، نظیر جایگاه هارون نسبت به موسی است؛ با این تفاوت ‌که سلسله‌ی پیامبران با من خاتمه می‌یابد."(15)

 

ریحانه‌ی پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)

 

حسین (علیه السّلام) دوران کودکی را در دامان پر مهر فاطمه (سلام الله علیها) و علی (علیه السّلام) و بیش از آن دو، در آغوش پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) گذراند. علاقه و توجّه رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به حسین (علیه السّلام) چنان بود که همه‌ی اصحاب، از آن آگاه بودند. بارها و بارها این ابراز محبّت را به چشم خویش دیده و جملات ایشان را به گوش خود شنیده بودند.(16) در کتب حدیثی و تاریخی مختلف نیز گزارش‌های فراوانی در این باره نقل شده است.

 

از جمله آمده است که روزی پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) سجده‌ی نماز را بر خلاف معمول طولانی کرد. بعد از نماز مردم علّت طولانی شدن سجده را از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) جویا شدند و پرسیدند: "آیا از طرف پروردگار وحی نازل شده بود یا دستوری رسیده بود؟" پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: "خیر، فرزندم حسین (علیه السّلام) بر پشتم سوار بود. دوست نداشتم او را پایین بیاورم. صبر کردم تا او به میل خود فرود آید".(17) این نمونه‌ای از رفتارهای سراسر لطف و مهربانی بهترین بنده‌ی خدا در بهترین حالات بندگی، با حسین (علیه السّلام) است.

 

اصحاب، بارها رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را دیده بودند که با کودکان خود، حسن (علیه السّلام) و حسین (علیه السّلام)، مشغول بازی است و حتّی گاهی آن‌ها را بر دوش خود سوار می‌کند.(18) پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بارها لب‌های حسین (علیه السّلام) را می‌بوسید(19) و یا می‌فرمود: "حسین از من است و من از اویم. خداوند دوست بدارد کسی را که او را دوست می‌دارد"(20) و باز از ایشان نقل شده که فرمودند: "حسن و حسین دو گل خوشبوی من از این دنیا هستند."(21)

 

در این میان بسیاری می‌دانستند که محبّت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به این دو کودک و مخصوصاً به حسین (علیه السّلام)، تنها یک محبّت عادی نَسَبی و فامیلی نبود. زیرا از طرفی پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فردی عادی مانند سایر مردم نیست. بنا به فرموده‌ی قرآن، هیچ رفتار یا گفتار پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از سر خواسته‌ی شخصی و هوی و هوس نیست؛(22) و از همین روست که خداوند می‌فرماید: "شایسته است که رفتار و حرکات ایشان سرمشق و الگوی اهل ایمان باشد."(23) از سوی دیگر پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) خود دختران، دختر خوانده‌ها و حتّی فرزندان پسر دیگری نیز داشتند(24)، امّا این گونه ابراز محبّت و توصیه‌های مؤکّد، فقط در مورد حسن و حسین (علیهما السّلام) دیده می‌شد.

 

علاوه بر این‌ها سفارش‌های پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در مورد حسین (علیه السّلام)، سخنانی محبّت آمیز و عادی نبود؛ بلکه خبر از یک حقیقت بزرگ می‌داد. پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بارها سعادت مردم را نیز در گرو دوستی با حسین (علیه السّلام) اعلام کرده بود.(25) عمر بن خطّاب از قول پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل می‌کند که ایشان فرمود: "حسن و حسین (علیهما السّلام) در عین جوانی سرور اهل بهشتند.(26) هرکه آنان را دوست بدارد، مرا دوست داشته و کسی که با آن‌ها دشمنی کند، با من دشمنی کرده است.(27) همچنین در جای دیگری می‌فرمود: "به واسطه‌ی من به آگاهی رسیدید؛ با علی (علیه السّلام) راه درست را یافتید و هدایت شدید؛ نیکی‌ها به واسطه‌ی حسن (علیه السّلام) به شما اعطا شده ولی سعادت شما با حسین (علیه السّلام) است. آگاه باشید که حسین (علیه السّلام) دری از درهای بهشت است. هر کس با او دشمنی کند، ممکن نیست وارد بهشت شود.(28)

 

در آیینه‌ی کتاب خدا

 

حسین (علیه السّلام) هنوز کودک بود که منظور چندین آیه‌ قرآن قرار گرفت. در روز مباهله‌‌ی پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با مسیحیان نجران، حسین (علیه السّلام) و خانواده‌اش، تنها همراهان رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بودند. پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بنا به دستور الاهی در آیه‌ی مباهله، حسن و حسین (علیهما السّلام) را به عنوان فرزندان خویش با خود برای مباهله همراه کرد.(29) (30)

 

باز هم یک بار دیگر هنگامی که آیه‌ی تطهیر نازل شد، یکی از پنج تنی که این آیه در مورد آن‌ها نازل شده بود، حسین (علیه السّلام) بود.(31) او به همراه پدر، مادر و برادر خود زیر رو انداز پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قرار گرفتند و خداوند این آیه را درباره‌ی آن‌ها نازل کرد: "همانا خداوند می‌خواهد پلیدی را تنها از شما اهل بیت دور گرداند و اراده کرده است شما را پاکیزه سازد".(32) این خود گواهی روشن و سندی گویا بر عصمت این خانواده و دوری ایشان از هر گونه گناه، خطا و پلیدی است.

 

در سوره‌ی شورا نیز خداوند دوستی و محبّت نزدیکان پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را به تمام مسلمانان سفارش می‌کند و به پیامبرش می‌فرماید: "به مردم بگو: هیچ پاداشی به عنوان مزد رسالت و پیامبری از شما نمی‌خواهم، مگر این که اهل بیت مرا در کانون محبّت و دوستی خود قرار دهید".(33) هنگامی که از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) درمورد مقصود خداوند از این نزدیکان سؤال شد، فرمود: "آن‌ها علی (علیه السّلام) و فاطمه (سلام الله علیها) و دو فرزند آن‌هایند".(34) این بدان معناست که نه تنها آن‌ها را دوست داشته باشید؛ بلکه آن‌ها را ملاک و معیار دوستی و دشمنی، در کلّ زندگی خود قرار دهید.(35)

 

از نوجوانی تا جوانی

 

امّا سالیان خوش کودکی حسین (علیه السّلام) به زودی به پایان رسید. حدوداً هفت ساله بود که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مسلمانان را با انبوهی از سفارش‌ها، توصیه‌ها و دستورات قاطعی در مورد اهل بیت خود تنها گذاشت و جهان اسلام را غرق در ماتم کرد.(36)

 

هنوز مراسم دفن پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) انجام نشده بود که فتنه‌ها برای دستبرد به "ولایت امر"، ظهور کرد و دستورات اکید و توصیه‌های مکرّر پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به فراموشی سپرده شد. واقعه‌ی بزرگی همچون غدیر(37) در پرده‌ی غفلت و تغافل رفت و علی رغم معرّفی مکرّر علی (علیه السّلام) به عنوان جانشین و وصیّ رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، توصیه‌های اکید ایشان در مورد او نادیده گرفته شده، حکومت اسلامی غصب گردید.(38) حتّی فدک (دهستان حاصلخیز اهدایی پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به دختر خود)، به وسیله‌ی حکومت وقت به زور گرفته شد.(39) ریحانه‌ی رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هفت ساله بود(40) که مادر خود را نیز بر اثر جراحات و صدمات وارده از غائله‌ی بیعت، از دست داد.(41) داغ رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و مادر از یک سو و ستمی که بر پدر رفته و فشارهای حکومت از دیگر سو، روح پاک حسین (علیه السّلام) را سخت می‌آزرد. این دوران مصادف بود با زمان حکومت خلفای سه گانه. امّا این تمام ناراحتی‌ها نبود. ماجرایی دیگر نیز او را بیشتر و عمیق‌تر آزرده خاطر می‌ساخت. او نگران انحراف اسلام از مسیر حقیقی خویش بود.

 

در این مدّت حسین (علیه السّلام) به عنوان یک مسلمان و مأموم، پیوسته بر مسیر حرکت علی (علیه السّلام) راه می‌سپرد. از هر فرصتی برای دفاع از حق استفاده می‌کرد و به مردم در مورد تحریف اسلام هشدار می‌داد. در زمان خلافت خلیفه‌ی دوم، روزی مسجد پر از جمعیّت بود و حسین (علیه السّلام) که ده سال بیشتر نداشت در مسجد نشسته بود. خلیفه بالای منبر رفت و ضمن گفتاری خود را اولی و برتر از جان مؤمنان، یعنی صاحب اختیار(42) آنان، خواند. در این وقت حسین (علیه السّلام) از میان انبوه جمعیّت برخاست و فریاد زد: "از منبر پدرم رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) پایین بیا؛ این منبر، منبر پدر تو نیست". عمر در پاسخ گفت: "سوگند به جانم، این منبر، منبر پدر تو است. پدر من منبری نداشت ...". امّا گفتگو میان آن دو هم‌چنان ادامه یافت تا عمر از منبر پایین آمد.(43) زمانه بر همین منوال ادامه پیدا کرد و بارها اتّفاقات ناگواری پیش آمد که دل حسین (علیه السّلام) را به درد آورد.

 

در دوران جوانی، وقتی خلیفه‌ی سوم، ابوذر (رحمة الله علیه)، یار نزدیک پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را به جرم اعتراض نسبت به انحرافات حکومت وقت از مسیر پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، تبعید کرد و مشایعت او را ممنوع نمود، حسین (علیه السّلام) به همراه پدر و برادر، علی رغم حکم خلیفه و به نشانه‌ی اعتراض، به بدرقه‌ی او رفتند. حسین (علیه السّلام) هنگام وداع به ابوذر (رحمة الله علیه) فرمود: "ای عمو جان، پروردگار بزرگ قادر و تواناست. او می‌تواند هرچه را که بر تو وارد شده تغییر دهد. این مردم، دنیا و زندگی و آسایش را از تو گرفتند؛ امّا تو دینت را از دستبرد آنان حفظ کردی. به راستی که تو از دنیا و دنیاداران بی نیازی و دنیای مردم پیش چشمت ناچیز است؛ ولی این مردم به راه و روش تو بسیار نیازمندند. دل قوی دار و از حرص و ذلّت دوری کن. خود را مباز و به خدا پناه ببر؛ زیرا مقاومت نشانه‌ی دینداری و بزرگواری است."(44)

 

حسین (علیه السّلام) یاور پدر

 

حسین (علیه السّلام) تقریبا سی و یک سال داشت که اداره‌ی امور مسلمین به جایگاه اصلی خود بازگشت و با بیعت مردم، علی (علیه السّلام) حاکم جامعه اسلامی گردید.(45) بعد از جنگ جمل امیرالمؤمنین (علیه السّلام)، به همراه فرزندان خود به کوفه هجرت کرد و آن‌جا را مرکز حکومت اسلامی قرار داد.(46) در این مدّت حسین (علیه السّلام) در تمام صحنه‌های نظامی و سیاسی، یار و یاور نزدیک امام و پدر خود بود و در نهایت احترام، فرمان‌های پدر را اطاعت می‌کرد.

 

حسین (علیه السّلام) تربیت شده‌ی دستِ بزرگ مدافع اسلام بود و شجاعت و شهامت را به خوبی از پدر آموخته بود. او در هر سه جنگی که در این دوران پیش آمد، حضوری فعّال داشت. در جنگ جمل فرماندهی جناح چپ سپاه امیر المؤمنین (علیه السّلام) به عهده‌ی ایشان بود.(47) در جنگ صفّین چه از راه سخنرانی‌های پرشور و تشویق یاران علی (علیه السّلام) در جنگ(48) و چه از رهگذر پیکار با دشمنان، نقش فعّالی داشت.(49) شریعه‌ی فرات در این نبرد به یاری او و یارانش آزاد شد.(50) در جریان حکمیّت نیز ایشان یکی از شاهدان از سوی پدر بود.(51)

 

همگام برادر

 

پس از شهادت امیرالمؤمنین (علیه السّلام)، امام حسن (علیه السّلام)، به دستور الاهی و سفارش پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، امامت امّت، هدایت جامعه مسلمین و ادامه‌ی راه تبیین و نشر دین خدا را به عهده گرفت.(52)

 

در دوران امامت برادر، حسین (علیه السّلام) نیز همانند سایر شیعیان، مطیع و سر سپرده‌ی کامل برادر خود به عنوان امام شیعیان بود و در اطاعت اوامر او ذرّه‌ای سستی نمی‌کرد(53)؛ چنان که ادب و اطاعت او از برادر مثال زدنی شد. امام باقر (علیه السّلام) در این زمینه می‌فرماید: "امام حسین (علیه السّلام) به خاطر احترام و بزرگداشت مقام برادرش، امام حسن (علیه السّلام)، هرگز در سخن گفتن از او پیشی نگرفت."(54)

 

حسین (علیه السّلام) در تمامی مواضع سیاسی و در مهم‌ترین آن‌ها، ماجرای جنگ امام حسن (علیه السّلام) با معاویه و توقّف آن، پشتیبان و مطیع امر امام خویش بود. در این واقعه حسین بن علی (علیهما السّلام) به عنوان یکی از شخصیّت‌های جهان اسلام، علی رغم این که اکثریّت قریب به اتّفاق مسلمانان، امام حسن (علیه السّلام) را تنها گذاشتند(55)، کاملاً مدافع متارکه‌ی جنگ بود و سرسختانه از موضع و تصمیمات برادر حمایت می‌کرد؛ چرا که او نیز حفظ اسلام را در این کار می‌دید. (56)

 

پس از این جریان، حسین (علیه السّلام) به همراه برادر از شهر کوفه به مدینه، زادگاه خود، بازگشت و در کنار مرقد رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به وظیفه‌ی تربیت، ارشاد مردم و تبیین و تفسیر احکام الاهی پرداخت.(57) امّا دیر زمانی نگذشت که امام حسن (علیه السّلام) با حیله‌ی معاویه مسموم شد و به شهادت رسید(58) و حسین (علیه السّلام) جانشین برادر و امام مسلمین گردید.(59)

 

بدین ترتیب دوران امامت حضرت که شامل فراز و نشیب‌های بسیاری بود آغاز گردید. خطرات جدّی جامعه‌ی اسلامی را تهدید می‌کرد و ....



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:13 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

مريخ سياره سرخ

مريخ، سياره سرخ، چهارمين سياره از سمت خورشيد و شبيه ترين سياره به زمين است. اندازه آن تقريبا نصف اندازه زمين است، سطح آن خشك و صخره اي بوده و اتمسفر آن بسياركم ضخامت است.

سطح مريخ:

سطح مريخ، خشك، صخره اي و عمدتا پوشيده از گرد و غبار غني از آهن است. در نيمكره شمالي آن حوضه هاي پستي وجود دارد اما نيمكره جنوبي در اثر برخورد شهابسنگها، پوشيده از كراتر است. زمين مريخ يخ زده است. اين يخبندان دائمي تا كيلومترها ادامه دارد.

 

سطح مريخ

طرحي از مريخ كه ازكنار هم قرار دادن چهارعكسي كه تلسكوپ فضايي هابل، در سال 1999 گرفته است، به وجود آمده است. در بالا سمت چپ،‌ نزديك قطب طوفاني قابل مشاهده است

 

قطبهاي شمال و جنوب مريخ، پوشيده از كلاهكهاي يخي هستند كه از دي اكسيد كربن و آب منجمد تشكيل شده است.

 

المپوس مونز، بزرگترين آتشفشان مريخ. احتمالا اين آتشفشان، بزرگترين آتشفشان منظومه شمسي مي باشد. ارتفاع آن 17 مايل(27 كيلومتر) و عرض آن بيش از 320 مايل(520كيلومتر) است. تصور مي شود كه آتشفشان خاموشي باشد

دانشمندان مدتها تصور مي كردند كه در سطح مريخ كنوني، هيچ آب مايعي وجود ندارد، اما عكسهاي جديد مريخ نشان مي دهد كه ممكن است مقداري آب مايع در نزديكي سطح مريخ وجود داشته باشد. سطح مريخ، شواهد بيشتري از اثرات جريانهاي قديمي آب به صورت عوارضي وجود دارد. بر سطح مريخ، رودخانه و درياچه هاي قديمي خشكي وجود دارد كه داراي كانالهاي ورودي و خروجي بزرگي هستند. احتمالا اين كانالها دراثر سيلابهاي ناگهاني به وجود آمده كه به سرعت عوارض را فرسايش داده اند.

دانشمندان تصور مي كنند كه قسمت عمده آب مريخ(به صورت پرمافراست) درون زمين يخ زده است ودركلاهكهاي يخي قطب، منجمد شده است.

جي. شياپارلي، منجم ايتاليايي،‌ اولين كسي بود كه از مريخ نقشه برداري كرد(در سال 1877) و به شبكه كانالي روي سطح مريخ توجه كرد. بعدها، مشخص شد كه اين كانالها خشك هستند و هرگز كانال نبوده اند. از آن به بعد، يكي ازكراترهاي برخوردي مريخ(كراتر شياپارلي،‌ با قطر 461 كيلومتر=277 مايل) و نيمكره مريخ، شياپارلي ناميده شدند.

قطر مريخ، حدود 4222مايل(6790 كيلومتر) بوده و حدود 53%(كمي بيش از نصف) قطر زمين است.

 

تركيب سياره

پوسته و سطح:

سطح مريخ عمدتا از سنگهاي بازالتي(سنگ آذرين) غني از آهن تشكيل شده است. مريخ، پوسته اي نازك، مشابه زمين دارد.

گوشته:

 سنگ سيليكاته،‌احتمالادر اعماق مشابه، داغتر از گوشته زمين  مي باشد.

هسته:

 هسته احتمالا از آهن و سولفيدها تشكيل شده و شعاع آن 1500-800 مايل(2400-1300 كيلومتر) است. هنگامي كه داده هاي آينده ارسال و تفسير شوند، مطالب بيشتري درباره مريخ خواهيم دانست.

 

جرم و گرانش:

جرم مريخ حدود 42/6 در ده به توان بيست و سه، يعني يك نهم جرم زمين است. يك شخص صد پوندي روي مريخ، تنها 38 پوند خواهد بود.

طول روز و سال مريخ:

هر روز مريخ، 03/1 روز زمين(6/24 ساعت)طول مي كشد. هرسال مريخ، 687 روز زمين است. يعني اين مدت طول مي كشد تا مريخ يك دور حول خورشيد بچرخد.

مدار مريخ:

مريخ، نسبت به زمين 524/1 برابر از خورشيد دورتر است. يعني به طور ميانگين، 6/141 ميليون مايل(9/227 ميليون كيلومتر) از خورشيد فاصله دارد. مدار آن، بسيار بيضوي است. مريخ، بعد از پلوتون، بيشترين خروج از مركز را درمنظومه شمسي دارد.

اتمسفر:

اتمسفر مريخ، بسيار كم ضخامت است و شامل 95% دي اكسيد كربن، 3% نيتروژن و 6/1% آرگون است(در اتمسفرمريخ، اكسيژن وجود ندارد). فشار اتمسفر، كسري از فشار اتمسفر زمين است( حدود 1% فشار اتمسفر زمين در سطح دريا) و در طي سال بسيار متغير است.

در قطبهاي شمال و جنوب، قطعات بزرگي از دي اكسيد كربن منجمد وجود دارد. در هر نيمكره، در فصل گرم سال، بخشي از كلاهك قطبي، ذوب مي شود و دي اكسيد كربن آزاد مي كندودر فصل سرد سال، بخشي ازكلاهك يخي منجمد شده و دي اكسيد كربن اتمسفر را تسخير مي كند.

فشار اتمسفر، از فصلي به فصل ديگر تغيير مي كند. اختلاف  فشار اتمسفر مريخ، در تابستان و زمستان(هواي كمتر و دياكسيدكربن بيشتري وجود دارد) 25%است. اين اختلاف به علت مدارعجيب مريخ است. مريخ در تابستان 20% به خورشيد نزديكتر از زمستان است. به همين خاطركلاهك قطب شمال، دي اكسيد كربن بيشتري را نسبت به كلاهك قطب جنوب جذب مي كند.

به علاوه در اتمسفر مريخ، ابرهايي وجود دارد. بيشتر اين ابرهااز بلورهاي يخي دي اكسيدكربن يا بلورهاي يخ زده آب، تشكيل شده اند.

در اتمسفر مريخ، ذرات ريز گرد و غبار هم به صورت معلق وجود دارد. اين ذرات(كه شامل مقادير زيادي اكسيدآهن هستند) نور آبي را جذب مي كنند بنابراين آسمان از روي مريخ آبي روشن و از خارج صورتي/ زرد ديده مي شود.

محدوده حرارتي:

حرارت سطحي مريخ به طور متوسط، 81- درجه فارنهايت(63- درجه سلسيوس) است. دما، از 68 درجه فارنهايت(20درجه سلسيوس) تا 220- درجه فارنهايت(140- درجه سلسيوس) در تغيير است. مريخ از زمين سردتر است.

اقمار مريخ:

مريخ، دو قمر كوچك دارد، فوبوس و ديموس. احتمالا دو قمر مريخ،‌ سياركهايي هستند كه در مدار مريخ به دام افتاده اند.

فضاپيماهايي كه به مريخ فرستاده شده اند:

مارينر4، نخستين فضاپيمايي بود كه (در سال 1965)به مريخ فرستاده شد. دو فضاپيماي وايكينگ در سال 1976 روي مريخ پياده شدند. در 4 جولاي1997، رديابهاي مريخ، روي اين سياره پياده شده و از آن عكسبرداري كردند.

اين عكس، در سال 1998، توسط بخش نقشه برداري ناسا، از منطقه سيدونيا منس مريخ گرفته شده است. سنگها و سازندهاي ديگر زمين شناسي، از اين زاويه، شبيه صورت انسان به نظر مي رسد.

كشف مريخ:

مريخ در زمانهاي بسيار قديم شناخته شده است.

 

نام مريخ:

نام مريخ ازالهه رومي جنگ گرفته شده است. اين نشانه سياره مريخ است.

 

مريخ، دوماه دارد، فوبوس و ديموس. اين اقمار، در سال 1877، توسط منجم آمريكايي آساف هال (1829-1907) كشف شدند.

هر دو قمر كوچك هستند. عرض فوبوس 8/13 مايل(2/22 كيلومتر) و عرض ديموس تنها 8/7 مايل(6/12كيلومتر)است.

اين دو قمر بسيار سنگين هستند و از سنگ و آهن تشكيل شده اند. احتمالا اين دو قمر‌ سياركهايي هستند كه توسط ميدان گرانشي مريخ به دام افتاده اند و هيچ اتمسفري ندارند.

 

فوبوس

فوبوس(به معناي ترس) بزرگتر از قمر ديگر مريخ است. عرض آن تنها 8/13 مايل(2/22 كيلومتر) و جرم آن، 08/1 در ده به توان شانزده مي باشد. فوبوس، در فاصله 5600 مايلي(9000 كيلومتري) مريخ به دور آن مي چرخد. مهمترين عارضه آن، كراتر بزرگي است كه استيكني(نام همسر هال) نام دارد و پهناي آن 2/6 مايل(10 كيلومتر) است. فوبوس، در سال 1877، توسط آساف هال كشف شد.

 

ديموس

ديموس(به معناي وحشت) كوچكتر از قمر ديگر مريخ است. عرض ديموس تنها8/7 مايل(6/12 كيلومتر) و جرم آن 80/1 در ده به توان پانزده مي باشد. ديموس در فاصله 14300مايلي(23000كيلومتري) مريخ به دور آن مي چرخد. اين قمردرسال 1877، توسطآساف هال كشف شد.



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:13 ::  نويسنده : عرفان دهقان

دانستنيهاي كلي درباره تير

تير، نزديكترين سياره به خورشيد است. اين سياره كوچك و صخره اي، اتمسفر ندارد. تير، مداري بيضوي دارد و حرارت آن بسيار متغير است. در طي روز(يك روز تير 56/58 برابر روز زمين طول مي كشد به عبارت ديگر يك سال تير تنها 88 روز است)، تير حتي از فر هم گرمتر است و در طي شب(با طول مشابه) از يخچال هم سردتر مي شود.

تيرآنقدر به خورشيد نزديك است كه مي توان آن را به هنگام طلوع يا غروب خورشيد ديد. تير سنگينترين سياره است. سطح آن مشابه سطح ماه است. كراترهاي تير حاكي از فورانهاي آتشفشاني هستند كه قسمت عمده سطح آن را مي پوشانند. در تير ميدان مغناطيسي وجود دارد(اين ميدان مغناطيسي، احتمالا به علت وجود هسته آهني مايع به وجود آمده است).

 

اندازه

قطر تير حدود 3031 مايل(4878 كيلومتر) است. تير دومين سياره كوچك منظومه شمسي(بعد از پلوتون) است. قطر تير كمي بيشتر از يك سوم قطرزمين است. تير تنها اندكي از ماه بزرگتر است.

 

جرم  گرانش

جرم تير حدود 3/3 در ده به توان بيست و سه كيلوگرم است كه حدود يك بيستم جرم زمين مي باشد. گرانش تير38% گرانش زمين است. يك انسان روي تير 38 پوند وزن خواهد داشت. براي اينكه وزن خود را روي تير محاسبه كنيد، وزن خود را در 38/0 ضرب كنيد.

 

اتمسفر

اتمسفر كم ضخامت تير شاما مقادير اندكي هيدروژن و هليم است. فشار اتمسفر فقط حدود يك در ده به توان منفي نه ميلي بار است كه نسبت به فشار اتمسفر زمين، كسر بسيار كوچكي است(حدود دو تريليونيم).

از آنجايي كه اتمسفر بسيار كم ضخامت است، آسمان حتي در طول روز هم سياه به نظر مي رسد(به استثناي خورشيد، ستاره ها و سيارات ديگر هنگامي كه قابل مشاهده هستند). به علاوه، در تير اثر گلخانه اي وجود ندارد. هنگامي كه خورشيد غروب مي كند، دما بسيار سريع افت مي كند زيرااتمسفري وجود ندارد كه به حفظ دما كمك كند.

مدار تير و فاصله آن از خورشيد

تير نزديكترين سياره به خورشيد است و از همه سيارات منظومه شمسي سريعتر حركت مي كند. فاصله تير از خورشيد،‌يك سوم فاصله زمين از خورشيد بوده و به طور ميانگين AU 387/0مي باشد. مدار تير بيضوي است. در دورترين نقطه مدار(نقطه اي كه در آن، مدار بيشترين فاصله را از خورشيد دارد) تير 70 ميليون كيلومتر از خورشيد فاصله دارد و در نزديكترين نقطه، فاصله تير از خورشيد 46 ميليون كيلومتر است.

در تير فصلي وجود ندارد. فصلها در اثر انحراف محور نسبت به مسير حركت سياره ايجاد مي شوند. از آنجايي كه محور تير بر مسير حركتش كاملا عمود است(مورب نيست) در تير فصلي وجود ندارد. اگر شما روي سطح تير باشيد،‌خورشيد سه برابر بزرگتر از آنچه در سطح زمين ديده مي شود، به نظر خواهد رسيد.

 

محدوده دما

محدوده دماي تير بسيار متغير است. دماي سطح آن از 270 تا 800 درجه فارنهايت(168- تا 427 درجه سلسيوس) در تغيير است. در روزهاي بلند تير(كه 88 روز زمين طول مي كشد) دما بسيار بالاست(دومين سياره داغ منظومه شمسي،‌تنها ناهيد از تير داغتر است). در طي شب، اتمسفر كمضخامت تير باعث مي شود كه حرارت پراكنده شده و دما به سرعت افت كند.

اقمار

تير قمري ندارد

 

بررسيهاي فضاپيماها

تير در سالهاي 1973 و 1974 توسط فضاپيماي ناسا، مارينر10،بررسي شد. كمتر از نصف سطح زمین است. تير، توسط اين فضاپيما نقشه برداري شد.



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:12 ::  نويسنده : عرفان دهقان

مشتري

مشتري، پنجمين و بزرگترين سياره منظومه شمسي است. اين غول گازي،‌اتمسفر ضخيمي دارد، 39 قمر شناخته شده و حلقه اي تيره و آشكار دارد. مهمترين عوارض آن، نوارهاي عرضي و لكه بزرگ قرمز رنگ(كه طوفان است) مي باشند.

مشتري، عمدتا از گاز تشكيل شده است. اين سياره بزرگ، دو برابر گرمايي كه از خورشيد جذب مي كند، از خود نور ساطع مي كند. به علاوه ميدان مغناطيسي بسيار قوي دارد. مشتري در قطبين پهن مي شود و در استوا محدب است.

اندازه

قطر مشتري 88700 مايل(142800 كيلومتر) است كه اندكي بيشتر از 11 برابر قطر زمين است. مشتري آنقدر بزرگ است كه مي توان همه سيارات منظومه شمسي را در آن جاي داد(اگر مشتري خالي و ميان تهي بود)

 

جرم و گرانش

جرم مشتري،‌حدود 9/1 در ده به توان بيست و هفت كيلوگرم است. اگر چه اين جرم 318 برابر جرم زمين است، ‌اما گرانش مشتري تنها 254% گرانش زمين است. اين به علت بزرگي مشتري است(و نيروي گرانشي كه يك سياره در سطح به جسم وارد مي كند،‌ متناسب با جرم آن بوده و با شعاع آن سياره رابطه عكس دارد).

يك انسان 100پوندي روي مشتري، 254 پوند وزن خواهد داشت

 

 

طول روز و سال مشتري

8/9 ساعت زمين طول مي كشد تا مشتري يك دور حول محورش بچرخد(يك روز مشتري). 8/11 سال زمين طول مي كشد تا مشتري يك دور حول خورشيد بچرخد(سال مشتري).

مشتري از گاز و مايع تشكيل شده است، بنابراين همانطور كه مي چرخد، بخشهاي مختلف آن با سرعت يكساني نمي چرخند. چرخش سريع آن، سبب ايجاد تحدب بيش از اندازه در استواي مشتري مي شود. مشتري،‌شبيه كره اي پهن شده به نظر مي رسد(پهن شده است).

مدار مشتري

فاصله مشتري از خورشيد ، 2/5 برابر فاصله زمين از خورشيد است. به طور ميانگين، مشتري 480000000 مايل(778330000 كيلومتر) از خورشيد فاصله دارد.

در آفليان(نقطه اي كه مدار مشتري،‌ بيشترين فاصله را از خورشيد دارد)، فاصله مشتري از خورشيد815700000 كيلومتر است. در پريليان(نقطه اي كه مدار مشتري،‌ كمترين فاصله را از خورشيد دارد)، فاصله مشتري از خورشيد 749900000 كيلومتر است.

در مشتري فصول وجود ندارند. فصلها در اثر انحراف محور چرخش به وجود مي آيندو محور چرخش مشتري،‌فقط 3 درجه انحراف دارد(اين انحراف براي ايجاد فصلها كافي نيست)



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:12 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

ناهيد

دانستنيهاي كلي:

ناهيد دومين سياره نزديك به خورشيد است و داغترين سياره منظومه شمسي مي باشد. اين سياره توسط ابرهايي از اسيدسولفوريك پوشيده شده است كه گرماي خورشيد را جذب مي كنند. اتمسفر ضخيم آن از دي اكسيد كربن تشكيل شده است. ناهيد، هسته اي آهني دارد اما ميدان مغناطيسي آن بسيار ضعيف است.

انسان، در اتمسفرسمي اين سياره، احساس خفگي مي كند و در گرماي فوق العاده بالاي آن مي پزد و ممكن است در اثر فشار بيش از حد اتمسفر متلاشي شود.

ناهيد به نام ستاره سحر يا ستاره شامگاه هم شناخته مي شود زيرا هم به هنگام طلوع و هم غروب خورشيد قابل مشاهده و بسيار درخشان است. اين سياره فقط به هنگام طلوع يا غروب قابل مشاهده است زيرا به هنگام طلوع و غروب، ناهيد به خورشيد نزديكتر است.

همانطور كه ناهيد به دور خورشيد مي چرخد، ظاهر آن از سطح زمين تغيير مي كند مثل ماه. يعني از قرص كامل به صورت محدب و هلالي در مي آيد و سپس دوباره به حالت اول برمي گردد.

اندازه:

قطر ناهيد حدود 7521 مايل(12104 كيلومتر) است. قطر آن حدود 95% قطر زمين است. اندازه و جرم ناهيد بيشتر از سيارات ديگر به زمين نزديك است.

جرم و گرانش:

جرم ناهيد حدود 87/4 در ده به توان بيست و چهار كيلوگرم است. گرانش ناهيد 91% گرانش زمين است، يعني يك شخص صد پوندي روي ناهيد، 91 پوند وزن خواهد داشت.

چگالي ناهيد، 5240كيلوگرم بر مترمكعب است يعني اندكي كم چگالتر از زمين مي باشد و سومين سياره چگال منظومه شمسي است(بعد از زمين و تير).

طول روز و سال در ناهيد:

ناهيد بسيار آهسته مي چرخد. هر روز ناهيد، به اندازه 243 روز زمين طول مي كشد. يك سال ناهيد، 7/224 روز زمين طول مي كشد. يعني 7/224 روز زمين طول مي كشد تا ناهيد يك دور به دور خورشيد بچرخد. هنگامي كه زمين و ناهيد، در كمترين فاصله نسبت به هم قرار دارند، يك سمت ناهيد هميشه به سمت زمين است.

مدار ناهيد و فاصله از خورشيد:

ناهيد، 67230000 مايل(108200000كيلومتر) از خورشيد فاصله دارد. مدار ناهيد تقريبا دايره اي است. ناهيد به طور ميانگين، AU 72/0 يا 67230000 مايل يا 108200000كيلومتر از خورشيد فاصله دارد.

 

ناهيد در جهت مخالف زمين(و سيارات ديگر به استثناي اورانوس) مي چرخد. اگر از شمال نگاه كنيد، ناهيد به صورت ساعتگرد مي چرخد در حاليكه سيارات ديگر پادساعتگرد مي چرخند. در ناهيد، خورشيد از غرب طلوع و از شرق غروب مي كند(برعكس زمين). علت اين چرخش غيرمعمول ناهيد مشخص نيست.

دماي ناهيد:

ناهيد داغترين سياره منظومه شمسي است. ابرهاي آن، گرماي خورشيد را جذب مي كنند(اثرگلخانه اي) در نتيجه دماي ناهيد تا 480درجه سلسيوس بالا مي رود. ميانگين حرارت ناهيد، 726 درجه كلوين(452 درجه سانتيگراد، 870 درجه فارنهايت) است.

اقمار:

ناهيد قمري ندارد.

 

نخستين فضاپيمايي كه به ناهيد فرستاده شد:

ونراي3، )از(U.S.S.R.، اولين فضاپيماي بشرساز بود كه به ناهيد فرستاده شد. اين فضاپيما در 16 نوامبر 1965 به فضا پرتاب شد. در1 مارچ1966، اين فضاپيما به ناهيد رسيد. كپسولهاي كاوشگردرسياره پياده شدند اما قبل از ورود به اتمسفر از بين رفتند.

نام ناهيد:

نام ناهيد از نام الهه عشق روميها گرفته شده است.

ناهيد دومين سياره نزديك به خورشيد است و داغترين سياره منظومه شمسي مي باشد. اين سياره توسط ابرهايي از اسيدسولفوريك پوشيده شده است كه گرماي خورشيد را جذب مي كنند. اتمسفر ضخيم آن از دي اكسيد كربن تشكيل شده است. ناهيد، هسته اي آهني دارد اما ميدان مغناطيسي آن بسيار ضعيف است.



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:11 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

 

اطلاعات جامع درباره نپتون 

نپتون هشتمین سیاره از خورشید در منظومه شمسی می باشد. این سیاره بسیار بزرگ بسیار سرد یک جو مه آلود و بادهای قوی دارد. این گاز بوسیله هشت ماه حلقه های اندکی که در دسته هایی گذاشته شده بودند. مدار را دور می زند. رنگ آبی نپتون به دلیل متان در جو می باشد. این مولکول قرمز را جذب می کند. نپتون را نمی توانیم با استفاده از چشم ها تنها ببینیم نپتون اولین سیاره ای بود که هستی به صورت ریاضی پیش بینی شده بود ( مدار سیاره اورانوس توسط شی نامعلوم مصطوب بود که به گاز دیگری ، نپتون تبدیل می شد ).

اندازه

نپتون حدود 30775 مایل (49528 کیلومتر) می باشد. آن حدود 88/3 برابر از قطر زمین می باشد اگر نپتون گود بود ، آن می توانست تقربیا 60 زمین نگه دارد نپتون چهارمین سیاره بزرگ در منظومه شمسی ما می باشد ( بعد از مشتری ، زحل ، اورانوس).

 

جرم و جاذبه

جرم نپتون حدود 1026*102 کیلوگرم می باشد آن بیشتر از 17 بار جرم زمین است . اما جاذبه در نپتون تنها 19/1 برابر از جاذبه زمین می باشد. این به آن دلیل است که یک سیاره بزرگ می باشد . ( نیروی جاذبه ای در یک سیاره به روی یک ماده در سطح سیاره متناسب با جرمش و عکس شعاعش به کار گرفته می شود )

یک شخص 100 پوندی در نپتون 119 پوندی وزن می شود .

 

 طول روز وسال در نپتون

هر روز در نپتون 19.1 ساعت زمین را  می گیرد . یک سال در نپتون 8/164 سال زمین را می گیرد .آن تقریبا 165 سال زمین برای نپتون را می گیرد که خورشید که یکبار دور می زند.

از زمانی که نپتون در 1846 کشف شده بود و هنوز یک دور انفرادی کامل اطراف خورشید ندارد.

مدار نپتون و فاصله از خورشید

 

نپتون حدود 30 ساعت دورتر از خورشید نسبت به زمین می باشد .آن به طور متوسط 06/30 آی یو از خورشید رسیده است . گاهی اوقات ، مدار نپتون در واقع بیرون از پلوتون می باشد. این به دلیل مدار بسیار غیر عادی پلوتون می باشد.

در طول این مدت ( 20 سال از هر 248 سال زمین ) نپتون در واقع دورترین سیاره از خورشید می باشد ( و پلوتون نیست ) از 21 خبری 1979 تا 11 فبریه 1999 پلوتون داخل مدارد نپتون بود حالا و تا سپتامبر 2226 ، پلوتون بیرون از مدار نپتون است .

در افلاین ( نکته ای در مدارد نپتون دورترین از خورشید ) نپتون 4546000000 کیلومتر از خورشید می باشد در پرلاین نکته ای در مدار نپتون نزدیکترین به خورشید  ) نپتون 4456000000 کیلومتر از خورشید است محور دورانی نپتون 30 درجه به طرف سطح مدارش اطراف خورشید کج می شدند ( این درجه اندک بیشتر از خورشید می باشد). آن به فصلهای نپتون داده می شود. هر فصل 40 سال طول می کشد قطبها در تاریکی یا روشنایی برای 40 سال ثابت هستند .

  درجه حرارت

درجه حرارت 48 کلوین می باشد

کشف نپتون

هستی نپتون در 1846 بعد از اینکه محاسبه ها ، اضطرابها را در مدار اورانوس نشان داد پیش بینی شده بود. محاسبه ها متقلا توسط جی، سی آدام ولی وریر انجام شده بود. نپتون سپس توسط در آرست در 23 سپتامبر 1846 دیده شده بود.

مشاهدات فضاپیما

 

نپتون توسط ویاگر 2 ناسا در آگست 1989 دیده شده بود. بعد از این مشاهده تقریبا هیچ چیزی در مورد نپتون نمی دانستیم.

 

نماد واسم نپتون

نپتون بعد ازخدا رومی اسطوری دریاها نامگذاری شده بود . نماد نپتون نیزه ماهی گیری است.



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:11 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

 

اطلاعات جامع درباره پلوتو 

پلوتن نهمن و دورترین سیاره از خورشید در منظومه شمسی ما می باشد . آن همچنین کوچکترین سیاره در منظومه شمسی ما است که اخیرا کشف شده بود . آن از ماههای سیاره ای دیگر کوچکتر می باشد . شامل ماه ما . پلوتون تنها سیاره ای در منطومه شمسی ما می باشد که هنوز فضا پیما دیده نشده است . ما تنها عکسهای مبهی از سطح  آن داریم . حتی هوبل تلسکوپ فضا که زمین را دوز می زند می تواند عکسهای دانه دانه بگیرد زیرا پلوتون از ما دوز می باشد

اندازه

 پلوتو حدود 1413 مایل ( 2274 کیلومتر) در قطر است. آن حدود 1.5 برابر قطر زمین می باشد. پلوتون کوچکترین سیاره در منظومه شمسی می باشد.

 

جرم و جاذبه

 جرم پلوتون حدود 1022 *1.29 کیلوگرم است .آن حدود 1.500 جرم زمین می باشد جاذبه در پلوتون 8% جاذبه در زمین است پلوتون سیاره حداقل بزرگ در منظومه شمسی می باشد .

 

   طول روز  و سال در پلوتون

هر روزی در پلوتون 39/6 روز در زمین را می گیزد . هر سالی در پلوتون 27707 سال در زمین را می گیرد ( آن 7/247 سال در زمن برای پلوتون را می گیرد که خورشید یکبار دور می زند).

 

مدار پلوتو

پلو تون 39 بار نسب به زمین دورتر از خورشید می باشد. پلوتون 8/2 تا 6/4 بیلیون سال از خورشید گسترش دارد ( 40447 تا 1038 بیلیون کیلومتر ). از پلوتون، خورشید شبیه یک نقطه خیلی کوچک در آسمان می باشد.

گاهی اوقات مدار نپتون در واقع بیرون از پلوتون است. آن به دلیل مدار بسیار غیر عادی پلوتون می باشد . در طول این مدت ( 20سال از هر 248 سال زمین ) نپتون در واقع دورترین سیاره از خورشید است . از 21 جنری 1979 تا 11 فبریه 1999 پلو تون داخل مدار نپتون قرار داشته است . از حالا تا سپتامبر 2226 ، پلوتون بیرون مدار نپتون قرار دارد.

خروج از مرکز دوراني

پلوتون يک مدار خارج از مرکز دارد . اين بدان معني مي باشد که فاصله اش از خورشيد در طول مدار آن اطراف خورشيد نوسان داشته است . گاهي اوقات آن حتي به خورشيد نسبت به سياره نپتون نزديکتر است ( يک راهي از جنري 1979 تا 11 فبريه 1999 بوده ) . پلوتون همچنين حدود محورش در راه مقابل بيشتر سياره هاي ديگر مي چرخد .

شيب مداري

مدار پلوتون از صفحه صاف دايره البروج کج مي شود . اين زاويه شيب مداري اش 15/17 است آن بزرگترين شيب از سياره ها مي ياشد

درجه حرارت پلوتون

پلوتون خيلي سرد مي باشد درجه حرارتش ممکن بين 396- درجه فارنهايت تا 378-  درجه فارنهايت قرار داشته باشد ( 238- درجه سانتي گراد تا228- درجه سانتيگراد ، يا 35 کلوين تا 45 کلوين ) ميانگين درجه حرارت 393 درجه فارنهايت است ( 236- درجه سانتي گراد = 37 کلوين ).

ترکيب سياره اي

ترکيب پلوتون نامعلوم است . آن شايد از حدود 70 درصد سنگ و 30 درصد آب ساخته شده باشد محاسبات چگالي قاطع مي باشد چگالي پلوتون حدود 2000 کيلومتر متر مکعب است .ممکن يخ متان با تنتروژن يخ زده و دي اکسيد کربن روي سطح سنگي و سرد وجود داشته باشد

جو

چيز زيادي در مورد جو پلوتون نمي دانيم . آن شايد از نيتروژن با يک کمي مونو اکسيد کربن و متان تشکيل شده باشد - قطعا انسانها نمي توانند نفس بکشند .فشار جوي شايد خيلي کم است . جو زماني که پلوتن به خورشيد نزديکترين است و متان يخ زده توسط گرماي خورشيد تبخير مي شود تشکيل مي يابد . زماني که از خورشيد دورتر است . متان دوباره يخ مي زند از پلوتون آسمان سياره نمايان مي شود حتي زماني که خورشيد بالا مي باشد ( اندازه يک ستاره ).

ماه پلوتون

پلوتون يک ماه دارد به نام چارون که تقريبا به بزرگي خود پلوتون مي باشد . چارون کوچک است حدود 172/1 کيلومتر ( 728 مايل ) مي باشد . آن حدود نصف پلوتون است . چارون در ميانگين پلوتون را حدود 640/19 کيلومتر دور مي زند . آن توسط آب يخ پوشيده شده و نيز جو ندارد . چارون در يک مدار هم زمان اطراف پلوتون قرار دارد . چارون شبيه لکه اي روي پلوتون مي باشد . مدار چارون کاملا يک روز پلوتون را مي گيرد چارون توسط جيم کرسيتي در 1978 کشف شده بود . چارون بعد از جن اسطوره اي کسي که حمل کرده بود مردم را آن طرف رودخانه اسطوره اي استيکس در هادس نامگذاري شده بود

کشف پلوتون

پلوتون سياره آخري بود که کشف شده بود . سياره ايکس يک نام موقتي بود که به سياره نامعلوم پشت نپتون که مدارهاي اورانوس و نپتون را به هم زده داده شده بود . پرسيوال لاول محل اوليه مدار ايکس را پيش بيني کرده بود اما در 1916 قبل از آنکه آن را پيدا کند درگذشت .

اين سياره در واقع توسط فضانورد آمريکايي کلايد .دبليو تام بگ در 1930 پيدا شد و پلوتون نامگداري شد . او مشاهداتش را در رصد خانه لاول در آريزنا انجام دارد

نام پلوتون

پلوتون بعد از خداي رومي پلوتون نامگذاري شده بود . سمبل آن حروفهاي مشترک پي وال براي پرسيوال لاول يا پلوتون مي باشد . اسم پلوتون توسط ونتيا برني از انگلستان پيشنهاد شده بود کسي که در آن زمان 11 ساله بود . او نام پدر بزرگش را که آزاديخواه در آکسفورد بود پيشنهاد دارد . او نظرش را به فضانوردي که سعي مي کرد سياره کشف شده جديد را نامگذاري کند اظهار کرده بود .

پلوتون = سياره سيارک ، شي نپتوني ترنس ( تي ، ان ،اٌ ) مدار غير معمول پلوتون باعث مي شود که تعدادي دانشمندان فکر کنند که پلوتون يک سياره منظم نيست . اما يک سيارک يا يک شي نپتوني ترنس ( تي ان اٌ ) کوپر بلت از تاسيس منظومه شمسي باقي مانده بودند. در آينده سياره پلوتون ممکن در ليست سيارک باشد .آن به 10000 تعداد سيارک ممکن داده شود ) همچنين يک سياره مهم باقي خواهد ماند هر چند که آن غير معمولي مي باشد .



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:10 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

اطلاعات جامع در مورد اورانوس

اورانوس هفتمين سياره از منظومه شمسي ما مي باشد اين سياره بزرگ يخي با ابر هايي پوشيده شده اند و توسط يک کمر بندي از ١١ حلقه و٢٢ ماه مشخص احاطه شده اند رنگ آبي اورانوس به دليلوجود متان در جو مي باشد اين مولکول رنگ قرمز روشن را جذب مي کند .            

محور  دوراني

محور دوراني اورانوس بسيار مايل روي پهلويش مي باشد به جاي چرخان با محورش تقريباً روي سطح مدار ايستاده ( شبيه همه سياره هاي ديگر منظومه شمسي ) اورانوس روي پهلو چرخش مي کند .                                                                                                                                 

( تنها مسير مدار ش ) اين محور دوراني سر چشمه فصلهايي نهايي اورانوس مي باشد براي اطلاعات بيشتر در مورد فصلهاي نهايي اينجا را کليک کنيد بخاطر جهت يابي محور هاي ايستاده آن يک بحثي از قطبهاي اورانوس که قطب شمال مي باشد وجود دارد اين بحثها هنوز يکي ديگر را راهنمايي نکرده است آيا اورانوس در يک مدار نزولي رسيندگي مي باشد ( مانند ونوس ) يا خير ( مانند سياره هاي ديگر ) ؟                                                                                                         

اندازه

اورانوس حدود ٦٩٠ ، ٣١ مايل در قطر مي باشد آن حدود ٤ برابر زمين است . اين غول گاز سومين سياره بزرگ در منظومه شمسي ما مي باشد ( بعد از مشتري و زحل )

جرم و جاذبه

جرم اورانوس حدود١٠  ×٦٨ ، ٨ کيلو گرم مي باشد آن حدود ١٤ برابر جرم زمين است جاذبه اورانوس تنها ٩١ % جاذبه زمين مي باشد چون که آن يک سياره بزرگ است

 نيروي جاذبه اي يک سياره که روي يک شي از سطح سياره اعمال مي شود متناسب با جرم و عکس شعاع مي باشد يک شخص ١٠٠ پوندي روي اورانوس ٩١ پوند روي زمين وزن دارد

 

طول روز و سال اورانوس

هر روز اورانوس ٩ ، ١٧ ساعت زمين را مي گيرد يک سال اورانوس ٧ ٠ / ٨٤ سال زمين را مي گيرد آن ٧ ٠/٨٤  سال زمين را براي اورانوس که خورشيد را يکبار دور مي زند مي گيرد.

مدار اورانوس و فاصله از خورشيد

اورانوس ١٩ برابر دور تر از خورشيد نسبت به زمين است ميانگينش ١٨ ، ١٩  مي باشد در افلاين ( دور ترين نقطه در مدار شمسي ) حدود ٠٠٠ , ٠٠٠ , ٨٥٠ , ١ مايل از خورشيد است در پرلاين ( نزديکترين نقطه در مدار خورشيد ي ) حدود ٠٠٠ , ٠٠٠ , ٧٠٠ , ١ مايل از خورشيد است.

درجه حرارت

درجه حرارت روي سطح لايه ابر اورانوس ٣٥٠- درجه فارنهايت ( ٥٩ کلوين ) مي باشد . اورانوس در مقايسه با گاز هاي ديگر مشتري ، زحل ، نپتون گرماي کمي بيرون مي دهد .

ترکيب خاکي و جو

اورانوس يک سياره گازي , منجمد با يک هسته مذاب مي باشد جو اورانوس شا مل ٨٣% هيدروژن ، ١٥ % هليم و ٢ % متان است .براي اطلاعات بيشتر در مورد ترکيب و ساخت اينجا را کليک کنيد.

حلقه ها

اورانوس يک کمر بندي از١١  حلقه باريک و ضعيف که تشکيل شده ازسنگ و گرد وغبار دارا مي باشد . اورانوس دايره اي مدارهاي خيلي بيضي شکل است . اين حلقه ها تنها يک قسمتي از حلقه هاي زحل ميباشد و در سال ١٩٧٧ کشف شده است . عکس – اورانوس و حلقه هايش توسط يک دوربين مادون قرمز عکس گرفته شده اند .

ماهها

اورانوس ٥  ماه بزرگ و تعدادي ماه کوچک دارد ( ماه بزرگ ٢  تا توسط دبليوام هرچل در ١٧٨١ کشف شده ، ٢ تا توسط دبليوام لاسل در ١٨٥١ و يکي توسط جي کوپر در ١٩٤٨ ) ( ماه کوچک بعداً کشف شده است ) براي اطلاعات بيشتر درباره ماههاي اورانوس اينجا را کليک کنيد . ابرن بزرگترين ماه اورانوس است عکس توسط هيئت وياگر ناسا در ١٩٨٦  گرفته شده است .

کشف اورانوس

اورانوس توسط اختر شناس انگليسي ويليام هر چل در ١٣ مارچ ١٧٨١ کشف شد هرچل همچنين ٢ ماه اورانوس ( تيتانيا و ابرن ) و تعدادي ماه زهل را کشف شد

نام اورانوس و نماد

اين سياره توسط اختر شناس انگلسي ويليام هرچل نامگذاري شد او آن را     جورجياني ( به معني سياره جورجي ) پادشاه  جورج ٣ انگلستان صدا زد . اسمش بعداً به اورانوس ، خداي اسطوره اي آسمان اورانوس  تغيير يافت اسم اورانوس توسط اختر شناس آلماني جوهان الرت بود پيشنهاد شده است

 اين نمادي از سياره اورانوس مي باشد .

مشاهدات فضا پيما

اورانوس توسط وياگر ٢ ناسا کسي که به آن در ٢٤ جنري ١٩٨٦ نزديکي يافت ديده شد.



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:10 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

ماه

 ماه تنها قمری طبیعی زمین می باشد ماه سرد و خشک است و سطح آن با گودالها تزئین شده و سنگ و گرد و غبار در آن پخش شده است ماه جوندارد اخیراً هفت قمری نشان داده است که ممکن است یخ در قطب وجود داشته باشد طرف مشابه ماه همیشه با زمین روبرو می شود طرف دور ماه اولین بار توسط بشر در 1959 مشاهده شد زمانی که لونا سوویت ماه را دور زده بود و از آن عکس گرفته بود نایل آرم استرانگ و باز آلدرین ( در هیئت آپولو 11 ناسا همچنین شامل مایکل کولین ) اولین افرادی بودند که در 20 جولای 1969 به ماه قدم نهادند اگر شما در ماه بایستید آسمان همیشه تاریک می باشد حتی در طول زمان روز همچنین از نقطه روی ماه ( به جز قسمت دور جایی که شما نمی توانید زمین را ببینید ) زمین همیشه مکان مشابه ای در آسمان دارد . اهله زمین تغییر می کند و زمین می چرخد .
مدار ماه :
 

ماه حدود 900/238 مایل ( کیلو متر 000/ 384 ) از زمین به طور میانگین واقع است نزدیکی آن به ماه 460 / 221 مایل ( کیلو متر 410/ 356 از زمین می باشد پیش رفتن دور ترین محل ماه 700/252 مایل ( کیلومتر 700/406 ) است ماه اطراف زمین حدود یک ماه ( 27 روز از 8 ماه ) دور می زند آن اطراف محور خودش دور می زند طرف متشابه از ماه همیشه روبروی زمین است آن در یک محور با زمین می باشد مدار ماه بیشتر زمان توسعه پیدا م کند ( زمین همچنین انرژی کم یاب را کم تحرک می کند )

برای مثال یک میلیون سال قبل ماه به زمین نزدیک شد ( 000/200 کیلو متر ) و تنها 20 روز زمین را دور زد و همچنین یک روز زمین حدود 18 ساعت بود ( به جای 24 ساعت ) جزر و مد های روی زمی ناز زمانی که ماه نزدیک تر به زمین بود قوی تر بودند .

سارس :


سارس یک دایره ادواری 18 ساله از سیستم خورشید – ماه – زمین می باشد هر 580/6 روز زمین ، ماه و خورشید در واقع در یک جایگاه مشابه هستند زمانی که یک خسوف قمری وجود دارد همچنین در واقع 585/6 روز دیرتر خواهد داشت .

 

اندازه :



قطر ماه 140/2 مایل ( 476/3 کیلو متر ) است و 27% از قطر زمین می باشد ( یک بیت یک چهارم از قطر زمین ) تاثیرات جزرو مدی جاذبه ای ماه روی زمین حدوداً دو برابر قوی تر از تاثیرات جزرو مدی جاذبه ای خورشید است نسبت اندازه زمین به ماه یک چهارم کوچکتر در مقایسه با نسبت سیارات دیگر به سیستمهای ماه می باشد ( برای بیشتر سیارات در منظومه شمسی ، ماهها در مقایسه با سیارات دیگر کوچکترند و تاثیرات کمی روی سیاره دارند )



جرم و جاذبه زمین :
 


جرم ماه ( کیلو گرم22 10×35/7 ) حدود 81/1 از جرم زمین است نیروی جاذبه ای ماه حدود 17% جاذبه زمین می باشد برای مثال 100 پوند ( 45 کیلوگرم ) روی ماه وزن دارد چگالی ماه 3340 کیلو گرم تقسیم بر متر مکعب می باشد آن حدود 5/3 از گنجایش زمین است .



درجه حرارت :
         درجه حرارت در ماه بالا بودن در زمان روز حدود 130 سانتی گراد ، 265 فارنهاید و پایین بودن در زمان شب حدود
C 110 - = F 170 – نشان می دهد
 

اتمسفر :

ماه اتمسفر ندارد روی ماه آسمان همیشه تاریک دیده می شود حتی در قسمتهای روشن ( زیرا جو وجود ندارد ) همچنین از زمانی که صدا امواج به سمت هوا حرکت می کنند ماه ساکت می باشد ، می تواند صدایی به ماه منتقل نشود میر دریا معنی می شود اما ماریا روی ماه دشتها روی ماه می باشند آنها ماریا صدا زد ه می شود زیرا با وجود اختر شناسان نخستین این نواحی روی ماه دریا های بزرگ بودند ، ماه اول در میر ترسکوآلایتز بود ( دریا ترسکولیتی ) ماریا روی طرف ماه که روی زمین جمع شده است طرف دور خیلی کم از این دشتها دارد دانشمندان نمی دانند چرا آن وجود دارد .

گودالها و رایل ها :
سطح ماه توسط میلیونها گودال توسط سیارک ها ، ستاره های دنباله دار و شهاب سنگها پر شده است در روی ماه جوی وجود ندارد از بمباران پتانسیل حمایت کند ( بیشتر مواد فضا در جو ما سوخته می شوند ) همچنین هیچ فرسایشی ( باد یا باران ) و فعالیت زمین شناسی وجود ندارد تا این گودالها را بپوشاند آنها بدون تغییر تا تغییراتتصادفی دیگر جدید باقی مانده اند این گودالها در صد ها هزار کیلو متر سایز بندی شده اند اما تعدادزیادی از گودالها توسط گدازه غرق شده و تنها از بیرون آن قابل دید است پایین تپه ماریا گودالها کمتر از نواحی دیگر می باشد این بدان دلیل است که نواحی اخیراً شکل گرفته اند و زمان کمتری برای ضربه خوردن داشته اند بزرگترین گودال قمری کلاویوس با 100 مایل در قطر می باشد .

رایل یک دره عظیم و پهن و بلند در روی سطح ماه است هادلی رایل یک دره پهن و بلند در روی سطح ماه می باشد این رایل 75 مایل ( 125 کیلو متر ) طول و 1300 فوت ( 400 متر ) عمق و تقریباً 1 مایل ( 1500 متر ) عرض می باشد آن توسط گدازه محکم که در یک پله کانال در طول اساس و پایه آپنین فرانت ریخته شده شکل گرفته است ( توسط فضا پیما 15 آ پولو در 1971 ) گودال قمری آریستارچس گوال بزرگ و دایره ای شکل 25 مایلی در قطر و 2/2 مایل عمق چندین مواد بیرون زده گودال را احاطه کرده است ( مواد روی گودال پرت شده است )

ماه یا سیاره دو گانه :
زمین و ماه نسبتاً در اندازه نزدیک هم هستند ( 4:1 قطر ، 81:1 جرم ) بیشتر سیستمهای ماه و سیاره متفاوت هستند بیشتر مردم بررسی کردند که زمین و ماه سیاره جفت می باشند . ( بیشتر از سیستم ماه ، ستاره ) ماه در واقع اطراف زمین دور نمی زند آن در اطراف خورشید که با زمین هماهنگ است دور می زند ( مانند یک سیستم سیاره جفت )


آزاد سازی :

آزاد سازی یک حرکت سنگی از ماه می باشد آزاد سازی دلیلی می باشد که ما بتوانیم ماهرا از زاویهذ های مختلف در زمانهای مختلف ببینیم واین امکان وجود داشته باشد تا ما حدود 59 درصد از سطح ماه را ببینیم آزاد سازی وجود دارد که میزان ماه را نسبت به مدار سیاره و شیب خط استوا ماه را با توجه به مدار سیاره تغییر می دهد . همچنین آزاد سازی آشکاری وجود دارد که دید زمین نسبت به ماه را در زاویه های مختلف تغییر می دهد ( آزاد سازی روزانه اتفاق می افتد)

دوماه قمری :
ماههای قمری سایند یک و ستاره ای طولانی مختلف دارند ماه ستاره ای اندازه زمانی است که ماه به جایگاه متشابه در آسمان با توجه کردن به ستاره ای حدود 321/27 روز می باشد ماه سایند یک زمانی بین ماه اهله قمری متشابه می باشد ، ماه سایند یک 530/29 روز است.


اکتشاف قمری:


تعدادی هیئت ماه وجود دارد که شامل هیئتهای مدار پیما و ورودی به ماه می باشد هیئت آپولوناسا برای اولین بار بشر را به ماه فرستا آپولو مدایل قمری به ماه می باشد در سال 1969 و 20 جولای بانیل آرم استرانگ و ادوین باز آلدرین ( مایکل کولین مدار پیما بود ) در ماه فرود آمد نایل آرم استرانگ اولین کسی بود که در ماه قدم گذاشت اولین حرف او هنگام قدم نهادن روی نردبان مادیل قمری روی سطح ماه این بود که این پله اول بشر مهبش اول بسیار بزرگ برای انسان می باشدد « آلدرین منظره قمری بزرگنمایی یرانی » را شرح داده بود آپولو 17- 12 از اکتشاف قمری باقی مانده است.


آسترانانت باز روی دریای ماه از ترنکیولیتی از آپولو 11 در 1969



صخره های ماه :

فضانوردان ناسا 842 پوند ( 382 کیلوگرم ) از صخره های ماه ( در تعدادی هیت ) پیدا کرده اند اکتشاف صخره های ماه خیلی شبیه صخره های زمین می باشد بر اساس تاریخ ایزوتوپ پرتزا صخره های ماه حدود 3/4 بیلیون سال قبل پیدا شده است .

مبدأ ماه :
بیشتر دانشمندان متعقدند که ماه از مواد بیرون آمده بهد از به هم خوردنبا اشیا ء مریخ فرم گرفته است این مواد در اخل ماه ادغام شده اند و به طرف مدار زمین رفته اند این برخورد حدود 60 میلیون سال بعد از فرم گرفتن زمین اتفاق افتاده است ( حدود 3/4 بیلیون سال قبل ) مبدأ توسط تاریخ ایزوتزا صخره های معین شده است .

ماه آبی :


زمانی که دو ماه کامل قمری در یک ماه 1 سالی انفرادی روی می دهد دومین ماه کامل «ماه آبی » صدا زده می شود یک توضیح دیگری ازماه کامل آبی این است که ماه سوم ر یک فصلی از سال که چهار ماه دارد رخ می دهد ( معمولاً هر فصل تقربیاً سه ماه کامل دارد ) .

ماه تنها قمر طبیعی زمین می باشد . ماه یک خشک و سرد می باشد و سطح آن با گودال تزئین شده و سنگها و گرد وغبار در آن پخش شده است . ماه جو ندارد قسمت مشابه به ماه همیشه به زمین روی کرده است قسمت دور ماه نیز برای اولین بار توسط میومنس در 1959 مشاهده شد زمانی که سوویت لونا خودکار ماه را دور زد و از آن عکس گرفت نایل آرم استرانگ و باز آلدرین ( در هیئت آپولو 11 ناسا ) اولین افرادی بودند که روی ماه قدم نهادند البته در 20 جولای 1969 ( مایکل کولینس مادیال آپولو 11 را هدایت می کرد )



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:9 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

 

 

اطلاعات جامع در باره زحل

 

زحل ششمين سياره از خورشيد درمنظومه شمسي ما مي باشد . آن دومين سياره بزرگ است . (مشتري بزرگترين مي با شد) آن حلقه هايي زيبا ييدارد كه از تكه هاي يخ (تعدادی سنگ)ساخته شده و به اندازه يك ناخن از اندازه يك ماشين گسترش يافته اند زحل بيشتر از همه از هيدروژن و گاز هليم تشكيل يافته است زحل بدون استفاده از تلسكوپ قابل مشاهده مي باشد اما يك تلسكوپ با توان پايين براي ديدن حلقه هاي آن مورد نياز است.

 

اندازه و شكل

 

زحل حدود 74،898 مايل ( 536 ، 120 كيلو متر ) است ( در خط استوا روي ابر ) آن حدود 4/9 زمان قطر زمين مي باشد 764 زمين مي توانست داخل يك زحل گود جاي شود زحل تخت ترين سياره در منظومه شمسي مي باشد آن يك قطر استوايي 74،898 مايلي ( 536 ، 120 كيلو متري ) و يك قطر قطبي 560 / 67 مايلي ( 728 ، 108 كيلو متري ) دارد ده در صدي شكل تخت زحل شايد توسط چرخش سريع آن و تراكم گازي شكلش به وجود آمده است .

حلقه ها

 

 حلقه هاي زيباي زحل از زمين تنها توسط تلسكوپ قابل ديد مي باشند آنها اولين بار توسط گاليله در قرن هفدهم مشاهده شدند.

 حلقه هاي زحل از تكه هاي يخ ( تعدادي سنگ) ساخته شده است به اندازه ناخن از اندازه يك ماشين گسترش يافته اند بنابراين حلقه ها بسيار وسيع هستند ( تقربياً 185000 مايل = 300000كيلو متر ) آنها خيلي نازك مي باشند ( حدود 6/0 مايل =1 كيلو متر ) .

 

 جرم ، جاذبه و چگالي

جرم زحل حدود 1026*69/5 كيلوگرم است بنا براين آن 95 بار از جرم زمين مي باشد جاذبه زحل تنها 08/1 دفعه از جاذبه زمين است به اين دليل زحل يك سياره بزرگ است .

(نيروي جاذبه اي يك سياره كه بر روي يك سطح سياره به كار گرفته  مي شود متناسب با جرمش و عكس شعاع آن مي باشد ) يك شخص 100 پونديتنها روي زحل 108 پوند وزن دارد زحل تنها سياره اي در منظومه شمسي مي باشد كه چگال كمتري از آب دارا مي باشد زحل اگر يك جرمي از آب به اندازه كافي وجود داشت روي آب شناور بود .

 

                   طول يك روز و يك سال در زحل

 

هر روزي در مريخ 2، 10 ساعت در زمين در بر مي گيرد يك سال مريخ 46،29 سال زمين مي باشد آن در طي 46، 29 سال زمين ، خورشيد را يكبار دور مي زند .

 

مدار و فاصله از خورشيد

 زحل539/9 اي يو در ميانگين از خورشيد مي باشد و حدود 30/9 بار دور از خورشيد از زمين است در اپهليون ( مكاني در مدارش جايي كه زحل نسبت به خورشيد دورتر ين مي باشد ) زحل 000،000،10503 كيلو متر از خورشيد قرار دارد در پريهليون ( مكاني در مدارش جايي كه زحل نسبت به خورشيد نزديكترين مي باشد ) زحل 000،000،348، 1 كيلو متر از خورشيد قرار دارد.

 

درجه حرارت زحل

 

درجه حرارت زحل ( در بالاي ابر ) 88 لكيوين ( 185 درجه سانتي گراد و290 فارنهايت ) مي باشد.

 

ماهها

 

زحل داراي دوجين از ماه مي باشد ( 33كشف شده در آگست 2004 ) آن 18 ماه نامگذاري شده دارد شامل تيتان ( بزرگترين ) هييا ، آي اپتس ، دايون ، تيتس ، سنلادوس ، ميماس ،هي پرين ، فواپ جانوس ، اپي مدس ، پاندورا ، پرامتس هلن ، تلستو ، اطلس ، كاليپسو وپن ( كوچكترين ماه زحل نامگذاري شده است ) مي باشد در ابتدا يك دوجين ديگر هم ملاحظه شده است ( اما هنوز نامگذاري نشده است ) براي اطلاعات بيشتر در مورد ماههاي زحل ، اينجا را كيليك كنيد .

 

بازديد فضا  پيما

 

زحل توسط پيونر 11 ( در 1979 ) و توسط وياگر 1 وياگر  2  كاسيني ديده شده است .يك فضا پيما براي بخش حلقه هاي زحل نامگذاري شده است و آن در اين راه مي باشد و در سال 2004 خواهد رسيد

نام زحل و سمبل

آن براي خداي روحي نامگذاري شده است.



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:8 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

آشنایی با خورشید  

خورشید ستاره ای است که در مرکز منظومه شمسی قرار دارد کره ای بزرگ از گاز های سوزان و واکنش های هسته ای است که زمین را ازنور و گرما بهرمند می سازد .

درخشش مطلق خورشید ( درخشندگی درونی آن ) برابر با 83/4 + است نوع آن می باشد ( نوع مربوط به ستارگانی است که طیف آنها خطوط فلزی قوی را جذی می کند ) یونانی ها خورشید را هلیوس و رومی ها آن راسول می نامیدند .

 

فاصله خورشید از زمین چه قدر است ؟

خورشید ستاره ای زرد رنگ با اندازه متوسط است که فاصله آن از زمین به مقدار 93،026،724 مایل ( 000/680 /149 کیلو متر یا یک واحد نجومی ) است نزدیکترین فاصله زمین تا خورشید ( نزدین ) در حدود 2 ژانویه هر سال است در این هنگام فاصله ای برابر با 4/91 میلیون مایل ( 1/147 میلیون کیلومتر ) بین آنها وجود دارد دورترین فاصله زمین تا خورشید ( اوج ) در حدود 2 جولای هر سال است در این هنگام فاصله ای برابر با 8/94 میلیون مایل ( 6/ 152 میلیون کیلومتر ) بین آنها وجود دارد .

نمودار مدار زمین و خورشید

دمای خورشید

 

دمای مرکز خورشید بین 10 0 تا 0 5/22 میلیون فارنهایت دمای سطح آن حدود 900/9 فارنهایت ( 500/5 سانتیگراد و دمای جو خارجی خورشید ( که در حین کسوف قابل مشاهده است ) بین 5/1 تا 2 میلیون فارنهایت است در مرکز لکه های بزرگ خورشیدی مقدار گرما به 7300 فارنهایت ( 4000 سانتی گراد ) می رسد دمای خورشید به واسطه انرژی گسیل شده از آن (نور و گرما ) تعیین می شود .   

ترکیب خورشید

خورشید درحدود 10×2 کیلو گرم گاز تشکیل شده است 75% از این گاز ها هیدروژن و 25% از آن هلیوم است حدود 1/0 % نیز فلزات ناشی از همچوشی هسته ای هیدروژن هستند این نسبت با گذر زمان که اتمهای کوچک تر با ادامه واکنش های هسته ای تبدیل به اتمهای بزرگتر می شوند تغییر می کند از آنجا که حدود 5/4 میلیارد سال از عمر خورشید می گذرد ، این ستاره حدود نیمی از منابع هیدروژن خود را سوزانده است خورشید متعلق به نسل دوم یا سوم ستاره ها است ستاره های نسل دوم تنها هیدروژن نمی سوزانند بلکه عناصر سنگین تر از هلیوم و فلزات را نیز به عنوان سوخت در اختیار دارند این نوع ستاره ها به واسطه انفجار بزرگ ( آوارهای ناشی از انفجار گروه دوم ستارگان ) به وجود آمدند نام عنصر هلیوم از خورشید ( در یونان هلیوس ) گرفته شد علت این انتخاب این بود که این عنصر اولین بار روی خورشید شناسایی شد گاز هلیوم برروی خورشید فراوان اما برروی زمین اندک است عنصر هلیوم توسط جولیوس جانسون در هنگام کسوف مطلق سال 1868 کشف شد او در آن زمان توانست خط جدیدی را در طیف جذاب خورشید شناسایی کند نورمن لوکیر نام هلیوم را پیشنهاد داد ترکیب خورشید با بهره گیری از طیف نمایی که در آن نور مرئی خورشید ( طیف خورشید ) مورد مطالعه قرار می گیر ، بررسی می شود .

 تولید انرژی هسته ای

همچوشی هسته ای در مرکز خورشید باعث تولید مقادیر عظیم انرژی از طریق فرآیند تبدیل هسته های هیدروژن به هلیوم می شود ( همچوشی هسته ای ) هر چند انرژی هسته ای خروجی خورشید کاملاً منسجم نیست ، در هر ثانیه خورشید حدود 000/000/00 6 میلیون تن هسته هیدروژن را به هلیوم تبدیل می کند این واکنش های همچوشی بخشی از جرم اتمها را ( حدود 4 میلیون تن ) به انرژِ تبدیل کرده و مقدارعظیمی از آن را به صورت گرما و نور در منظومه شمسی آزاد می کند در حین این واکنشهای همچوشی ، خورشید در هر ثانیه 4 میلیون تن از جرم اتم ها را از دست می دهد سوخت خورشید حدوداً 5 میلیارد سال دیگر به پایان می رسد هنگامی که این اتفاق رخ دهد خورشید منفجر شده و به صورت یک سحاب ابر سیاره ای در می آید سحاب سیاره ای پوسته بزرگی از گاز است که سیاره های منظومه شمسی را نابود خواهد کرد .

عمر خورشید

خورشید 5/4 میلیارد سال پیش ، هنگامی که منظومه شمسی با ابری از جنس گاز و گرد و غبار آمیخته شد به وجود آمد.



پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 19:5 ::  نويسنده : عرفان دهقان

 

انرژی تاریک

 مقدمه

حدود 200 میلیارد کهکشان که هر کدام دارای تقریبا 200 میلیارد ستاره است بوسیله تلسکوپها قابل تشخیص است. اما این تعداد فقط 4 درصد از محل گیتی را تشکیل می‌دهد. حدود 73 درصد از جهان از ماده دیگری ساخته شده است که «انرژی تاریک» (dark matter) نامیده می‌شود. هیچ کس نمی‌داند که ماهیت این ماده ناشناخته چیست، اما مقدار این نوع ماده از تمام اتمهای موجود در تمام ستارگان موجود در کل کهکشانهای قابل شناسایی گستره فضا بسیار بیشتر است.

به نظر می‌رسد این نیروی عجیب ، اجزای جهان را با سرعت فزاینده‌ای از یکدیگر دور می‌کند، در حالی که نیروی گرانش با این نیرو مقابله کرده و از سرعت این گسترش می‌کاهد. این اکتشافها بوسیله رصدخانه مداری که کاوشگر ناهمسانگرد ریز موج ویلکینسون (WMAP) نامیده می‌شود، انجام شده است. این کاوشگر افت و خیزهای ناچیز موجود در پرتوهای ریز موج پس زمینه کیهانی را اندازه می‌گیرد که در اثر پژواکهای میرای انفجار بزرگ بوجود آمده است ... .

 انبساط جهان

این یافته‌ها به مشاجرات فراوانی که در مورد جهان ، عمر جهان ، سرعت انبساط آن و ترکیب آن جریان داشت پایان داد. با استفاده از نتایج دو تحقیق ذکر شده ، اخترشناسان امروز بر این باورند که سن جهان 13.7 میلیارد سال با تقریب چند صد هزار سال است. بر اساس اطلاعات موجود ، جهان با سرعت شگفت آور 71 کیلومتر در ثانیه در مگا پارسک در حال انبساط است. (پارسک یک واحد اخترشناسی است و تقریبا برابر 3.26 میلیون سال نوری است).

به نظر می‌رسد که چیزی در فضا نهفته است و همانند نوعی نیروی ضد گرانشی عمل می‌کند.‌ این نیرو باعث می‌شود که بجای آنکه جهان متراکم شود و اجزای آن به یکدیگر نزدیک شود، انبساط می‌یابد. از حدود بیست سال پیش حدس می‌زنند که در جهان ماده تاریک وجود دارد، چرا که در آن زمان دریافتند که جهان به گونه‌ای عمل می‌کند که انگار بسیار سنگینتر از چیزی است که واقعا به نظر می‌رسد.

دانشمندان برای توجیه پدیده مشاهده شده همه احتمالات ممکن را در نظر گرفتند از جمله وجود سیاهچاله‌ها ، کوتوله‌های قهوه‌ای و ذرات غیرقابل شناسایی که از نظر ماهیت با انواع معمولی اتمها تفاوت دارند. اما هیچ کدام از آنها نتوانست جرم بسیار زیاد مشاهده شده را توجیه کند.

 آغاز داستان انرژی تاریک

داستان انرژی تاریک از سال 1998 آغاز شد. در آن زمان دانشمندان دریافتند که بسیاری از کهکشانهای دور دست با سرعتی بسیار بیشتر از آنچه که محاسبات موجود پیش بینی کرده‌اند، از یکدیگر دور می‌شوند. تحقیقاتی که روی انواع ویژه‌ای از ابر نواخترها (Supernova) انجام شد، بیانگر آن بود که محاسبات انجام شده اشتباهی نداشت، به عبارت دیگر محاسبات دقیقا نشان دهنده آن بود که سرعت انبساط جهان لحظه به لحظه در حال افزایش است و از سرعت این انبساط کاسته نمی‌شود.

به نظر می‌رسد کشف بعضی از انواع نیروهای غیرمنتظره غیرقابل شناسایی که باعث می‌شوند ساختار فضا بطور مرتب از یکدیگر فاصله گرفته و از هم دور شوند، موءید مشاهدات هالدین (
JBS Haldane) دانشمند انگلیسی است که سالها پیش صورت گرفته است. وی می‌گوید: «جهان عجیبتر از چیزی است که فکر می‌کنیم، جهان حتی عجیبتر از چیزی است که بتوان فکرش را کرد.»

یک بار دیگر پرسشهای اساسی بسیاری در مورد ماهیت جهان مطرح شده است: ماهیت فضا ، زمان ، انرژی و ماده چیست؟ اکنون یک بار دیگر زمان آن فرا رسیده است که نظریه پردازان تفسیری بر این مشاهدات ارائه دهند و در مرحله بعد آزمایشاتی را طراحی کنند که موید نظریه‌های آنان باشد.

بنابراین دانشمندان یکبار دیگر توجه خود را معطوف همان پدیده‌ای کرده‌اند که برای اولین بار شاهدی بر انفجار بزرگ (
Big Bang) محسوب می‌شد، یعنی تابش پس زمینه ریز موج کیهانی. این تابشها اولین پرتوهای پس از تولد جهان محسوب می‌شوند. دانشمندان در صددند با انجام آزمایشهای متعددی در چند رشته مختلف از جمله آزمایشهای صورت گرفته در جنوبگان و استفاده از بالونهای در ارتفاعهای بسیار بالا تصویر دقیقتری از کیهان بدست آورند. به نظر می رسد جهان باید شامل چیز دیگری به غیر از این اتمهای معمولی باشد و به همین نام ماده تاریک برای آنان انتخاب شد. ماده تاریک بطور یکنواخت در تمام جهان پراکنده شده و در فضاهای خالی مخفی شده است. ماهیت ماده تاریک هنوز بصورت یک راز است.



صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
  • ردیاب خودرو